تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

داستانک داستانک تیک1 تیک 2 تیک 3 | به قلم Stone Heart

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Jun
1,337
3,826
133
...
وضعیت پروفایل
...
نویسنده:Stone Heart
ژانر : ترسناک
پارت 1
ناظر : @MobiNa

داشتم فکر می کردم چی بکنم

نگین ! نگین!

یه صدایی میومد اما حال نداشتم برگردم ببینم چی میگه

یک دفعه صدای جیغ نیلوفر اومد نگین!

نگاهش کردم که یعنی چیه اول با عصبانیت نگاهم می کرد اما الان با ترس و نگرانی داره نگاه می کنه

نیلوفر: نگین جونم خوبی

نگین : آره خوبم...

نیلوفر: م.. می گم اِم خ..خوب

نیلوفر مِن مِن می کرد رو عصابم بود گفتم بهش

نگین: نیلوفر یا بگو یا برو حوصله ندارم

نیلو مثل همیشه که می ترسه یه چی بگه چشماش رو بست و گفت

نیلوفر: نگین مامان و بابا گفتن ما هم بریم تهران

منم گفتم باشه چرا با لکنت حرف می زنی؟!

نیلوفر: چه بدونم ترسناک شدی بعدم انگار روحی چرا این شکلی شدی تو چشمات قرمز زیرش سیاهه سر و شکلت هم معلوم نیست گچ هست پودر بچه هست .

چرا این شکلی هستی؟!

خندم گرفت داشت راست می گفتش بیچاره بهش گفتم

نگین : یکم این جا رو ببینی می فهمی خیر سرم داشت کیک درست می کردم

نیلوفر: ول کن برو یه دوش بگیر بیا زود! زود!

گفتم باشه و رفتم بالا تو آینه خودم رو دیدم یاد ده دقیقه پیش افتادم

آها این آرد اینم شکر بزار تخم مرغم از یخچال بیارم

آومدم آرد رو باز کنم نمی دونم چرا اینقدر سخت باز میشدش این قدر فشار دادمش که مثل باد کنک ترکید تو سر و صورتم تو چشام رفته بود میسوخت اشک و خط چشم آرد

بعد که چشمام بهتر شدش تخم مرغ رو اومدم بریزم حواسم نبود سرعت همزن رو کم کنم همین که تخم مرغ رو رختم پرتاب شد تو سر و کلم

با خو*ردن یه چیز پشمالو به پام از فکر در اومدم دیدم برفینه (اسم سکش)

برفین برو بزار از حمام اومدم باهات بازی می کنم برو اسباب بازی هات رو جمع کن حرفم تموم شد مثل جت رفت تند تند داشت اسباب بازی هاش رو جمع می کرد تو سبدش خندم گرفت برای اینکه بازی کنم باهاش داشت خودشو شهید می کرد

نیم ساعت بعد...

داشتم موهام رو خشک می کردم برگشتم پشتم ببینم ساعت چنده ساعت دیواری باز رو ساعت 12 خواب رفت نمی دونم چه مرگشه تو این دوروز دو بار براش باتری عوض کردم

رفتم موبایلم رو برداشتم دیدم 12و 34 دقیقه هستش

دیدم نیلو نیست رفتم اتاقش دیدم نگاه نگاه چطوری خواب رفته انگار کوه کنده

خوابم نمی اومد رفتم آشپز خونه رو تمیز کنم که دیدم تمیزه اوه اوه حالا فهمیدم بیچاره چرا الان خوابیده

خب چی کنم الان امم بزار فیلم بند باز رو ببینم صب دانلود کردم وقت نشد ببینم

لپتاب آوردم و داشتم نگاه می کردم که حس کردم یکی پیشم ایستاده گفتم ول کن خیالاتی شدم

اومدم پاپکرن بخورم یک دفعه چشمم به کاناپه رو به رویی خودش که پایین رفتش انگار کسی روش بنشینه فیلم رو استپ زدم خونه خیلی ساکت بودش صدای نفسم فقط می اومدش

من وسایل رو گذاشتم رو میز و با خوندن سوره هایی که بلد بودم تا اتاقم رفتم

بعد که رفتم اتاق تخت رو دیدم همه چی یادم رفتش چنان خوابم می اومد چشمام باز نمی شد

رفتم دراز کشیدم گفتم یکی لامپ رو خاموش کنه حال ندارم مرسی خوشگل های من

لامپ خاموش شدش یک دفعه انگار هرچی خون تو بدنم باشه اومد تو سرم داغ شده بودم

باز بلند حرف زدم نه عزیزای من روشن کنید احساس تنهایی می کنم لامپ روشن شدش

من هنگ کرده بودم نمی دونستم چی بگم

داشتم فکر می کردم چی بکنم

انگار صدای پوزخند اومد گفتم وللش بابا برق می ره میاد منم فقط اتفاقی حرفام باهاش هماهنگ شده بود آره همینه بعد با خیال راحت خوابیدم دلم خواب داشت می رفت که

انگار یکی پام رو دست می زد قلقلک مانند می دادش اهمیت ندادم و خوابیدم که یک دفعه صدای خر خر اومدش ومن پام کشیده شد و...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
L

Lidiya

مهمان
32759_bc05051b5f68dd61c3ba6d237af07621.png

نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب "انجمن کافه نویسندگان" برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.

قوانین تایپ داستانک در انجمن کافه نویسندگان


شما می‌توانید پس از ۵ پست درخواست جلد بدهید.

درخواست جلد

پس از گذشت حداقل ۷ پست از داستانک، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد داستانک بدهید. توجه داشته باشید که داستانک های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.

درخواست نقد

پس از ۷ پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.

درخواست تگ



همچنین پس از ارسال ۱۰ پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود...

اعلام اتمام آثار ادبی


اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...

درخواست انتقال به متروکه



13422_ad05f9f7e9b0261da9d2dad1014c7c49.gif



کادر مدیریت ادبیات انجمن کافه نویسندگان​
 
آخرین ویرایش:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا