به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

داستان کوتاه داستانک غروب خاکریز | زینب هادی مقدم

ZeinabHdm

گوینده آزمایشی
مقام‌دار آزمایشی
عضویت
7/7/24
ارسال ها
32
امتیاز واکنش
56
امتیاز
18
داستان: غروب خاکریز
نویسنده: زینب هادی مقدم
ژانر: درام
ناظر: @💜purplerose💜
خلاصه:
تحول از کجا آغاز میشود؟! یک ضربه، یک یادآوری و شاید یک رویا بتواند آغازگر تحولی عظیم باشد.
یاور به صورت اتفاقی با جریاناتی مواجه میشود که اتفاقات پیش رویش آغازگر ماجرای طنزآمیزی خواهد شد.


مقدمه:
گلوله ها آواز میخوانند، صدای آوازشان آنقدر بلند است که میتواند یک انسان را بکوبد و از هم فرو بریزد و باز از نو انسانی دیگر بسازد؛ نه فقط آواز غمناک گلوله ها، خون جوشیده از جان آدمی عطش تحول را در نیز جانشان تزریق میکند؛ میشود با این عناصر جوشید و از نو متولد شد؛ چه میشود گفت؛ آغاز یک روز جدید در گرو پایان شبهای تاریک گذشته است.

غروب خاکریز.png
 
آخرین ویرایش:

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0) دیدن جزئیات

عقب
بالا