دختر است دیگر!

[.Monji|مُنجی.]

دختر خالم میخواست واسه گواهینامه ثبت نام کنه بهش گفتم باید بی آرایش بری واسه ثبت نام

.

.

.

اشتباهی بهش دفترچه اعزام به خدمت دادن گفتن 2 سالم غیبت داری

 

[.Monji|مُنجی.]

پسر: سلام گلم چطوری؟

دختر: سلام، اصلا خوب نیستم، برام خواستگار اومده...

خانوادم هم راضین....

دختره میزنه زیر گریه و میگه الانم مامان پسره اومده منو ببینه.....

بابام هم اگه خوشش بیاد مجبورم میکنه قبول کنم!!

پسر: پاشو برو پیششون اشکاتم پاک کن، دوست ندارم مامانم اینطوری ببینتت!

.

.

برگرفته از کتاب های تخیلی گنجشک ها قهوه ترک میخورن. خرها پرواز می کنن

 

[.Monji|مُنجی.]

این دخترایی که تو خونه دست به سیاه سفید نمیزنن

اما تو مهمونی میخوان خودشونو تو ظرفشویی آشپزخونه خفه کنن

اینا دنبال یه مادر شوهر میگردن! اذیتشون نکنین…

 

[.Monji|مُنجی.]

2 تا زن توی اتو*بو*س برای یک صندلی خالی دعواشون میشه…

راننده میگه: دعوا نداره که، اونی که مسن تره بشینه روی صندلی!

هر 2 تا زن به هم نگاه کردن و صندلی خالی ماند!

 

[.Monji|مُنجی.]

مهمه که بتونی دختری رو پیدا کنی که باباش پولدار باشه

دختری که خوش تیپ باشه، دختری که دوستت داشته باشه

ولی مهم تر از همه اینا اینه که این ۳ تا دختر نباید همدیگر رو بشناسن !



* * *

 

[.Monji|مُنجی.]

مرد اولی : امان از دست این زن ها ! زنم تمام دارائیمو برداشت و رفت !

دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت !



* *

 

[.Monji|مُنجی.]

همیشه پشت سر هر مرد موفق

زنی است که نتونسته جلوی موفقیت شو بگیره !



* *

 

[.Monji|مُنجی.]

پدر برای اولین بار دید که دخترش به جای اینکه دو ساعت

با تلفن حرف بزنه بعد از یک ربع حرف زدن تلفن رو قطع کرد

پدر پرسید : کی بود؟ دختر جواب داد: شماره رو عو*ضی گرفته بود !

 

[.Monji|مُنجی.]

و خداوند پسر را نمک زندگی آفرید

تا دختر را از ترشیدگی نجات دهد !



*

 

[.Monji|مُنجی.]

زن به شوهر : می خوای دفتر یادداشتت باشم تا همیشه همراهت باشم ؟

مرد : عزیزم سر رسیدم باش تا هر سال عوضت کنم !



* * *