تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

دلنوشته دلنوشته قسی | به قلم MahsaMHPمهسا میرحسن‌پور

  • شروع کننده موضوع MHP
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 593
  • پاسخ ها 12

MHP

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
155
9
103
شیراز
وضعیت پروفایل
غرق در کلمات...
110768_d6725b035f4db4bb4617c4a2ccc96342.png


نام اثر: قسی
سرشناسه:
MahsaMHP مهسا میرحسن‌پور 14
موضوع: دلنوشته
سبک/ژانر: اجتماعی تراژدی
تعداد پارت/صفحه: فعلی 11
سال نشر: 1401
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته.
دیباچه:
قسی جان! مدت‌هاست قاف قدرتت ک*مر خم می‌کند و من به انتظار ایستادن، تو را تمنا می‌کنم:
- بار دیگر، قافت را مثل پتک بر سر من فرود، نیاور.
می‌دانم این برای یک سخت‌ دل، جزء محالات محسوب می‌شود...
و هر آن بار صفتی نافرخنده بر نام شدی، در قعرِ دلم نفرینت کردم.
 
آخرین ویرایش:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Mar
819
109
119
وضعیت پروفایل
ما بد نیستیم ولیکن، دوران با ما بدی کرد.
108025_aa934bde3f917d6d5e0a65a29c2bfe98_bpkd.png
نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب "انجمن کافه نویسندگان" برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.

قوانین تایپ دلنوشته در انجمن کافه نویسندگان

شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.

درخواست جلد برای دلنوشته

پس از گذشت حداقل ۱۵ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.

درخواست نقد

پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.

درخواست تگ برای دلنوشته

همچنین پس از ارسال ۲۰ پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود...

اعلام اتمام آثار ادبی

اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...

درخواست انتقال به متروکه


115797_66f26ebfb4633ad09c3597c14d842af7.gif


|کادر مدیریت ادبیات انجمن کافه نویسندگان|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

MHP

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
155
9
103
شیراز
وضعیت پروفایل
غرق در کلمات...
مقدمه:
صلاح تو بر سلاح قدرتت بود و بس... .
فتنه‌گر از قدرت منشأ گرفت و تو، از فتنه‌گر.
قسی جان! قاف قدرتت، ساعت‌هاست خاکِ یادواره‌ام را پس زده.
محفظه نفرین را در قعرِ دل، بیرون می‌کشم و با کج خند می‌گویم:
- قسیِ عزیز! نمی‌خواهم از تو منشأ گیرم.
 
آخرین ویرایش:

MHP

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
155
9
103
شیراز
وضعیت پروفایل
غرق در کلمات...
در گیر و دار صفت فتنه‌گرت، قدرت را بر سرم کوبیدی.
بی‌راه پیش و پس، ساکن ایستادم.
تو را بر خواسته‌ات پیروز کردم و حالا هر کسی آمد، راهنمایش باش تا بگوید:
- قسی جان!
آن‌ها که نمی‌دانند تیر خلاص همین حرف، تکه گوشتی را به نام قلب متلاشی کرد...
ذرات معلقش در خون، پایِ قسی بودن را مٌهر و امضا می‌کند.
خامه‌اشان را نفرین می‌کنم... .
می‌شود ورق شوم را از زیر دست‌اشان پس کشید و سوزاند؟
 
آخرین ویرایش:

MHP

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
155
9
103
شیراز
وضعیت پروفایل
غرق در کلمات...
خون خود را بسوزانم؟ قسی می‌شوم.
جوهرِ قلم و مٌهرش با سخاوتمندی از خون من است.
هر قدم مانند کابوس، جا پای خونین را بر زمین حک می‌کند؛
عدیل آن‌که جانی گرفته بر خونش پا می‌گذارد، اما به رغم...
شیره جانم از سر تا پا کشیده می‌شود، این‌ها همان ذراتِ قلب متلاشیِ قسی هستند!
قسی جان! از خالقت، برای تو همین را می‌طلبم.
 
آخرین ویرایش:

MHP

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
155
9
103
شیراز
وضعیت پروفایل
غرق در کلمات...
دستانت را بر دهانم می‌پیچانی، کسی که مرا وادار به سکوت می‌کند، تویی!
قسی جان، تو را برای مدتی کوتاه مویه کردن تنما می‌کنم.
با دیدن این قلب متلاشی، بردباری رنگ باخته، برتافتن با انزجار از من رو می‌گیرد.
پیش از گداختن این تن، کمی دستانت را بالا بیاور تا کور شوم و نظاره‌‌گر متلاشی شدن عاطفه‌‌ام مباشم.
نه! دیگر نه اشک را می‌خواهم، نه فریاد را... من، تو را می‌طلبم.
قسی عزیز! من را درون خودت بگداز، می‌توانم حالا بدون قلب دم‌خورت باشم.
 
آخرین ویرایش:

MHP

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
155
9
103
شیراز
وضعیت پروفایل
غرق در کلمات...
گویا وهم با من بودن، قاطبه جثه‌‌ی سیه فامت را فرا گرفته.
مشوش و رنجور نگریز؛ قرینِ آن‌گاه که با نَفیر اشمئزاز گوشَت را مخدوش ساختم، دستت را بر دهانم نهادی... حالیا نگذار بی‌بانگ پستی‌ات را ذایع کنم.
این منِ قسی برایش لزومی ندارد، نعره سر دهد یا خموش آگاه سازد. ذلیل ساختنت برای این قسیمِ قسی، حظآور است.
بدان سلاح تو مبتذل است، قسی را به قسی چه تهدید؟
 
آخرین ویرایش:

MHP

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
155
9
103
شیراز
وضعیت پروفایل
غرق در کلمات...
قسی را در جفا فرض مکن، پروایت مهر افترا را بر هویتت کوبیده.
حال می‌خواهی برایم دَم را بی‌بازدم و شاید بازدمی را از من بی‌دَم کنی؟
قسی جان، گویی پاشاندن چکیده‌ای از واژه‌نامه انزجار بر تو، هیمه‌ای برای زبانه کشیدنت بود.
چنان چه با جفا، قصد تنفس بریدن، وهله‌ای خموشت نمی‌گذارد... اگر توانی بِبٌر.
 
آخرین ویرایش:

MHP

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
155
9
103
شیراز
وضعیت پروفایل
غرق در کلمات...
واقفی زندگانی در این آفاق چنان بابِ رغبت نیست.
روح بگیر و روانی را مرحمت باش، چنان کن تا بر دعا، از شب تا صبح بر جانمازی در دوزخ بنشینم که تا قسی هستی، صفتی نافرخنده بر نام شوی.
گویا این مخزنِ لغت برآشفتگیت را می‌نوازد. برای نفس بریدن کمی از واژه‌هایم تاب طلب کن، تا طاقت و تحملت را طاق کنم.
تو بر سجاده خم شوی شایگان است، منِ قسی را به حاجت طلبی چه‌کار؟
 
آخرین ویرایش:

MHP

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
155
9
103
شیراز
وضعیت پروفایل
غرق در کلمات...
تن مذابت را تجزیه و به دَرَک راهیت کنم، تا حتی آن‌جا به گداختن بپردازی.
قسی می‌آفرینم و برایت می‌فرستم تا در تنهایی ابلیس را معاشر نباشی. مضحک است، تو خود شیطانی تو را با شی*طان چه‌کار؟
رد دستانت بر گلوام مانده، می‌پٌرسند و گر بگویم قصد توِ قسی، نفس بریدن بود... آه قسی جان پای کذب وسط می‌آورند و مرا کذاب می‌شمارند.
پیش از هلاک کردنت، مهر کذاب نیز بر رٌخت می‌نشانم؛ تو را به حقیقت چه‌کار؟
 
آخرین ویرایش:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا