چالش ده فکت از خودتون!!!

[Zizi]

تاپیک قبلی بخاطر وضعیت انجمن ارسالی‌هاش صفر و به بایگانی منتقل شد!

ایده از @S o l o

دیگه از عنوان مشخصه =]​

 

[پَــرتــو]

من اینطوریم که؛

▪︎ دوس دارم آدما بفهمن که "مهربونی و صداقت و همدلی و تعهد و معذرت‌خواهیِ بجا، ضعف نیست... شخصــــیت و اصالــــــته!"

▪︎ قهر نمیکنم، فوقش دیگه با اون آدم مثل قبل نمیشم...

▪︎ مورد دوم میتونه پیتزا با مخلفات و محتویات و پنیر فراوان، مرغ‌سوخاری و سیب‌زمینی سرخ‌کرده با سس مخصوص سوخاری یا ذرت‌مکزیکی به اندازه‌ی یه کاسه‌ی بزرگ برام بگیره تا شــــــــاید نظرم عوض شد و آشتی کردم!

▪︎ کسی‌که از فیلمها و اهنگ‌های موردعلاقه‌م "واقعا" خوشش بیاد و باهام سلیقه‌ش یکی باشه، نصف مسیر رو رفته و توو قلبم لونه کرده!


▪︎ از خوندن مطالب روانشناسی و خودآگاهی واقعا لذ*ت میبرم! هر کی در این مورد برام کتاب بگیره، واقعا لُطف بزرگی در حق من کرده! ️


▪︎ شاید زیباییم خیلی نفس‌گیر نباشه ولی افکارم قشنگه! این جمجمه حاملِ یه جهان پیچیده و جادوییه!


▪︎ خیلی آدم بخشنده‌ایم ولی تا وقتی‌که غذای موردعلاقه‌م پاش به وسط کشیده نشه! خسیس به تمام معنا میشم و حریف میطلبم! اگر احیانا توو این یه مورد بخشندگی دیدی ازم و غذامو باهات سهیم شدم، فرار نکن! فقط از عشق من نسبت به خودت مطمئن شو!


▪︎ از خیا*نت و دروغ متنفرم... آدم خائن و دروغگو برام ده‌تا هم پیتزا و مرغ سوخاری و ذرت مکزیکی بخره، نمیبخشمش!


▪︎ به قدرت کلمات اعتقاد دارم و معتقدم هر نوع صحبت چه با خود چه با بقیه میتونه رو روال زندگی تاثیر بذاره! ️


▪︎ و در آخر یه توصیه‌ای بهتون میکنم اینه که وقتی میتونید و امکانش هست، پس منتظرم نگه‌ندارید... انتظار واقعا منو تغییر میده..



دعوت میکنم از
@پالُز و @Zizi ♡

 

[افسونگر]

۱_ قدم ۱۷۸ ه

۲_ پوکر فیس ترین آدم روی زمینم طوری که همه توی واقعیت فکر میکنن احساس ندارم و فقط دوستای مجازیم احساساتمو میفهمن️

۳_ گذشته تباهی داشتم که توش به شدت به خاطر کارای خزی که میکردم تنها موندم ولی از بعد ۱۸ سالگی همه چی عوض شد. سعی میکنم اون دوران رو برای خودم یادآوری نکنم

۴_ والدین هلی‌کوپتری دارم( سرچ کنین اگه نمیدونین معنیشو)

۵_ دانشجوام و کمتر از دو سال دیگه معلم مدرسه استثنایی میشم

۶_ علاقه زیادی به لباس های بلند دارم و بیشتر حقوقمو خرج مانتو عبایی و پیراهن های بلند و... کردم تا الان

۷_ خیلی جدی ام ولی اگه یکی منو از توی فاز جدی بودن دربیاره متوجه میشه مشنگ ترین آدم روی زمینم

۸_ میخواستم مانگاکا بشم و کلاس مانگا هم میرفتم ولی حوصله نقاشی کشیدن نداشتم برای همین تصمیم گرفتم فقط داستاناشو بنویسم

۹_ نویسنده مورد علاقه ام ریونوسکه آکوتاگاواست

۱۰_ یه روز که ذهنم درگیر فکر کردن به مرگ بود جرقه یه داستان خورد توی ذهنم و اون طرح رو هی گسترشش دادم و یهو دیدم چیز خوبی شد اون موقع حالم بد بود میخواستم خودمو بکشم ولی دیگه تصمیم گرفتم اول اون داستانو بنویسم بعد خودمو بکشم که این باعث شد هی به تاخیر بندازمش و منصرف بشم️

 

[ساعت دار]

۱. خیلی خیلی خیلی بیش از حد احساساتیم و بنا بر احساس همه چیز رو پیش می‌برم
۲‌. معمولا از کارهایی که انجام می‌دم به شدت پشیمون می‌شم
۳. خون، حشرات و جاهای باز مثل جاده و اتوبان به شدت حالم رو بد می‌کنه
۴. عمیقا خیال‌پردازم و بخاطر عدم واقع‌گرایی حتی برای نوشتن اثر اجتماعی باید از فضای فانتزی کمک بگیرم (این داره حذف می‌شه البته)
۵. از شمع‌ها و گربه‌ها به شدت خوشم میاد
۶‌. اکثر کرکترهای اصلی رمانم برگرفته از شخصیت خودمه
۷. از نقاشی‌ها و اخبار به شدت ایده‌ی نویسندگی می‌گیرم
۸. از رنگ مشکی شدیدا بدم میاد و رنگ‌های پاستیلی رو نسبت به هر رنگی ترجیح می‌دم
۹. بعضی اخلاق و علایقم خیلی قدیمی و و بعضیاشون خیلی مدرنن
۱۰. عاشق موسیقیم

 

[Zizi]

می‌خوام این دفعه با دفعه قبلی فرق داشته باشه^^ به خودم مربوطه اصن

• تو مجازی سعی میکنم با همه مهربون باشم ولی اگه یه بار ایگنور بشم دیگه تا جایی که بتونم از اون فرد دوری میکنم

•از ضعف‌های خودم بدم میاد و از اونایی که بهشون گفتم و به روم میارن بیشتر بدم میاد

•اینجوریم که هرکاری میکنم تا چند وقت به همون کار فکر میکنم تا اینکه به چیزترین حالت ممکن در بیاد و پشیمون بشم از انجام دادنش

•مهمون دوست دارم و اگه کسی بیاد خونمون تا ۱۲ شب نگهش میدارم

•از آدمای پیر اصلا خوشم نمیاد چون عقایدشون افکارشون قدیمیه و به شدت رو اعصابن

•دوست زیاد دارم ولی فقط دو سه نفر تا فیها خالدونِ زندگیمو خبر دارن

•از جاهای تنگ و تاریک می‌ترسم

•بیشتر وقتا تو رویاهام زندگی میکنم و خودِ آرمانیم پررنگ تر از خودِواقعیمه

•دلم میخواد تو زندگی بقیه باشم و یه بار جای اونا زندگی کنم بفهمم چه حس و حالی دارن :|

•دوستام بیشتر از خانواده‌ام مشاور زندگیمن

 

[ارغنون؛]

۱. درهرحالتی غذا خو*ردن لذ*ت‌بخشه برام.
۲. اگه بیوفتم رو دورش نمی‌تونم جلوی طعنه زدنم رو بگیرم.
۳. روحیاتم گاهی لطیفه و گاهی خیلی خشن.
۴. همه‌جا موزیک گوش می‌کنم.
۵. کشور مورد پسندم ژاپنه فعلا ( ماهی‌های خوشمزه‌ای دارن ).
۶. استایل مدنظرم راحتیه، هرچی که راحت‌تر باشه ولی به ترکیب رنگ‌ها خیلی حساسم (حتما باید سبز، خاکی، مشکی یا قرمز باشه).
۷. موقع دعوا همه رو به ارامش دعوت می‌کنم و بعد خودم عین بمب منفجر میشم.
۸. نمیشه از صورتم چیزی رو فهمید.
۹. عاشق خالکـ*ـوبی‌ام.
۱۰. شاعر مورد علاقه‌م براهنیه.

 

[ساعت دار]

۱. ۵ ۶ سالگیم یه در پلاستیکی اسمارتیز رو قورت دادم و اگه اورژانس پنج دقیقه دیرتر میرسید مرده بودم
۲. آدم صلح‌طلبیم اما اگه کسی رو دنده لج بندازتم تا دهنش رو صاف نکنم ولش نمیکنم:/
۳. قدرتش رو دارم جلوی کل دنیا وایستم
۴. معمولا تو بحث‌های مختلف حق با منه و تو چیزی که داخلش تبحر ندارم هرگز دخالتی نمیکنم و حرفی نمیزنم
۵. وقتی خوابم یا تازه از خواب پا شدم شخصیت خودمو ندارم، اتفاق افتاده که یکی حالش بد شده و داشته منو بیدار میکرده که زنگ بزنم اورژانس و گفته دارم میمیرم و من بدون اینکه بلند شم تو خواب بهش گفتم باشه:/
۶‌. اگه یه چیزی رو بخوام امکان نداره به دستش نیارم
۷. قدرت و علاقه یادگیری شدیدی دارم
۸‌. از کارهای گروهی به شدت بدم میاد، گاها حتی نمیتونم تحملش کنم
۹. نمیتونم تو چارچوب و قوانین تعریف‌شده و مشخص کار کنم چون اصل کارم خلاقیته
۱۰‌. وسواس زمانی شدید دارم، اگه برنامه‌هام عقب بیوفتن، کسی دیر کنه سر قرارهام، مدت زمان دقیق انجام شدن کارامو ندونم و کلا هر بی‌برنامگی و بلاتکلیفی زمانی به شدت منو به هم میریزه

 

[83niyaz]

1. رفیقای پسرم زیادتر از دختران هیچ وقت نتونستم توجمع دخترونه راحت باشم
2. تابه این سن وسایل دخترونه نخریدم به جز یه چندتایی لاک
3. از عشق و هو*س میترسم بیش از حدگریبان گیرمم شده
4. اگه میتونستم هر یک ماه میرفتم مردم شهر رو شکلات میدادم وتشکر میکردم برای وجودشون
5. همه میگن مغرورم ولی به این باور دارم نباید باهرکسی زیادی خوب بود مخصوصا کسایی که بارهالهت کردن اونا انتخابشون این بوده نه اشتباهشون
6. کینه اییم تا تلافی نکنم اروم نمیشم یه بار پسرخالمو زدم هنوز قفسه سینش برامدگی داره بخاطر کتکم
7. عاشق ب*غل و بو*س کردنم بی دلیل هرکی میخواد باشه باید بغلش کرد تا حس کنه تنها نیست
8. از همه ی غذا ها متنفرم به جز جوجه ومرغ نفرتم به این حده که نمیخورم اصلا حتی اگه از گشنگی جون بدم
9. قبل حرف زدنم شیش بار دربارش فکرمیکنم تا مبادا چرت بگم
10. شکلات دشمن منه باعث نفس تنگی و سرگیجم میشه

تا فکت های بعدی بدرود

 

[مِلـودی،]

1_معمولا ادم جدی ای هستم، ولی کافیه یه نفر وارد دایره ی خاص و محدودم شه : )) ..
2_صداقت برام همیشه اولویت بوده، کلا سازگاری خوبی با ادمای ریاکار و متقلد و موذی نداشتم و ندارم.