تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

[دیالوگ های ماندگار فیلم راننده تاکسی]

  • شروع کننده موضوع Sakura
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 199
  • پاسخ ها 7
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر انجمن
Jun
168
509
93
تنهایی همه ی عمر با من بوده، همه جا…توی بارها، ماشین ها، پیاده روها، مغازه ها، همه جا.
راه فراری نیست. من مرد تنهای خدا هستم
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر انجمن
Jun
168
509
93
یکی باید این شهر رو بگیره بیندازه توی چاه توالت، سیفون کوفتی رو هم بکشه.
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر انجمن
Jun
168
509
93
12 ساعت کار، باز هم خوابم نمیبره… لعنتی روزا فقط میگذرن.. تموم نمیشن!
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر انجمن
Jun
168
509
93
حالا به وضوح می‌بینم، زندگیم رو یه خط صاف پیش میره به سمت یه نقطهٔ مشخص، هیچوقت هیچ انتخابی نداشتم…
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر انجمن
Jun
168
509
93
شب ها تمام حیوون ها میان بیرون، همه جور حیوونی، فاح*شه ها، بدکاره ها، عو*ضی ها، پولدارا، معتادا، مرض، فساد. یه روزی بارون میاد و تمام این کثا*فت های توی خیابان رو میشوره…
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر انجمن
Jun
168
509
93
تمام عمرم نیاز به جایی برای رفتن داشتم ، باور نمیشه که یک نفر تمام عمرش رو صرف خودآگاهی آزار دهنده بکنه! من معتقدم که یه نفر میتونه مثل بقیه باشه.
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر انجمن
Jun
168
509
93
مسافر ( مارتین اسکورسیزی ) : اون نور رو اون بالا می بینی ؟
نور پنجره طبقه دوم ، اون زن رو توی پنجره می بینی ؟
تراویس ( رابرت دنیرو ) : آره
مسافر : می خواهم اون زن رو ببینی چونکه
اون زن منه ،
اما اونجا خونه من نیست!
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر انجمن
Jun
168
509
93
مسئول دفتر تاکسیرانی :خیلی خب ، بذار گواهینامه رانندگیت رو ببینم . سابقه رانندگیت چطوره ؟
تراویس : پاک پاکه ، مثل وجدانم
  • جسمی ؟ پاک
  • سن ؟ 26
  • تحصیلات ؟ یه کم اینور ، یه کم اونور ، میفهمی که ….
  • سابقه نظامی ؟ خروج محترمانه ، می 1973
  • تو توی ارتش بودی ؟ نیروی دریایی
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا