تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

متون و دلنوشته [ سقوط ]

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
‏آدما تحمل ميكنن، تحمل ميكنن، تحمل ميكنن
بعد ديگه به يه نقطه ای ميرسن كه از همه چی ميبُرن،
و تا اخر عمرشون نميتونن تحمل كنن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
آنها نمی‌دانند قبل از آنکه از من متنفر باشند، من چقدر از خودم متنفر هستم و قبل از آنکه ملامتم کنند، چقدر خودم را ملامت کردم.
به همه شکلی قاضی خود بودم و هربار خود را مجازات کردم. و دردآور ترین اتفاق ها در آن بود که نتیجه عمل را می‌دانستم و از جلوگیری از اتفاق عمل ناتوان.
آری آنها هرطور که تمایل دارند مرا قضاوت کنند و به هلاکت برسانند، من قبل از آنها کلک خودم را کندم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا