متون و دلنوشته صبحت به خیر دلبر جان | انجمن کافه نویسندگان

[Lidiya]

هیچ صدایی
زیباتر از صدای تو
وقتی تازه از خواب بیدار شدی، نیست
صبحت قشنگ عشق من​

 

[Lidiya]

باز هم صبح فرا رسید
صبحی بهتر از صبح های دیگر,
زیرا که امروز
یک روز بیشتر صبح های گذشته با عشق تو زیسته ام​

 

[Lidiya]

صبح یعنی
تو بخندی و دلم باز شود
پلک بگشایی و از نو غزل آغاز شود
صبح یعنی …
که دلم گرم نگاهت باشد
آسمان عشق زمین با تو هم آواز شود​

 

[Lidiya]

باز کن چشمانت را. بگذار زندگی تو را
با خودش ببرد و حس عاشقی به سرت بزند
بگذار این صبح، شادی، یک نفس تو را فریاد بزند.​

 

[Lidiya]

بیا و روی صبحهایم نازل شو
از عطر تنت
مستانگی دل را رقم بزن
و نگاهت را
به شیدایی دستانم گره بزن
چه می شود
این صبح اتفاق بیفتی ؟...

 

[Lidiya]

و تو هر روز صبح
ناخداگاه زیباترین اتفاق هر روزم
می شوی..
وقتی از پنجره ی شیدایی
با نگاه های عاشقانه ات
عرض دل من را
تو سلام می دهی.....

 

[Lidiya]

چو آفتاب برآید،

زِ در درآید روز.

دوباره روشنی ایزدی شود پیروز

بـه لطف نور،سرآید زمان تاریکی​

 

[Lidiya]

چیزهای خوب این دنیا بی پایان است
همه کاری که باید انجام دهی این است که به خودت جرات کشف کردن آن ها را بدهی
و روزت را با یک لبخند شروع کنی​

 

[Lidiya]

•|بازم صبح رسید
•|صبحی بهتراز صبحای دیگه
•|چون امروز یه روز بیشتر
•|تورو دوست دارم‍‍..️