مدیر تالار مشاوره + ناظر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر روابط عمومی
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
مدرس انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
برترین مقامدار سال
درود!
این تاپیک جهت گذاشتن عکس شخصیتهای رمان "آن من دیگر" ایجاد شده، و به غیر از نویسنده کسی حق ارسال اسپم را ندارد.
نویسنده: @زهرارمضانی
خلاصه: هنوز هم نجواهای عاشقانهات که باب دلم بود را بخاطر دارم. مرا پر پرواز زندگی تار و تاریکت توصیف کردی و با گفتههایت قلب مغموم و مهموم مرا، تسکین دادی!
اما به یک باره، جوری مرا در انزوای خود محبوس کردی که هنوز هم نمیدانم گفتههایت را باور کنم یا عملت را!
مقدمه: چه زیبا گفتی آقای ابتهاج
«داغ ماتم هاست بر جانم بسی
در دلم پیوسته می گرید کسی!»
در من کسی آهسته میگرید، در من کسی آهسته فغان میکند و من توان تسکین ندارم.
من توان هیچ کاری ندارم، وقتی نه نگاهاش را دارم نه لمسش را!
من توان هیچ کاری ندارم، وقتی نه لبخندش را دارم، نه صدایش را!
و چقدر سخت است که نه او باشد نه آرامش وجودش!
فاقد جلد
لینک رمان: https://forum.cafewriters.xyz/threads/رمان-آن-منِ-دیگر-زهرا-رمضانی.35688/
این تاپیک جهت گذاشتن عکس شخصیتهای رمان "آن من دیگر" ایجاد شده، و به غیر از نویسنده کسی حق ارسال اسپم را ندارد.
نویسنده: @زهرارمضانی
خلاصه: هنوز هم نجواهای عاشقانهات که باب دلم بود را بخاطر دارم. مرا پر پرواز زندگی تار و تاریکت توصیف کردی و با گفتههایت قلب مغموم و مهموم مرا، تسکین دادی!
اما به یک باره، جوری مرا در انزوای خود محبوس کردی که هنوز هم نمیدانم گفتههایت را باور کنم یا عملت را!
مقدمه: چه زیبا گفتی آقای ابتهاج
«داغ ماتم هاست بر جانم بسی
در دلم پیوسته می گرید کسی!»
در من کسی آهسته میگرید، در من کسی آهسته فغان میکند و من توان تسکین ندارم.
من توان هیچ کاری ندارم، وقتی نه نگاهاش را دارم نه لمسش را!
من توان هیچ کاری ندارم، وقتی نه لبخندش را دارم، نه صدایش را!
و چقدر سخت است که نه او باشد نه آرامش وجودش!
فاقد جلد
لینک رمان: https://forum.cafewriters.xyz/threads/رمان-آن-منِ-دیگر-زهرا-رمضانی.35688/
آخرین ویرایش: