تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,383
103
۱۹.سربازان گمنام
ایستاده‌اند، سربازانِ مفلوکِ بی‌ادعای پست
بر سیاهِ سپیدِ مُهرگانِ یاغیِ رزم
حصارِ پیادگانِ گمنام، پناه داده‌اند
سواره‌نظامِ سنگین و گران‌مایه را
رخ‌به‌رخ، غِره بر بلندایِ کارزار

دیدگان دوخته‌اند، سرکشانِ م*ستِ مغرور
و آن بانوی سیاهپوشِ تیزرای
در برِ شهِ تاجدارِ مستغنی
گردن افراشته‌اند وز تکاپویِ سخت
فیلان و اسبانِ خطِ پایدارِ پیکار
و سرباز، طغیانِ جنبشِ نبرد را
با گام‌های نرمِ سبک، پیموده‌است

بر میان فِتاده‌اند، سرکشانِ گران‌سنگِ کبر
رخ و پیل و اسبانِ پرشکوهِ فره
و بانوی تیزپای چیره‌دستِ مغلوب
پریشان و افگار ز غایتِ کارزار
در انتها دیدگانِ حیرانِ شاهِ سرگشته را
پیادگان‌ فاتحِ خاشع، ارج‌نهاده‌اند
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,383
103
۲۰.فالِ نیک
بزرگراه، ریز می‌خندد
بر شتاب چرخ‌های سالخورد
و برف‌های گلی پیاده‌رو
هنوز در آغو*ش گرفته‌‌‌اند زمستان را
ماشین‌ها جیغ می‌زنند
و فال‌‌های سرگردان پر‌می‌کشند
در چهارراه قیرگونِ خیس
از شکاف سرد پیراهن پسرکی هراسان

تصویرِ انگشتان سرخ باریک زنی
حبس بر حباب‌های ناتوان جویبار

جوراب های صورتی کوتاه را
بر پاهای سنگفرش‌‌ نمناک می‌پوشاند
و چراغ‌های بلورین ویترین‌ها
خیره بر شکوهِ دانه‌های یخی
درخشندگی لرزان سستی را
بر اوهام تابناک زیر چترها می‌دوزند

بخارِ نفس‌های داغِ مردمان
ریه‌های سرمای کرختِ مه‌آلود را می‌درند
و پرندگان نیک فال را
با انگشتان باریک سرخ به آغو*ش می‌کشند
 

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا