اتمام یافته مجموعه شعر عطف | به قلم سحر راد ( آشوب)

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

آشوب دلهاآشوب دلها عضو تأیید شده است.

مدیر ارشد دپارتمان ادبیات + منتقد شعر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد
تیم تگ
کپیـست
شاعـر
نوشته‌ها
نوشته‌ها
426
پسندها
پسندها
1,965
امتیازها
امتیازها
203
سکه
580
«بنام شاعر زندگی»

do.php


عنوان اثر:
عطف
کاتب: سحر راد (آشوب)
در موضوعِ: عاشقانه
به قالبِ: سپید
ویراستار: @yasaman.Bahadory


دیباچه‌ای بر اثر:

دست بر قلم افگار پیوسته از زندگی،
دریافته بودم.
کودکی درونم مرده است...
گویا همان داستان تکراری عاشقی
با جلوه گری دیگری از تو
مجدد نگاشته می‌شد.
پس تمامی سطور را ازبر می‌نویسم.
سلام آخر، خداحافظی اول.


برای مسابقه‌ی شعرنویسی*
کلمه انتخابی: رازلوبیت
سطح: محبوب
 
آخرین ویرایش:
« به نام خالق پیچک‌های باغ واژگان »

مشاهده فایل‌پیوست 294971
پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.

قوانین جامع تالار شعر

شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.

درخواست جلد برای مجموعه شعر

پس از گذشت ۱۰ الی ۱۵ پست از مجموعه شعر خود، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید. توجه داشته باشید که مجموعه اشعار تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.

درخواست نقد مجموعه اشعار

پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.

درخواست تگ برای اشعار

همچنین پس از ارسال ۲۰ پست پایان مجموعه شعر خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود...

اعلام اتمام مجموعه شعر

اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن مجموعه شعر خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...

درخواست انتقال به متروکه


_ تیم مدیریت کافه نویسندگان _
 
- ناتمامی تمام شدنی

‎شنیده‌ام که دست بر رهسپاری جسته‌ای‎‎‎
و من شعرهایت را خط به خط نخوانده‌ام.
شاید که روزگار، ماورای عقربه‌های اهتمام،
درون حفره‌های عظیمی از انهدام عشق،
به دیار فانی شتافته و فراموش شده است.
نگاهم کن.
آنچه که برایت شفاف و خواناست؛
شلاله‌ی دیدگانم که در پس قله‌های سیاهی،
تضادیست آمیخته با غربت احساسم به تو.
دست نیرنگ زمانه شروعی بر زوال عاشقی
و امیدهای غرق شده در ابهام مرداب جوانی،
دستانی را که ندیده بوسه‌ی رهایی زده‌اند؛
دگر هرگز به طلب هم آغوشی تو نمی‌پویم.
زیر آروار آن گور سرد، دنبال چه می‌گردی؟
پوسیده‌های احساس پرکشیده‌ام؟
یا سیلاب اشک‌های آویخته بر دیوار خانه؟
آری... این ناتمامی تمام شدنیست.
نخستین سرآغاز من بر تنهایی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین