با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
سلام =0 خیلی وقت میگذره و من کلا از معرفی کردن سریال ها غافل بودم و خب الان با معرفی کردن یه سریال بسی جذاب و نوجوانانه که خودم هم دوسش داشتم شروع میکنم. سریال Riverdale این سریال کلا مخاطب نوجوان داره و خب کمتر بزرگسالی باهاش حال میکنه ولی خب این باعث نشده که سریال ضعیفی باشع بلکه نوع خط داستانی و بازیگرای خوبی داره. یه معرفی کلی از سریال میگم و بعدش معرفی جزئی تری رو نسبت بهش میگم. خلاصه داستان راجع به یه شهری به اسم ریوردیل هستش که خب خیلی ساکت و آروم هست همه همدیگه رو میشناسن و همه خوب و خرم هستن اما بعد از مرگ جیسن بلاسم یکی از ریچ کیدزها یا هم بچه پولدار های اونجا همه بهم شک میکنن و کلا داستان سریال از اینجا آغاز میشه. امم سال شروعش 2017 هستش که یه سریال جدید محسوب میشه و خب این یکی نقطه قوت هاش هست از نظرم که جدید هست. بازیگراش: KJ Apa در نقش Archie Andrews
Lili Reinhart در نقش Betty Cooper
Camila Mendes در نقش Veronica Lodge
Cole Sprouse در نقش Jughead Jones
Madelaine Petsch در نقش Cheryl Blossom
Casey Cott در نقش Kevin Keller
و کلی بازیگر دیگه که مهم هاش اینا بودن. خب شاید در نگاه نه کسی رو بشناسید و یا حتی نقش ها رو عم ندونید اما خب بعدش قرار این شیش تا نقش رو توضیح بدیم و معرفی کنیم. ژانر قالب فیلم خب معمایی هست که یه خورده هم ماجراجویی داره و در نهایت عاشقانه =))
دیگه تا همین حد بدونید تا بریم توضیح بدیم**))
اول از همه میخوایم با شروع سریال بریم در اپیزود اولش که با خبر کشته شدن یکی از پسرایی خفن مدرسه و کل شهر شروع میشه، بعدش همه ترسیدن که چرا این مرده و هرکسی یه چیزی راجع به مرگش میگه. خواهرش شریل به شدت تنها و افسرده هست و همینطور دوستاش و البته خانواده اش کل شهر توی بهت و سکوت فرو رفته و همه با تعجب راجع به اتفاق حرف میزنن. این شروع این هست تا همه متوجه بشن که چه راز های توی شهر مخفی شده.
همونطور که قبلا گفتم ژانر غالب معمایی هست پس این سریال درحال این هست که خودش رو بکشه تا شمارئو تعجب زده کنه و بعد از فصل اول خودتون متوجه میشید؛ اینم بگم که داستان فصل ها بهم ربط دارند اما خب مثل بازی میمونه و هر فصل یه مرحله داستانی به قبلی اضافه میکنه. داستانش الکی کش داده نمیشه و این خودش یه نقطه مثبت هست که سوژه جدید هستش و حوصله تو هم قرار نیست سر بره.
اگه طرفدار سریال های تینجری هستید این واقعا یه پیشنهاد خوب برای شماست.
تم سریال داخل یه شهری هست که انگار توی دهه 80 میلادی یخ زده و همینجوری مونده،
از کل لوکشین بگیر تا پاتوق همه شخصیت ها چاکلت تیت پاپ **) و از نظرم یکی از جذابیت های داستان همین نوع تم و فضای باحال و رمزآلود سریال هست.
اممم تا اینجا که بدونید تازه بعد از تموم شدن فصل اول داستان شروع به بهتر شدن میکنه =//
سوژه ها هم جدیدتر میشن و شخصیت های جذاب و جدیدی هم اضافه میشه.
بعدش میریم سراغ جذاب ترین قسمت بازیگرای سریال که شاید یکی از نقاط قوت این سریال هستن. از اینکه چقدر کرکتر ها جذابیت چهره و همینطور نقش دارند نمیخوام زیاد تعریف ولی خب این یه حقیقت هستش. اول از همه از شخصیت های اول داستان باید شروع کنیم: آرچی اندروز نماد پسر دبیرستانی جذابی هست که قهرمان بازی در میاره البته نقش مورد علاقه من که نیست.
شخصیت پردازیش داخل فصل اول کلیشه به تمام معناست یه فردی که به خانواده و دوستاش اهمیت میده انقدری که خودش رو یادش رفته، مادر و پدرش در شرف جدا شدن هستن و دخترا روش کرا*ش دارن، اما بعد از اتمام فصل کرکتر تازه جون میگیره و رفتار های غیر قابل پیشبینی انجام میده و برای همین هم شخصیت جذابی میشه اما در کل بچه مثبت داستان همین شخص هستش.
بعدش بتی کوپر میاد که توی این فصل دختر خجالتی درس خون که از غذا از این آرچی اندروز هم خوشش میاد هستش. موهاش رو دم اسبی میبنده و کلا تو فاز صورتی و دختر خوب خانواده بودن هستش، این کرکتر یکی از کرکترهای خوب سریال هست بخاطر چند بعدی بودنش چون بعدا نشون میده که اصلا هم همچین آدمی نیست و خیلی هم میتونه دارک باشه و تازه میتونه ترسناک هم بشه. خواهرش داخل یه مرکز عجیب و غریب هستش و این نمیدونه کجاست و اینکه مامان و باباش هم خیلی معمولی هستن.
نفر بعدی ورونیکا لاج هستش که دختر شر و نماد بچه پولدار یا همون ریچ کیدز سریال هست که با اینا دوست میشه، شخصیتش به نسبت کلیشه ای هستش آدمی هستش که به دنبال تغییر هستش میخاد ادای آدم خوب هارو در بیاره. از کسی نمی ترسه، اعتماد به نفس بالایی داره و تا دلتون بخواد مشکلات خانوادگی و دراما داره از جمله زندان بودن پدرش و ورشکستگی شون توی فصل اول.
بعدش میرسیم به جذاب ترین کرکتر به نظر من جاگهد جونز که میتونم بگم خیلی کرکتر ضد و نقیضی هستش. به اکثر چیزها اهمیت نمیده ولی دوستاش براش مهم هستن، عاشق نوشتن و فیلم دیدن هستش سرش تو کار خودشه و گوشه گیر تلقی میشه. از حقش دفاع میکنه و نمیزاره کسی بهش زور بگه با پدرش مشکل داره و خیلی وقته که خونه نرفته و توی فصل اول یه خورده اروم تر از هر فصل دیگه ای هستش.
