نقد کاربران نقد رمان دیوهای بیگانه | آیناز تابش

[ساعت دار]

نام رمان: دیوهای بیگانه
نام نویسنده: آیناز تابش
ژانر: درام، تراژدی، فانتزی
ناظر: @@TWCA
خلاصه: قاضی شهر قضاوت شطرنجی را در پیش گرفته است: مهره‌های سفید خوب و دوستند و مهره‌های سیاه بد و دشمن. افکارش مطلق است؛ بدها تا ابد عذاب می‌کشند و خوب‌ها لذتی ازل‌وار در پیش دارند. بدهایی که گویا بد زاده شدند و بد زندگی می‌کنند؛ اما هرگز قرار نیست بمیرند. دیوها در قاب عکس قضاوت قاضی حبس می‌شوند و تا ابد در آن رنج می‌کشند. ترحم برای بدها مضحک است و گناهکار نامیدن خوب‌ها ممنوع. قاضی تنها لکه‌ی ننگین سیاهی را روی پارچه‌ی زندگی‌شان می‌بینند و به یاد نمی‌آورند دست‌شان از چه لرزید که جوهر پلیدی را روی سفیدی‌ها ریختند. غبار فراموشی روی شهر نشسته و تنها او در بالاترین اتاق برج نظاره‌گر این قصه و تک تک تار و پودهایش است...
تاثیرگرفته از رمان بیگانه_آلبرکامو
رمان دیوهای بیگانه​

 

[ساعت دار]

به نام خدا

نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گذاریم.
خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛

قوانین ساب نقد کاربران

همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی می‌توانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛

تاپیک پرسش و پاسخ
نویسنده ارجمند شما نیز می‌توانید انتقادات، پیشنهادات و شکایات خود را در تاپیک زیر با ما به اشتراک بگذارید؛

تاپیک جامع انتقادات و پیشنهادات تالار نقد
یاحق
|تیم مدیریت تالار نقد|
​

 

[ارغنون؛]

توصیفات حالات درونی رو بیش‌تر کنید. مثلا بیرون پرت شدن توسط مع*شوقه، حالت دژم (غم و عصبانیت)، همه این‌ها می‌تونه بیش‌تر روش کار بشه.

 

[ساعت دار]

توصیفات حالات درونی رو بیش‌تر کنید. مثلا بیرون پرت شدن توسط مع*شوقه، حالت دژم (غم و عصبانیت)، همه این‌ها می‌تونه بیش‌تر روش کار بشه.

مچکرم از نظرتون

 

[EMMA]

ایده و پردازش خیلی خوب و از همه مهمتر قلم خیلی خوب!
داستان دارای کشمکش خوبی بود.
خلاصه و مقدمه‌ی داستان مشخص کننده قلم خوب نویسنده‌ست و محتوا رو نمایش میده و فرد رو ترغیب به خواندن رمان می‌کند.
شروع خیلی خوبی داشتید و آغاز رمان نمایانگر نقطه اوج رمان بود .
اسم هم نمایانگر محتوای درون داستان بود و اندازه مناسبی داشت.
ژانر متناسب با محتوا بود و توصیفات هم به قدر کافی نمایش داده شده بود.
و از نظر بنده مشکلی که رمان شما داشت سیر کندی بود که داشتید! به نوعی داستان از مسیر اصلی منحرف شده و دارد به مسیر فرعی می‌پیچد! پس جوزف چه شد؟ اگر داستان در مورد ساعت دار بود چرا با آغاز ناهماهنگ بود و به داستان جوزف پرداخته بودید؟ امیدوارم در ادامه شاهد داستان جوزف و اتفاقات جدیدتر باشم.
با آرزوی موفقیت

 

[افسونگر]

همه چیز عالی
تبریک
فقط وقتی ی کلمه انگلیسی می‌نویسی فارسی یا با حروف فارسی بنویسش بعد شماره بزن برو پایین انگلیسی بنویس

 

[ساعت دار]

ایده و پردازش خیلی خوب و از همه مهمتر قلم خیلی خوب!
داستان دارای کشمکش خوبی
خلاصه و مقدمه‌ی داستان مشخص کننده قلم خوب نویسنده‌ست و محتوا رو نمایش میده و فرد و ترغیب به خواندن رمان می‌کنه.
شروع خیلی خوبی داشتید و آغاز رمان نمایانگر نقطه اوج رمان بود .
اسم هم نمایانگر محتوای درون داستان بود و اندازه مناسبی داشت.
ژانر متناسب با محتوا بود و توصیفات هم به قدر کافی نمایش داده شده بود.
و از نظر بنده مشکلی که رمان شما داشت سیر کندی بود که داشتید! به نوعی داستان از مسیر اصلی منحرف شده و دارد به مسیر فرعی می‌پیچد! پس جوزف چه شد؟ اگر داستان در مورد ساعت دار بود چرا با آغاز ناهماهنگ بود و به داستان جوزف پرداخته بودید؟ امیدوارم در ادامه شاهد داستان جوزف و اتفاقات جدیدتر باشم.
با آرزوی موفقیت

ممنونم از نظر زیبات
جوزف واسطه‌ای بود برای شروع داستان اصلی و رسیدن به ساعت‌دار
مثل رمان بلندی‌های بادگیر که لاکوود واسطه‌ای بود برای رسیدن به قصه‌ی اصلی یعنی جریان هیت‌کلیف و کاترین
رمان‌های معمایی که می‌خوان به سرگذشت فرد مرموزی بپردازن از این ترفند بهره می‌برن
یا سریال قورباغه که هدف رسیدن به جریانات نوری بود اما داستان با واسطه‌‌ی رامین و مشکلاتش و دزدیش شروع شد

 

[ساعت دار]

همه چیز عالی
تبریک
فقط وقتی ی کلمه انگلیسی می‌نویسی فارسی یا با حروف فارسی بنویسش بعد شماره بزن برو پایین انگلیسی بنویس

مرسی ازت افسون
این مورد اصلاح شده