تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد شورا نقد شورای رمان در اعماق کابوس‌ها| ireihane کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع Sakura
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 302
  • پاسخ ها 1
وضعیت
موضوع بسته شده است.
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر انجمن
Jun
168
509
93
captureهعلان-png.1443
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر انجمن
Jun
168
509
93
به نام خالق قلم


نقد رمان در اعماق کابوس‌ها



عنوان رمان:در اعماق کابوس‌ها با اینکه تقریبا یک جمله محسوب میشه ولی با این حال جالبه و خب تکراری نبود. درسته که به خواننده نشون میده که داستان راجع به کابوس ها هست ولی با این حال حس کنجکاوی رو تحریک کرد.
کاملا مرتبط با محتوای رمان انتخاب شده بود؛ تا اینجای رمان که بر اساس اسمش بود. توی عمق کابوس ها گرفتار شده بودن و به دنبال راه نجات. عنوان رمان با زیرکی انتخاب شده بود و مخاطب رو جذب میکرد.


جلد رمان:از لحاظ انتخاب رنگ توی طیف خاکستری و مشکی قوی عمل شده؛ علاوه بر اون در جلد اون تاریکی که اون دختر رو در آغو*ش گرفته و یک جورایی ایهام داشت. استفاده از رنگ های خاکستری و تیره برای جلد انتخاب خوبی بود؛ اما اینکه یه شخص حالا سایه مانند یا مومیایی که دختر رو در آغو*ش کشیده چه ربطی به رمان داشت؟ کیف های گوشه اتاق چی حرفی برای گفتن دارن؟ مگه رمان سایه ها و کابوس ها رو به رخ نمیکشه؟ جلد میتونست دختری ترسیده و درحال فرار از سایه های پشت سرش باشه؛ یا نمایی از دنیایی که درون اون گیر افتادن.



ژانر:چهار چوب رمان و ساختارش کاملا بر اساس تخیل بنا شده بودند.
ژانر تخیلی به عنوان ژانر قالب به درستی انتخاب شده اما از بین دوتا ژانر بعدی یعنی، ترسناک و هیجانی، انتخاب ژانر ترسناک یکم نادرسته.
توی اکثر پارت های این رمان میتونستی هیجان و استرس رو احساس کنی اما لحظات ترسناکی نداشت. ژانر تخیلی بهترین انتخاب بود و هیجانی به بهترین انتخاب نزدیک؛ اما ژانر ترسناک چندان مناسب نبود.


خلاصه:کوتاه، کامل، مفید و فوق العاده جذاب بود. اطلاعات لازمی که باید خواننده از خلاصه میگرفت رو دارا بود. درمورد خواب خوب و جذاب نوشته بود اما توی خلاصه یه مشکلی وجود داشت؛ اونم این که شخصیت رمان رو لو داده بود. اسمی از اشخاص، سن، حالا حرفه و...نباید توی خلاصه نوشته بشه. شخصیت رمان باید مجهول بمونه که خواننده به دنبال اون شخص بیاد و خودش او شخص اصلی رو شناسایی کنه. اینجوری برای خواننده خیلی جذاب میشه که خودش شخصیت اصلی رو پیدا و بشناسه.


مقدمه:مقدمه هم به اندازه اسم، جلد و خلاصه رمان خیلی مهمه. نقطه قوت کافه نویسندگان مقدمه اونه، که اگه نباشه رمان ناقص میمونه.


آغاز:آغاز میتونست خیلی جذاب تر باشه، البته اگه قبلش خاطره ای، بخشی از گذشته دختر...گفته میشد. همین اول بسم الله رفت سر اصل مطلب(سایه ها، افکار مشوشش و...) آغاز گنگ و مبهمی داشت که خواننده رو گیج میکنه و براش سوال پیش میاد که چجوری شد؟ چرا سایه های مبهم؟ چه مشکلی داره؟ بعدش هم تماس تلفنی خیلی کلیشه ای که در رمان های دیگه هم شاهد چنین مکالماتی هستیم.اشتباه اکثر نویسنده ها اینه که هنوز ده خط مونولوگ گفته نشده سریع دیالوگ ها رو شروع میکنن، تماس میگیرن، کل کل میکنن، دعوا میکنن و...قبلش یه توضیح، یه خاطره ای چیزی گفته بشه و بعد دیالوگ ها شروع بشن.
ترجیح میدادم قبل از رجوع به شخصیت های دیگه رزالین رو بهتر بشناسم و ارتباط بیشتری برقرار کنم.به شخصه دلم میخواست اول با رزالین آشنا بشم و بعد به شخصیت های دیگه برسم.


سیر:خوب جلو رفت اما گاهی حوصله سر بر بود.
عدم هماهنگی جملات و نذاشتن علائم نگارشی این ناهمانگی رو بیشتر نشون میداد. جملات هیچ تناسب و تعادلی نداشتن درهم و گیج کننده. استفاده پشت سرهم از افعال به شکل نادرست مثال متن های زیر:
1.انگار پیرمرد واقعا به خواب جاودانه اش رسیده بود. راه خونه به نظرش خیلی طولانی بود خیلی خسته شده بود هنوز یاد این میفتاد که چه شکلی جلوی همه گریه کرده بود...
2.این احمقانه بود همه چیز در این دنیا احمقانه و کلیشه بود.
3.تا یخش آب شود تا سرخش کند.
تو جمله زیر فعلی که به کار رفته اشتباهه. ندونستن معنی افعال کل ساختار جمله رو بهم میریزه. هست تو متن زیر به معنی وجود داشتنه
پس جمله میشه "بچه بازی های برای دبستان وجود داره." کل جمله غلطه.
3. بچه بازی ها برای دبستان هست.
یا به جای استفاده از فعل "هست" یا "است" میشه یه "ه" به آخر کلمه ها اضافه کرد.
در بعضی قسمت ها مناسب بود و اما قسمت های دیگه خیلی تند و یا کند. پیشنهادم به نویسنده اینه موضوعات انتخابیش رو لیست کنه و جدا جدا هر شاخ و برگی‌میخواد بهشون بده تا دیگه شاهد این ضعیف و یا قوی بودن نسبی قلمش نباشه و کار حرفه ای تری ارائه بده؛ اما در کل با توجه به ژانر رمان من به قضاوت نویسنده اعتماد میکنم.



شخصیت پردازی:شخصیت ها نوجوان هستند و با توجه به سنشون رفتار می‌کنند. رزالین خودش رو شجاع نشون میده و سایمون همه چیز تمام رفتار میکنه. من با شخصیت ها ارتباط برقرار کردم اما دوست نداشتم زیاد دعوا و بحث‌ها رو باهم ببینم. تا اینجا که فهمیدم شخصیت رزا این بود که در مقابل مشکلات خونسرده، در عین این که در حد مرگ میترسه اما با نقابل نترس بودن مشکلات رو حل میکنه. فقط همین یه شخصیتش گفته شد. اصلا مگه میشه؟ کسی که در حد مرگ میترسه قدرت انجام هیچ کاری نداره؛ اونم یه دختر شونزده ساله.
شخصیتی که خلق میشه باید حقیقت مانندی داشته باشه نه چیزی که باورش سخت و غیر ممکن باشه.
با توجه به رنج سنی که نویسنده برای شخصیت هاش انتخاب کرده شحصیت های خوبی دارن و منم با همشون ارتباط برقرار کردم. اما بهتره کمی‌ روی شخصیت لارن و سایمون کار کنن تا از روال خسته کننده خارج بشه.
چند نکته در را*بطه با شخصیت پردازی:
1.شخصیت باید ثابت قدم باشه کنش ها و واکنش‌هاش بر پایه شخصیتش باشه، قابل باور و در تمام طول داستان بر پایه شخصیتش تغییر نکنه مگه با دلیل.
2. شخصیت باید برای هر کاری که انجام میده دلیل و انگیزه داشته باشه، برای هر تغییر باید دلیل داشته باشه.
3.شخصیت باید حقیقی و قابل باور باشه. نباید مطلقا سفید یا سیاه باشه.


توصیف مکان:توصیف مکان متوسط بود ولی خب به خوبی نوشته شده بود و میتونسنی تصور کنی شخصیت ها الان توی یه خیابون تاریک دارند قدم میزنند. ولی خب مناسب بود و کاملا ارتباط برقرار کردم.
یک پیشنهاد برای نویسنده عزیز:
اوایل رمان خیلی سریع فضا بیان شد. فضا رو نباید تعریف و بیان کرد باید اون رو نشون داد. نویسنده عزیز فضا رو هم بیان نکردن اون رو توصیف کردن که این امر کاملا غلطه. باید با فضا سازی بخشی از حس نهفته درون اون به خواننده منتقل بشه نه اینکه حس یه سمت باشه و فضا یه سمت دیگه. در واقع اگه نویسنده فضا سازی میکنه نباید در کنارش حس آمیزی رو فراموش کنه. نباید بخشی رو به فضا اختصاص بده و بخش بعدی رو فقط حس آمیز بکنه. متن رمان مخصوصا در ژانرهای تخیلی و ترسناک باید تلفیقی از فضای درست و دقیق و حس آمیزی به جا و درست باشه. این دو در کنار هم هستن نه جدا از هم.


توصیف چهره:بهتر بود نویسنده غیر مستقیم‌به چهره ها اشاره میکرد.
چون اشاره مستقیم به چهره افراد یه حرکت روالِ!
اوایل رمان فقط چهره پیرمرد توصیف شد و در اواسط و اواخر این سی و شش پارت رمان کم کم اطلاعات لازم رو درمورد چهره اشخاص گفته شد که خیلی سریع و مستقیم بود.
بازم اشتباه اکثر نویسنده ها اینه که سریع چهره کارکتر رو بیان میکنن.
یک توصیه دوستانه و پیشنهاد برای نویسنده عزیز:
توصیف چهره باید غیر مستقیم باشه.
مثال:
1.چروک های ریز و درشت صورتش، ردپای گذر سال های سختی را که در گذشته داشته، نشان میدهد.
2.چشم های آبی بی فروغش را به روبه رو دوخت.


توصیف حالات:متوسط بود، راستش با ژانر های انتخاب انتظار داشتم شخصیت ها کمی هیجان و ترس از خودشون بروز بدن. خب ژانر این رمان تخیلی و هیجانی، پس انتظار میره شخصیت ها ترس و دلهره خودشون رو یک جوری نشون بدند اما خب تو اون وضعیت زیادی شجاع‌ و نترس رفتار می‌کنند. ترجیح می‌دادم یکم از ترس و استرس اون‌ها به من هم منتقل بشه.


توصیف احساسات:به شدت ضعیف بود. رمان ترسناکه اما هیچ حس و احساسی مبنی بر ترس، دلهره، استرس، وحشت و... منتقل نشد. در واقع حرفی از حس و احساس زده نشد. اما هیجان تا حدودی لم*س میشد.
وقتی پایه رمان ترسه، حس ترس و وحشت باید با تک تک سلول ها حس بشه. هم اشخاص رمان و هم خواننده باید بتونن حس رو دریافت کنن.
بعضی جاها متاسفانه ضعیف عمل شده بود، منی که طرفدار ژانر ترسناک نیستم با وجود این ژانر شروع به خوندن رمان کردم و اگه ایده جالب و دنیای تخیل خواب و بیداری نبود، اصلاً نمیتونستم ارتباط برقرار کنم چون ترسناک نیست پیشنهاد من اینکه ژانر ترسناک حذف بشه.


تم:مفهوم خاصی رو نمی رسوند.


پیرنگ:پایه رمان، گیر افتادن در کابوس های تیره کارکترها بود که خیلی خوب پردازش شده بود، بیشتر موضوع بر همین قسمت تمرکز داشت.



دیالوگ مونولوگ:مونولوگ ها واقعا زیبا بودن اما دیالوگ ها نه زیاد...
استفاده از دیالوگهای قلمبه همیشه مناسب نیست باید به فضای رمان هم توجه کرد. مونولوگ ها بسیار برای من دوست داشتنی بود و من رو جذب کرد اما برعکس دیالوگ ها زیادی قلمبه و سلمبه بود. از اون جایی که مخاطب ها نوجوان ها هستند یکم باید ساده تر بیان میشد. یکی دیگه از ایرادها پشت هم بودن دیالوگ ها بود. مثلا نویسنده میتونست بین دیالوگ وقفه بندازه و یکم رو توصیف حالتش کار بکنه.
دیالوگ ها کوتاه و بدون هدف بودن و بعضی پیچیده. دیالوگ ها باید ساده و روان باشن نه پیچیده که خواننده ندونه دیالوگ چی میگه.
دیالوگ ها پشت سرهم و بدون توضیح بودن؛ نیازه که بعد هر سه یا چهار دیالوگ مونولوگ بیاد و حالات کارکترها رو بیان کنه.
توی پارت سوم به جای استفاده از علامت خط تیره برای دیالوگ نقطه استفاده شده که نظم متن و پاراگراف رو به هم زده و شکل زشتی به متن داده.
قصه گویی، توضیحات اضافه و بی مورد که واقعا نیازی به گفتنشون نیست.
نوشتن اسم شخصی که درحال حرف زدنه، قبل دیالوگ اشتباست؛ باید از خط تیره استفاده بشه.



زاویه دید و بافت:دانای کل بود. انتخاب دانای کل برای رمان های تخیلی که باید تمام حالات و کارکترها رو کنترل و هدایت کنه، کاملا درست بود.درواقع دانای کل، بر رمان حکومت میکنه و هیچ محدودیتی نداره.
استفاده از دانای کلام هوشمندانه بود و خب هر لحظه میتونیم از انفاقات و رویاهای شخصیت ها در بازه‌های زمانی مختلف خبر دار بشیم. لحن مونولوگ ادبی و بعضی جاها محاوره ای شده اما دیالوگ ها هم زیادی ادبی هستند ترجیح میدادم ساده تر و محاوره ای تر بیان میشد.



باور پذیری:در رمان های تخیلی و ترسناک، خب طبیعتا نیاز زیادی به باورپذیری نیست. همین که ذهن رو درگیر و سرگرم کنه کافیه.
مهم اون هدف و پیامیه که رمان در بر داره.


اشکالات نگارشی:شکسته نویسی در مونولوگ ها. اشکلات نگارشی که توی رمان کم هم نبود. توصیه میشه قبل از پست کردن پارت های رمان، حتما حتما یک دور پارت خونده بشه و اشکلات نگارشی اصلاح بشن.
ار = از
تماس زد الان حوصله صبحت کردن نداشتم = تماس زد، الان حوصله صحبت کردن نداشت.
نمید‌دی = نمیدی
کوچهوه = کوچه ها
شماا = شما
هستنند = هستند
متثل = مثل
میخاستی = میخواستی
نمیوردی = نمی اوردی
میخام = میخوام
فک کنم = فکر کنم
نمیخاد = نمیخواد
بلاخره = بالاخره
هسد = هست
یود = بود
کهچرا = که چرا
بخای = بخوای
لبیشتر = بیشتر
نشقه = نقشه
خودشش = خودش
وی = توی
سلیمون = سایمون
بنونیم = بتونیم
وقتی متن ادبیه چرا باید از کلمه های محاوره استفاده بشه؟
مثال:
خودشون


علائم نگارشی:رعایت نشده بود. تک و توک من علائم نگارشی دیدم که اونم در جایگاه صحیح خودشون قرار نگرفته بودن. نویسنده میتونه هرجا که حس میکنه نیاز به مکث هست حداقل یه کاما بزاره. فقط نوشته و ازش گذشته. واقعا قرار دادن علائم در این حد سخت نیست که نویسنده ندونه کجاها چه علائمی باید بزاره.
بعضی جاها هم جمله ها توی گیومه نوشته شدن بدون اینکه قبلش خ***ط تیره استفاده بشه.
برای جدا سازی بخشی از رمان علامت *** استفاده میشود.


ایده:جالب و جدید بود برام؛ تا الان چنین چیزی نخونده بودم. اگر نویسنده بیشتر روی موضوع پردازش میکرد قطعا چیز بهتری ازش در می اورد.




امیدواریم نقد ما کمکی به عالی‌تر شدن قلم شما نویسنده عزیز بکنه.
|تیم نقد|


منتقدین:
@Natasha.21zh

@hadis hpf
@Aυrorα
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا