تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد شورا نقد شورای رمان لوسیفر | آیدا نایبی کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jun
1,906
11,206
168
مرگ برگشته
وضعیت پروفایل
Livin La Vida Broka
1609012736921.png

*این نقد به علت کامل نبودن وتوهین آمیز بودن نقد قبلی از سر صورت گرفته شده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jun
1,906
11,206
168
مرگ برگشته
وضعیت پروفایل
Livin La Vida Broka
*عنوان رمان:
با خوندن نام رمان چیزی که در ذهن تداعی می‌شه شیطان و انواع تخیلاتی که به شیطان ربط داره می‌شود و سبک رئال مجیکال و فانتزی را القا می‌کند و اما این ژانر در رمان هیچ نقشی ندارد.
لوسیفر را ما همگی ابلیس یا همان شی*طان می‌نامیم در لاتین هم به معنای نور هست و و این پیچیدگی جذابی را درست کرده.
نام رمان تک کلمه‌ای است و بیشتر به نویسنده‌ها نام چند کلمه‌ای پیشنهاد می‌شود تا کنجکاو کننده شود نام انتخابی، اگر نام تک کلمه‌ای باشد باید تا جای ممکن برای جذب خواننده کنجکاو کننده باشد. لوسیفر نامی جدید نیست و معنی آن نمایان است اما معنی نور هم می‌دهد و این یک نقطه قوته است. ارتباط این نام با کلیت رمان مجهوله و دقیقاً پیدا نیست نویسنده این نام را چرا انتخاب کرده این را هم می‌شود گفت که این نام برای روایتی که برای شخصیت‌های رمان پیش می‌آید ولی باز هم این پیچیدگی که قلم نویسنده دارد و در ادامه باید نمایان شود. عنوانی که نویسنده با خوندنش میتونه حدس‌هایی بزنه و این عنوان با شنیدنش یک نوع کلیشه فانتزی را در ذهن خواننده می‌سازه که در مورد شیاطین و اتفاقاتی که در جهنم زرین هست. جز ژانر معمایی چیز دیگری القا نمی‌شود و ژانر اجتماعی را کمی در بر می‌گیرد و عاشقانه را اصلاً! باید نام رمان تا حد امکان تمام ژانرهارا در بر بگیرد.

*جلد رمان:
تکست جلد رمان درست با موضوع کلی در ارتباطه، عکس رمان تشکل از یه زن و یک مرد و بین‌ آن‌ها زنی سیاه پوش قرار دارد که از وسط آن نوری می‌آید، می‌شود این تصور را کرد که در تاریکی روشنی هم هست، دقیقاً مثل تکست استفاده شده لقب شی*طان رویمان هست اما درونمان ستاره صبحگاهی می‌درخشد می‌شود همین‌منظور را از آن نوری که در عکس‌هست گرفت، دو فرد کنار عکس زنی با چشمان کمی درشت و به خاطر سیاه و سفید بودن رنگ چشم‌ها پیدا نیست اما پیداست که جانان رمان هست، استفاده از شخصیت در جلد رمان نوعی کلیشه شده اما با ترکیب عکس‌ها آن‌را از کلیشه دور کرده، عکس کلیت رمان را در بر‌می‌گیرد. ژانر معمایی را می‌شود با دیدن جلد پی برد و مخصوصاً آن لوگویی که کنار تایپوگرافی اسم قرار دارد( استفاده از نماد در جلد یک نقطه قوت است)، ژانر عاشقانه انقدر در جلد پیدا نیست و می‌شه گفت آن دو نفر در کنار تصویر ژانر عاشقانه را می‌رساند ولی بازهم گنگ است و اما ژانر اصلی اجتماعی معمولا از عکس‌های خانمان‌سوز برای این ژانر استفاده می‌کنند و اما در اینجا همه چیز سیاه‌هست و نوری از وسط پیداست انچنان درست نیست اما آن نور و موضوعاتی که در بر می‌گیرد برای ژانر اجتماعی مناسب است.

*ژانر:
ژانرهای رمان اجتماعی، عاشقانه، معمایی هست.
ژانر اجتماعی قالب رمان است و به درستی انتخاب شده و کلیت را در بر‌می‌گرد، اتفاقات زندگی جانان و بقیه موارد روانشناسی! ژانر عاشقانه که باید عشق عمیقی را نشان دهد، در اویل اصلاً نمایان نبود و هیچ نشونه‌ایی از این ژانر دیده نمی‌شد و اما هرچه جلوتر می‌رویم متوجه عاقشقانه‌های رمان می‌شود اما کلیت موضوع در بر نگرفته است. ژانر معمایی رمزهایی که نویسنده به کار برده اما هنوز هم می‌شود این ژانر را پر رنگ‌تر کرد.

*مقدمه:
مقدمه رمان کمی طولانی اما کنجکاو کننده و دارای جذابیت خاصی است و با اتفاقات رمان در ارتباطه، کارمای شی*طان صحبت شده فقط ژانر معمایی را در برمی‌گیرد و کمی فانتزی که در ژانرها قید نشده، جمله آخر ستاره‌ی صبحگاعی می‌درخشد در جلد و خلاصه این جمله هم نقش داشت! بهتراست یک جمله را در هر قسمت استفاده نکنید تا جذابیتی که دارد را از دست ندهد.

*خلاصه:
اصلی‌ترین برای جذب خواننده خلاصه رمان است و دارای جذابیتی برای کشش مخاطب داشته باشد. باید تا جایی که خواننده متوجه رمان شود واضح باشد و بقیه را جوری شرح دهد گنگ و بقیه را جوری شرح دهد که مخاطب مشتاق به خوندن رمان شود.
خلاصه رمان کمی طولانی است و به دوقسمت تقسیم شده، قسمتی شرح دادن رمان و دیگری توضیح نام شخصیت به همراه آغاز رمان، و یک جمله‌ی مجهول در پایان!
اول خلاصه گفته لوسیفر همان فرشته بدنامی که از بهشت به خاطر غرورش رانده شد و چه چیزی در غرورش نهفته، و روایتگره کسانی که از دور حاله سیاهی دورشان احاطه کرده اما بیشتر دقت کنی می‌توانی روشنایی را در درونشان ببینی. در این‌جا زیبا کلیت رمان، کاراکترها و همان طور عنوان رمان را شرح داده.
واما قسمت دوم، جانان سعادتی، اخراج شدنش از دانشگاه و غیره! برای خلاصه بهتر است نام شخصیت مجهول بماند. با شرح دادن اوایل رمان و اسم شخصیت مجهول بودن خلاصه ازبین رفته است و بهتر است به این قسمت تغییراتی داده شود. جمله آخر خلاصه روایتگر سه شروع که به نا امیدی می‌رسد اما... برای پایان خلاصه اصلاً سه نقطه پیشنهاد نمی‌شود و خلاصه افت می‌کند. ژانر عاشقانه در هیچ جای خلاصه به چشم نمی‌آید، اجتماعی را کمی از آن تاریکی که در آن روشنایی پیدا می‌شود درک کرد، معمایی را می‌شود در کلیت رمان حدس زد.

*آغاز:
شروع رمان یکی از مهم‌ترین چیزها برای جذب خواننده است، وقتی مخاطب شروع به مطالعه کند با چیزی که کلیشه را در بر بگیرد مواجه شود به ادامه‌ی آن نمی‌پردازد و نویسنده باید تمام توان خود را بکار برای آغازی جدید به کار بگیرد. رمان از جایی شروع شد که کاراکتر در دانشگاه است و دانشگاه پیش ازحد امکان کلیشه‌ای شده است! و با دیدن دانشگاه خواننده رمانی تماماً کلیشه‌ای را تصور می‌کند. در آغاز جانان از دانشگاه اخراج می‌شود و رمان شروع پیدا می‌کند و با روند متناسب است، برای رمان شروع‌های بهتری هم می‌شود نوشت.

*شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی را نویسنده به خوبی شرح داده و برای هر شخصیت یک شخصیت ثابت و درست انتخاب شده است، شخصیت جانان در ذهن ماندگار است و جانیار برادر مهربان و شیرینی که همیشه پناه جانان بود برای شخصیت برادر دل‌سوز را به خوبی شرح داده شده ولی در مورد شخصیت فالگیری که در اواسط رمان نقش پیدا می‌کند کمی باید پر رنگ‌تر شود.

*توصیف مکان:
در آغاز هم هیچ توصیف مکانی موجود نبود، فقط از مکان اسم دانشگاه است و هیچ توضیحی داده نشده! وقتی با استاد صحبت می‌کرد کجای دانشگاه بودند به کدام سمت می‌رفتند؟ خانه جانان چه شکلی بود؟ اتاقی که برای جانان بود چه شکلی بود چه چیزهای داخل اتاق بود؟ تمام مکان‌های رمان بدون توصیف بودند و گنگ، فقط با اتفاقات پیش می‌رفت بدون توصیف مکانی!

*توصیف چهره:
توصیف چهره باید در بین مونولوگ و دیالوگ‌ها در روند اتفاقات باشد و اگر همه اطلاعات چهره را یک دفعه به خواننده نشان‌ دهیم، زود از خاطرش می‌رود! در مورد توصیف چهره مثل توصیف مکان پیش رفته، بهتر است برای توصیفات چهره وقت بیشتری گذاشته شود.

*توصیف حالات:
حالات تا جایی امکان قابل قبول است و نویسنده تونسته در جاهای مورد نیاز حالات درستی را شرح دهد. در توصیف حالات تناسب خاصی دیده میشود که یکی از نقاط پررنگ رمان محسوب میشود.

*توصیف احساسات:
توصیف احساسات در این رمان نقطه قوته آن است، اما در مکالمه‌های که با حاجی و همین‌طور آن قسمتی که محمد در مورد معتاد بودن پسرش فهمید باید پررنگ‌‌تر شود.

*سیر:

رمان سیر متعادل بود نه انقدر سریع گذشت که خواننده هنوز درگیر موضوع قبلی باشد و نویسنده سریع به یک موضوع جدیدی بپردازد و مخاطب خسته شود اما در مورد محمد و معتاد بودن فرزندش کمی زود گذر شده بود و نویسنده باید کمی دیگر روی آن وقت گذاشت و بقیه موارد به خوبی انجام داده شده بود
*تم و پی رنگ:
تم و پی‌رنگ رمان اجتماعی است و در حول مباحث روان شناسی می‌گردد و اتفاقات به خوبی پشت سر هم چیده شده و می‌شود با آن‌ها انس گرفت و نویسنده توانسته به خوبی این‌کار را انجام دهد.

*دیالوگ و منولوگ:
دیالوگ و منولوگ مانند دو کفه ترازو هستند و باید متعادل باشد. بخشی از رمان در حول دیالوگ است و اتفاقات با دیالوگ پیش می‌رود! بهتر است کمی اتفاقات را در منولوگ‌ها بیاورد و این‌جور دیالوگ‌نویسی رمان را مانند فیلم نامه می‌کند. ایده رمان و قلم نویسنده به خوبی باهم انس گرفتند اما نباید ان‌قدر از دیالوگ‌ها استفاده شود و کفه تا آخر به سوی دیالوگ‌ها کج شود کمی سعی کنید تعادل بیشتری در این بین رعایت کنید.

*زاویه دید:
روایت از چند شخصت است و معلوم نیست به تعدادشان اضافه می‌شود یا خیر! اما این کار بافت رمان را ازبین نبرده! منولوگ‌ها با لحن ادبی و دیالوگ‌ها عامیان، و همه چیز به درستی انجام شده.

*باورپذیری:
رمان با اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد سر و کار دارد. و در زندگی عادی بعضی مواقع اتفاقات رمان دیده می‌شود اما در مورد فالگیری که در رمان نقش داشت بگوییم باورپذیری آن که فال می‌گرفت و صحبت‌هایی که می‌کرد و وقتی ژانر فانتزی برای رمان انتخاب نشده نقطه ضعفی برای باورپذیری رمان است، سعی کنید در ادامه اگر فالگیر نقشی دارد کمی صحبت‌های آینده نگری او را باور پذیرتر کنید.

*اشکالات و علائم نگارشی:

از نیم فاصله در رمان استفاده نشده بود و بین هر دیالوگ و منولوگ باید یک خط فاصله باشه نه دو خط این اشتباه است. از تنوین برای کلمه‌های تنوین‌دار استفاده نشده بود باید بعد تمام علائم نگارش یک فاصله قرار بگیرد و برای... هم همین‌طور! شکسته نویسی در رمان دیده می‌شود و برای منولوگ‌های ادبی اصلاً درست نیست.

*ایده:

ایده جدید و کنجکاو کننده برای رمان انتخاب شده و همین‌طور قلم نویسنده که توانسته ژانر اجتماعی و معمایی را به خوبی در موضاعات اصلی رمان به کار ببرد، اما هنوز هم نیمی از رمان برای خواننده مجهول است، ارتباط کاراکترها در این بین و رمز‌هایی که نویسنده در رمان به کار برده!

با تشکر از منتقد رمان: @ex_vk
قلمتان مانا
@ida
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا