بسم تعالی
نقد همراه
نقد پارت اول:
لبخند به سمت آینه رفتم؛ نگاهی به موهای آشفتهام انداختم و چشمم رو روی صورتم چرخوندم .
(استفاده از آینه برای توصیف کارکتر کلیشهای هست بنابراین بهتره است از یک روش دیگر برای توصیف استفاده شود)
به سمت ماشین رفتم
و سوار ماشینم شدم.
- سلام ساناز. خوبی خانم دکتر؟
(خواننده با خوندن این قسمت گیج میشه چرا که بدون هیچ هشداری محیط عوض شده در این جا گفته شده که کارکتر به سمت ماشینش رفته و سوار شده و ناگهان کسی اونو صدا زده بهتره بود اینجا توضیح میدادی که کارکتر می خواست کجا بده و آیا به مقصد رسیده همچنین اینجا فضاسازی وجود نداره بهتر بود کمی فضا سازی میکردی
و درست تر این بود که مونولوگ (سلام ساناز. خوبی خانم دکتر) به جای نقطه از ویرگول استفاده میکردی)
با شنیدن صدای اشنایی ابرو بالا انداختم و به طرفش برگشتم، با دیدن صورت خوش فرم زیبای مرسانا تکتک خاطرات کودکی و زنگ انشاء مدرسه برام زنده شد، با شوق و اشتیاق بغلش کردم و گفتم:
- سلام مرسانا جون. خوبی دختر.
(در جمله (به طرفش برگشتم، ) به جای ویرگول باید از نقطه ویرگول ودر جمله ( برام زنده شد، ) از نقطه استفاده می کردی
توصیفات در این جا نسبت به قبل بهتر شده)
با خوشحالی قری به گردنش داد و گفت:
- ممنونم عشقم.
- بهت تبریک میگم عزیزم، موفق باشی. بالاخره به خواستت رسیدی.
(در این جا هم باید مونولوگها رو پشت سر هم مینوشتی
توصیف حالات کارکتر تصویر سازی شخصیت را در آن صحنه بهتر باسازی میکند)
در حالی که به طرف راهرو میرفت، گفت:
- مگه میشه مامانی مثل تو داشته باشه و حالش بد باشه؟
(در این جا اصلا از فضا سازی استفاده نشده فقط گفته شده به سمت راهرو میره و با توجه به اینکه کارکتر پزشکی اصلا معلوم نیست این جا منظور از راهرو ، راهروی کجاست می تونه راهرو مطب یا بیمارستان باشه)
چشمکی زد و به طرف آب سردکن رفت،
(در اینجا به جای استفاده از ویرگول باید از نقطه استفاده میکردی)
به سمت چایی ساز رفتم بوی چایی خستگی از تنم بیرون کرد
(در اینجا کلمه (رو) را جا انداختی)
بوی عطرقرمه سبزی به مشام می
خورد
(بوی عطر اضافه است باید از یکیش استفاده کنی)
ل*ب پرچیدم
ل*ب برچیدم
بند
بلند
دیگ
دیگه
به خواب
بخواب
گوشنم
گشنم
اشنایی
آشنایی
بعدا
بعد
پی نوشت: سلام و خسته نباشید خدمت نویسندهی عزیز
رمانتون خوب و جالبه ولی از نظر توصیفات و فضاسازی کمی ضعیف هست این ضعف در اوایل و میانه پارت اول دیده میشود مثلا در داستان
رمان این طور نوشته شده که کارکتر در آینه خود را میبیند ولی از توصیفات چهره به جز موهای آشفته چیزی بیان نشده و یا هنگامی که گفته شده که کارکتر سوار ماشین شده و ناگهان بدون هیچ توضیحی کسی صدایش زده و با هم گفت و گو کرده و او به سمت اتاقش میرود و بیماران را وزیت میکند اصلا معلوم نیست که آیا کارکتر که از قضا پزشک است در مطب است یا بیمارستان همین طور اشکالات نگارشی در پارت اول
رمان دیده میشود که پیشنهاد میشه بیشتر روی توصیفات و فضاسازی کار کنید تا
رمان مطلوب تر بشه همچنین سیر
رمان به تندی پیش میرود ودر این باره نیز پیشنهاد میشود کمی آرام تر پیش بروید