● 1- استفاده از فضا در اثر هنری:
یک نقاشی بینقص باید دارای عناصری باشد که در نواحی مختلف آن نمایش داده شود؛ اما این عناصر باید همه در ماهیت کلی تصویر نقش داشته باشند. با این حال، هیچ عنصر منفردی نباید آنقدر بر نقاشی غالب باشد که بر عناصر دیگر سایه افکند. علاوه بر این، یک قانون کلی در هنر وجود دارد که هیچ عنصری از نقاشی نباید دقیقا در مرکز آن قرار گیرد؛ زیرا به عنوان یک عامل گمراهکننده عمل میکند که سبب نادیدهگرفتن سایر عناصر میشود!
روش ارائهی عناصر در بخشهای مختلف نقاشی به این معنی است که کاراکترها یا عناصر باید در بالا-چپ، بالا-وسط، بالا-راست، پایین-چپ، پایین-وسط و پایین-راست نمایش داده شوند. البته این نکته برای آثار پرتره و تکعنصری صدق نمیکند! ترکیب عناصر در نقاشی یک کل منسجم را بهوجود میآورد که با یک عنصر مرکزی به هم گره خورده است.
این معیار در تمام آثار نبض رنگ، به چشم میخورد؛ جز در اثر چهارم..
● 2- نسبت، بعد و مقیاس:
طبق مفاهیم اصلی هنری در یک نقاشی برگهای روی شاخههای درخت، نباید به اندازهی بشقاب باشند. برگها باید منعکسکنندهی اندازهی واقعی باشند. به طور مشابه، هر شخصیتی در یک اثر نباید خیلی بزرگ باشد و نه خیلی کوچک. یک انسان نباید بلندتر از یک درخت یا کوچکتر از سگ باشد. هنرمند باید دقت زیادی داشته باشد تا نسبتهای ابعادی مناسب را برای تمام عناصر نقاشی فراهم کند.
در تمام آثار هنری این مجموعه، این موضوع رعایت شده است؛ اما در اثر چهارم، هفتم و هشتم، درست است که اسب سمت راست، از اسب سمت چپ عقبتر است. ولی با توجه به جلوییترین پای اسب سمت راست، این فاصله بسیار نیست؛ بنابراین اندازه اسب سمت چپ نیز باید اندکی از اسب دیگر بزرگتر باشد! در اثر هفتم، ل*بهای زنی که در تصویر قرار دارد، نسبت به سایر اجزا و کلیات صورت (اندازه صورت، گونه و موها) کوچک طراحی شده. همچنین پره بینی در سمت چپ تصویر (به شکلی که به عکس نگاه میکنیم)، باید اندکی به سمت چپ کشیدهتر شود تا بینی نیز با سایر اجزا تطابق داشته باشد!
چشمها به گونهای کشیده شدهاند که زاویه دیدشان با یکدیگر تناسب ندارد؛ گویا هر کدام از چشمها جهتی مختلف را مینگرند. انتهای چشم سمت چپ (محل خط چشم) باید کمی افقیتر کشیده شود. همچنین انتهای صلبیه چشم سمت چپ نیز باید کرویتر و کرهی آن از پوست زیر چشم، چپتر باشد؛ درواقع فاصله کره انتهایی صلبیه چشم نسبت به موهای کنار چشم زن، بیشتر از فاصله زیرچشم زن تا موهایش باشد. و مورد آخر درباره این اثر، مردمک چشم سمت چپ باید کمی راستتر قرار بگیرد تا هر دو چشم یک جهت را ببیند!
همچنین در اثر هشتم، چشم سمت راست باید کمی کشیدهتر طراحی شود تا با چشم چپ و اجزای کشیدهی صورت مطابقت داشته باشد.
● 3- لایهبندی:
هنگامی که عناصر یک نقاشی در تصویر کنار هم قرار میگیرند، نباید نسبت به هم بیربط باشند. عناصر باید در عوض با یکدیگر تعامل داشته باشند و روی هم قرار بگیرند. هنگامی که عناصر بر روی یکدیگر قرار میگیرند، حس عمیقی در طراحی ایجاد میکند. لایهبندی عناصر یک نقاشی بر روی عناصر دیگر، سطح واضحی از پیچیدگی را فراهم میکند که اگر آن عناصر به صورت جدا از هم قرار گیرند، بیمعنی به نظر میرسند.
این مورد بسیار خوب در تمام آثار رعایت شده بود!
● 4- عمق طراحی:
اگر نقاشیهایی را که توسط اساتید هنری از گذشتههای دور به تصویر کشیده شدهاند مشاهده کنید، به وضوح آشکار میشود که در طراحی آثار آنها احساس عمیقی وجود دارد. افرادی که در یک اثر به تصویر کشیده میشوند، روی یک خط صاف به صورت دو بعدی روی زمین نمیایستند، بلکه در مقابل و پشت یکدیگر قرار میگیرند. توجه به این نکته ضروری است که اجسام نزدیکتر، بزرگتر از اجسام در فاصلهی دورتر به نظر میرسند. نمایش سهبعدی محیط در نقاشیها، بیننده را بیشتر به سمت درک اثر میکشاند تا یک نقاشی دو بعدی و ابتدایی.
در اثر سوم عمیق دریاچه به خوبی مشخص نیست. کمی دوبعدی به نظر میرسد. بهتر است با استفاده از لایهایبودن دریاچه یا انعکاس درختان و کلبهای که در نزدیکی آن قرار دارد، این عمق را بیشتر به مخاطب ارائه داد!
در اثر ششم نیز عمق نقاشی به خوبی مشخص نیست. بهتر است با استفاده سایههای دو شخص این عمق را در نقاشی نشان داد.
● 5- به فکر واداشتن بیننده:
بیشتر مردم فقط برای چند ثانیه به یک نقاشی نگاه میکنند، در حالی که آثاری با طراحی خوب و منحصربهفرد، بیننده را تشویق میکند که بازگردد و چندین بار به آن نگاه کند. اگر یک نقاشی باعث شود بیننده نتواند از آن روی برگرداند، آن اثر بسیار مورد توجه قرار میگیرد. برخی از نقاشیها نه تنها از بیننده میخواهند که صرفا به اثر نگاه کند، بلکه او را ملزم میکند عمیقا فکر کند، مفاهیم را کنار هم بگذارد و معنای اصلی مورد نظر هنرمند را تفسیر کند. این کار را میتوان با هدفدار طراحیکردن پیاده کرد. میتوان موضوعی عرفانی، عاشقانه، غمانگیز یا لطافت و... را به تصویر کشید.
این مورد تقریباً در تمام آثار این مجموعهی هنری، به چشم میخورد.
در پایان باید بگویم که از آثار هنری شما نهایت لذت را بردم و امید دارم این نقد کوچک بتواند، آثارتان را به بزرگترین طراحیها مبدل کند!
بوم و رنگتان خوشدرخشش!