تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

كاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
366
253
63
به نام خدا




بیماری «فرهنگ‌زدگی»!




سال‌هاست که مسوولان عنوان «مقابله با تهاجم فرهنگی» را به زبان می‌آورند اما به اعتقاد بسیاری، این جمله در حد شعار باقی مانده است و هنوز هم راهی برای جلوگیری از تهاجم فرهنگی پیدا نکرده‌اند.

به گزارش ایسنا، هنوز هم در کشوری مثل ایران با تمدن و فرهنگ چند هزار ساله، سازمان و نهاد مشخصی که مسوولیت بررسی و مطالعه علمی فرهنگ‌های قومی- سنتی و گردآوری فولکلر یا فرهنگ عامه را در سرزمینی با این گستردگی فرهنگی و تنوع قومی به عهده داشته باشد، وجود ندارد. کشورهای اروپایی از حدود دو قرن پیش با روش دقیق علمی به پژوهش و گردآوری فولکلر خود پرداخته‌اند و در حال حاضر از نتایج کار پژوهشی و ذخایر فرهنگی مردم استفاده می‌کنند.
در کشور آمریکا، سرزمینی که در مقایسه با ایران پیشینه‌ی تاریخی و فرهنگی بسیار کوتاهی دارد، دانش فُلکُلر در دانشگاه‌هایش جایگاه ویژه‌ای دارد تا جایی که رشته فولکلر در برخی از دانشگاه‌ها تا مقطع دکترا تدریس می‌شود. این در حالی است که در کتاب‌های درسی مدارس کشور ما که بنیادی‌ترین پایگاه برای شکل دادن به شخصیت فرهنگی کودکان و نوجوانان و هویت بخشی به آنان است، ارزش و بهای شایسته‌ای به فرهنگ عامه داده نشده است.
ایران کشوری است که تنوع قومی و فرهنگی بسیاری بالایی دارد و ما در شهرها و جامعه‌هایی زندگی می‌کنیم که زنجیره‌ی پیوند مردم با گذشتگان‌شان کم و بیش سست شده است، متولیان فرهنگ مملکت هم توجه و دلسوزی ضروری که باید به فرهنگ قومی و سنتی مردم ما داشته باشند، نداشته و ندارند. به همین دلیل مردم دچار فرهنگ زدگی می‌شوند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
كاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
366
253
63
گروهی هیولای آل فرهنگی را به خانه‌ی امن خود راه دادند

گسستگی فرهنگی بین گروه باسواد فرهنگ زده و گروه توده‌ی فرهنگ ورعامی، گذشته از این که موجب پس رفت و فرو افتادگی فرهنگ قومی و فرهنگ عامه و حبس آن در ذهن و حافظه شده، مانع انتقال آن به صورت کتبی به نسل‌های بعدی نیز شده است. در نتیجه مردم عامه آنچه را که از فرهنگ گذشته و میراث نیاکان در حافظه جمعی خود دارند به صورت شفاهی به یکدیگر و نسل‌های بعدی انتقال می‌دهند. انتقال فرهنگ و فولکلر و مجموعه دانسته‌ها و تجربه‌ها به صورت شفاهی و تقلیدی و از راه زبان سخت آسیب پذیر است و دیر یا زود روزی ماهیت اصلی خود را تغییر یا از دست می‌دهد یا از میان می‌رود.

از طرفی گسستگی فرهنگی بین فرهنگ زدگان و فرهنگ وران عامه، نیروی فهم و درک زبان یکدیگر را که مهم‌ترین عامل مشترک پیوند بین این دو گروه با هم بود، از آن‌ها گرفت و شکافی عمیق بین‌شان به وجود آورد، به طوری که امروز هر یک از این دو گروه به زبانی با مفاهیم و نمادهای گوناگون کم و بیش فهم ناپذیر برای یگدیگر سخن می‌گویند.

به این ترتیب گروهی دانسته یا ندانسته حفاظ‌ها را برداشتند و هیولای آل فرهنگی را به خانه‌ی امن خود راه دادند و ریشه‌های فرهنگی و پیوندهای معنوی و عاطفی خود را با گذشته و گذشتگان بریدند و مردمی بی ریشه و خالی از سنت‌های تاریخی- فرهنگی و از همه مهمتر با خود بیگانه فرهنگی شدند.

فرهنگ قومی و فرهنگ عامه مثل قلب تپنده یک قوم و یک ملت می‌ماند. تا زمانی که این قلب بتپد، روح زندگی، بقا و بالندگی فرهنگ را در جامعه زنده و پویا نگه می‌دارد. گردش این مایه فرهنگی در جامعه، نیروی دفاعی و ستیز فرهنگ وران جامعه را در برابر سیل هجوم بیگانگان و سیل فرهنگ‌های غیر خودی تقویت می‌کند .

انتهای پیام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا