شعر [ پیک و غزل ]

[نازلــی]

می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار
تخم محبت است که در دل بکارمت

| حافظ |

​

 

[نازلــی]

خرم آن کس که در این محنت گاه؛
خاطری را سبب تسکین است

 

[نازلــی]

از هر دو جهان بگذر ، تنها زن و تنها خور
تا مُلک و مَلک گویند : تنهات مبارک باد...

مولوی

​

 

[نازلــی]

خبرت هست که شدی صاحب هر بند دلم ؟

​

 

[Blue berry]

سخن این است که
ما بی تو
نخواهیم حیات...​

 

[نازلــی]

تویی آن که خیزد از وی همه خرمی و سبزی

نظر کدام سروی؟
نفس کدام بادی؟

 

[نازلــی]

اِی در دلم نشسته

از تـو کُجا گریزم .. ؟ !

 

[نازلــی]

چه خـوش بودی دِلـا

گـَر روی او هـرگز نمـی دیـدی

. .

 

[نازلــی]

‏دل من خستہ شده ، نــاز ڪشیدن بلدی ؟

 

[نازلــی]

من خود بلای خویشم...

از خود کجا گریزم؟...