تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

همگانی {چه می‌کنید}: زوری؟!

ادامه بدیم؟

  • آره

    رای: 7 100.0%
  • نه

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    7
بسمه تعالی

سلام

توی این مجموعه موقعیت ها، هر چند مدت یه بار یه سری موقعیت عجیب بهتون میدم؛ نظر خودتون رو بگید. به نظرم خوش میگذره.
ضمن اینکه لطفا کسی تاپیک نزنه؛ حساب اینها از بقیه تاپیک های سرگرمی جداست.


◇ موقعیت اول ◇

تصور کنید توی یه کافه خلوت نشستید و رو به روتون یه زوج جوونی نشستن. یه دفعه می پرن به هم و شروع می کنن به داد و بیداد. یکیشون واسه خلاصی به شما اشاره می کنه و به طرفش میگه «من و ایشون مدت هاست باهم را*بطه داریم و قرار و مدار ازدواجمونم گذاشتیم و القصه که شما هم هرری»!
چه می کنید؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Apr
1,131
3,326
133
وضعیت پروفایل
ناگهان شد که زمین نبض جنونش زد و خونم از حلق، به جوش آمد و نابود شدم!
بسمه تعالی

سلام

توی این مجموعه موقعیت ها، هر چند مدت یه بار یه سری موقعیت عجیب بهتون میدم؛ نظر خودتون رو بگید. به نظرم خوش میگذره.
ضمن اینکه لطفا کسی تاپیک نزنه؛ حساب اینها از بقیه تاپیک های سرگرمی جداست.


◇ موقعیت اول ◇

تصور کنید توی یه کافه خلوت نشستید و رو به روتون یه زوج جوونی نشستن. یه دفعه می پرن به هم و شروع می کنن به داد و بیداد. یکیشون واسه خلاصی به شما اشاره می کنه و به طرفش میگه «من و ایشون مدت هاست باهم را*بطه داریم و قرار و مدار ازدواجمونم گذاشتیم و القصه که شما هم هرری»!
چه می کنید؟
پا میشم میرم از اونجا!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Apr
369
1,162
103
Neverland
◇ موقعیت اول ◇

تصور کنید توی یه کافه خلوت نشستید و رو به روتون یه زوج جوونی نشستن. یه دفعه می پرن به هم و شروع می کنن به داد و بیداد. یکیشون واسه خلاصی به شما اشاره می کنه و به طرفش میگه «من و ایشون مدت هاست باهم را*بطه داریم و قرار و مدار ازدواجمونم گذاشتیم و القصه که شما هم هرری»!
چه می کنید؟
کلی میتوپم بش و فش میدم که چرا از من استفاد کرده:|||
بعدش وقتی کلی شرمنده شد پا میشم میرم:|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
L

Lidiya

مهمان
بسمه تعالی

سلام

توی این مجموعه موقعیت ها، هر چند مدت یه بار یه سری موقعیت عجیب بهتون میدم؛ نظر خودتون رو بگید. به نظرم خوش میگذره.
ضمن اینکه لطفا کسی تاپیک نزنه؛ حساب اینها از بقیه تاپیک های سرگرمی جداست.


◇ موقعیت اول ◇

تصور کنید توی یه کافه خلوت نشستید و رو به روتون یه زوج جوونی نشستن. یه دفعه می پرن به هم و شروع می کنن به داد و بیداد. یکیشون واسه خلاصی به شما اشاره می کنه و به طرفش میگه «من و ایشون مدت هاست باهم را*بطه داریم و قرار و مدار ازدواجمونم گذاشتیم و القصه که شما هم هرری»!
چه می کنید؟

اول خب می گم که احترامت ن رو حفظ کنید.
بعد می رم سراغ مسئول کافه و شکایت می کنم.
طوری که اونا رو از اونجا پرت کنن بیرون
من دلم نخواد هرگز کاری نمی کنم!
کسی از راه بیاد زور بگه!
آرامش من رو بهم بریزه دستور هم بده
دیگه چی؟.
 
آخرین ویرایش:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Apr
861
2,282
103
19
Cemetery
اول پوکر نگاهش می کنم احتمالا Sisi3. Gif
بعد هم میگم اره باهام ارتباط داشته
روانپزشکش بودم S1956. Gif
بعد هم رو به طرف میگم حالا چجوری فرار کردی
اون لحظه قیافه طرف دیدنیهS1924. Gif
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برترین منتقد سال ۱۴۰۲
مدیر بازنشسته
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
1,345
10,879
168
بسمه تعالی

سلام

توی این مجموعه موقعیت ها، هر چند مدت یه بار یه سری موقعیت عجیب بهتون میدم؛ نظر خودتون رو بگید. به نظرم خوش میگذره.
ضمن اینکه لطفا کسی تاپیک نزنه؛ حساب اینها از بقیه تاپیک های سرگرمی جداست.


◇ موقعیت اول ◇

تصور کنید توی یه کافه خلوت نشستید و رو به روتون یه زوج جوونی نشستن. یه دفعه می پرن به هم و شروع می کنن به داد و بیداد. یکیشون واسه خلاصی به شما اشاره می کنه و به طرفش میگه «من و ایشون مدت هاست باهم را*بطه داریم و قرار و مدار ازدواجمونم گذاشتیم و القصه که شما هم هرری»!
چه می کنید؟
احتمالا یه لبخند گشاد تحویل طرف می دم و محض مردم آزاری هم که شده تایید می کنم ولی کار که به جاهای باریک بکشه می زنم به چاک.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Apr
758
1,330
103
بسمه تعالی

سلام

توی این مجموعه موقعیت ها، هر چند مدت یه بار یه سری موقعیت عجیب بهتون میدم؛ نظر خودتون رو بگید. به نظرم خوش میگذره.
ضمن اینکه لطفا کسی تاپیک نزنه؛ حساب اینها از بقیه تاپیک های سرگرمی جداست.


◇ موقعیت اول ◇

تصور کنید توی یه کافه خلوت نشستید و رو به روتون یه زوج جوونی نشستن. یه دفعه می پرن به هم و شروع می کنن به داد و بیداد. یکیشون واسه خلاصی به شما اشاره می کنه و به طرفش میگه «من و ایشون مدت هاست باهم را*بطه داریم و قرار و مدار ازدواجمونم گذاشتیم و القصه که شما هم هرری»!
چه می کنید؟
من به حالت خنثی یک نگاهیی به طرف میندازم میرم سمتشون میگم :
«اگرم تا الان قرار مداری بود از الان به بعد نه من تو رو میشناسم نه تو منو ! »
به شخصی که داره باهاش دعوا میکنه هم میگم
:
« ببین عزیزم از چاله در نیا بیفت تو چاه این ادم زندگی نیست که هر کی رو میبینه دستو دلش میره . »
و بیرون از کافه منتظر جناز طرف میمونم ???????
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
485
2,075
103
ی جایی..•~•
وضعیت پروفایل
خواستم برم، رفتم نشد!
بسمه تعالی

سلام

توی این مجموعه موقعیت ها، هر چند مدت یه بار یه سری موقعیت عجیب بهتون میدم؛ نظر خودتون رو بگید. به نظرم خوش میگذره.
ضمن اینکه لطفا کسی تاپیک نزنه؛ حساب اینها از بقیه تاپیک های سرگرمی جداست.


◇ موقعیت اول ◇

تصور کنید توی یه کافه خلوت نشستید و رو به روتون یه زوج جوونی نشستن. یه دفعه می پرن به هم و شروع می کنن به داد و بیداد. یکیشون واسه خلاصی به شما اشاره می کنه و به طرفش میگه «من و ایشون مدت هاست باهم را*بطه داریم و قرار و مدار ازدواجمونم گذاشتیم و القصه که شما هم هرری»!
چه می کنید؟
کلی فحش میدم بهش و در آخر کیفم رو می کوبم توی سرش.یه روانی زنجیره ای هم بهش میگم.از صاحب کافه هم شکایت میکنم.کار به کلانتری میکشه.من شکایت میکنم و طرف میره بازداشتگاه.منم برمیگردم خونه(:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 4) View details

بالا