- Jul
- 196
- 168
- 93
پیرنگ یه جورایی به ایده اصلی پر و بال میده و اون رو بر اساس یه الگو پیش میبره#پرسش
من یک سوال از شما میپرسم. سعی کنین بهش جواب بدین.
⚜پیرنگ چگونه ایده و موضوع کلی داستان کمک میکنه؟
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
پیرنگ یه جورایی به ایده اصلی پر و بال میده و اون رو بر اساس یه الگو پیش میبره#پرسش
من یک سوال از شما میپرسم. سعی کنین بهش جواب بدین.
⚜پیرنگ چگونه ایده و موضوع کلی داستان کمک میکنه؟
پیرنگ درواقع کلیت داستان هست و ایده بخشی از کلیت!به نظر من میتونه یه نگاه کلی به سیر رمان باشه همچنین میتونه ایده کلی رو از نظر باورپذیری یا جذب مخاطب برسی کنه
تقریبا درسته⚘پیرنگ یه جورایی به ایده اصلی پر و بال میده و اون رو بر اساس یه الگو پیش میبره
گاهي بايد داستان را خيلي نرم و روان بيان كرد، مثلا داستان «كفش» يا «چيزي از طرف شب» نياز با توجه به محتواي موضوعي، به فلسفه بافي ندارد، ولي داستان إآه زمين اگر...» با توجه به كليت داستان فضاسازي جدي تري را طلب مي كند. در داستان «سفرهايي با گربه هايم» بيان داستان كاملا يك نواخت است كه در وهلهی اول مي تواند نقطه ضعف به شمار آيد، ولي توجه به اين نكته كه داستان زندگي مردي را بازگو مي كند كه خود از هر گونه خطر كردن به دور است و اين نوع بيان با سبك زندگي شخصيت داستان كاملا همخواني دارد مي تواند عنصر مهمي در تغيير ديدگاه خواننده ايجاد كند.⚜پرداخت داستانی
پرسش:
پرداخت داستان چگونه است و شامل چه مواردی میشود؟!
چگونگي جمله بندي، اوج و فرودها، استفاده به جا و مناسب با توجه به نوع داستان از ديالوگها، بيان زيبا، ايجاد كشش، ايجاد حس تعليق، فضاسازي، استفاده از كلمات مناسب (ساده براي برخي داستان ها و سنگين تر براي داستاني ديگر كه با توجه به خود داستان بايد تصميم گيري شود.) و عواملي اين چنين پرداخت داستاني را تشكيل مي دهند.
هر چند كه باز هم به سليقهی خواننده است كه تا چه حد در داستان دنبال اوج و فرود باشد، به هر حال يك داستان نمي تواند، مگر وقتي ذاتا مي خواهد چنين باشد، همچون بوف كور صرفاً خطي باشد.گاهي بايد داستان را خيلي نرم و روان بيان كرد، مثلا داستان «كفش» يا «چيزي از طرف شب» نياز با توجه به محتواي موضوعي، به فلسفه بافي ندارد، ولي داستان إآه زمين اگر...» با توجه به كليت داستان فضاسازي جدي تري را طلب مي كند. در داستان «سفرهايي با گربه هايم» بيان داستان كاملا يك نواخت است كه در وهلهی اول مي تواند نقطه ضعف به شمار آيد، ولي توجه به اين نكته كه داستان زندگي مردي را بازگو مي كند كه خود از هر گونه خطر كردن به دور است و اين نوع بيان با سبك زندگي شخصيت داستان كاملا همخواني دارد مي تواند عنصر مهمي در تغيير ديدگاه خواننده ايجاد كند.
گاهي نيز نويسنده آن قدر محو ايده و فلسفهی داستان است كه از پرداخت داستان دور مي ماند، و گاه برعكس، آن قدر در توصيفات گم مي شود كه حوصله نويسنده را سر مي برد، مثل آن چه در «سقوط» و يا «موشك ران» با آن روبهرو مي شويم.هر چند كه باز هم به سليقهی خواننده است كه تا چه حد در داستان دنبال اوج و فرود باشد، به هر حال يك داستان نمي تواند، مگر وقتي ذاتا مي خواهد چنين باشد، همچون بوف كور صرفاً خطي باشد.
پرسش؟گاهي نيز نويسنده آن قدر محو ايده و فلسفهی داستان است كه از پرداخت داستان دور مي ماند، و گاه برعكس، آن قدر در توصيفات گم مي شود كه حوصله نويسنده را سر مي برد، مثل آن چه در «سقوط» و يا «موشك ران» با آن روبهرو مي شويم.
گاهي داستان به جاي تعريف مستقيم از ديالوگ سازي استفاده مي كند، مانند ان چه در «پنج ماه زمان تا...» مي بينيم و اين گونه پويايي و فضاسازي داستان خود را بهتر مي نماياند.
??(از یک منبع معتبر تحقیق شده)