- Mar
- 819
- 111
- 119
- وضعیت پروفایل
- ما بد نیستیم ولیکن، دوران با ما بدی کرد.
به نام خالق قلم
بنده آمین صدر هستم مدرس کارگاه اصول شعر نویسی؛
این کارگاه نتیجهی تلاش و مدد بنده برای گردآوری این مطالب بوده و در نتیجه خواهشمند است به هیچ عنوان کپی نگردد و تمامی مطالب مختص انجمن کافه نویسندگان است.
(مطالب این کارگاه برای تمامی شاعران و منتقدان و همچنین کاربران علاقه مند مفید بوده و میتواند مورد استفاده گردد.)
این کارگاه هفته ای یک جلسه برگزار خواهد شد.
جلسه ی اول
اولین جلسه را با موارد ابتدایی شروع میکنیم که پیش نیاز و پایه های شعر نویسی هستند؛
یعنی در ابتدا لازم است شما با تعریف شعر و تفاوتی که میان شعر و نثر وجود دارد آشنا شوید.
تعریف شعر: تعریف کردن شعر مانند این است که از ما بخواهند سیب را تعریف کنیم؛
عموما ما نمیتوانیم تعریف کامل و جامعی ارائه کنیم اما همه میدانیم سیب چیست مانند آنکه همه میدانیم شعر چیست.
استاد شفیعی کدکنی میفرماید: شعر حادثهای است که در زبان روی میدهد یا طبق تعاریف برخی افراد شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل در زبان آهنگین است. اما در نهایت هیچ کدام از اینها تعاریف کامل و جامعی نیستند و اختلاف نظرهای زیادی برای تعریف شعر وجود دارد برخی مهم ترین عنصر شعر را وزن و قافیه میشمارند برخی خیال، یک عده بیان برتر، احساسات و یک عده هم زبان.
اما به عنوان اولین و مهم ترین مطلبی که باید هر شاعری با آن آشنایی داشته باشد این است که تفاوت میان کلام شعر و کلام نثر چیست؟
اول به شباهت این دو عنصر می پردازیم؛ به طور خلاصه و مفید هر دو از کلمه و حروف تشکیل شده اند.
اما تفاوت های زیادی میان این دو زبان وجود دارد:
**یک شعر مبتنی بر پایه ی شخصی است و مختص به شاعر و اصل شاعر است.
یک شعر به گونه ای است که وقتی شاعری آن را می سراید کس دیگری نمیتواند آن را ادامه دهد
چرا؟
هر شاعری لحن و زبان؛ تخیل و واژه و همینطور محتوای خاص خودش را دارد؛ پس شما نمیتوانید کسی را پیدا کنید که مانند شاعر موردنظر فکر کند به سراید و یک اندیشه را انتقال دهد؛ و در نهایت اگر این شعر ادامه هم پیدا کند در یک جایی لنگ میزند.
اما در نثر اینگونه نیست و میتوان به ادامه ی داستان توسط شخص دیگری پرداخته شود البته برخی اوقات در نثرهای داستانی ممکن است در رساندن مفهوم و ... تفاوت هایی دیده شود اما این موضوع در شعر فاحش و قابل لم*س تر است.
**رساندن پیام و محتوا
در نثر هدف نویسنده این است که محتوایی را بیان کند و منظور خودش را به خواننده برساند؛ اما در شعر علاوه بر مفهوم، تاثر و التزاز نیز مهم است در واقع علاوه بر رساندن مفهوم هدف این است که خواننده از شعر تاثیر بگیرد و لذ*ت ببرد.
نکته ی مهمی که در اینجا باید اشاره کنم این است که برخی از نثرها تاثیر برانگیزی و التزاز روحی را هم به همراه دارند و اینگونه نثرها دیگر نثر معمولی نیستند و به نثر ادبی یا شعرمنصور معروف هستند. حال می رسیم به عنصر خیال و تخیل؛
**شعر نیازمند تصویر سازی است و عنصر خیال و آرایه در این حیطه یک موضوع اساسی به شمار میروند شعر حتما باید با تخیل همراه باشد و این عنصر از همان ابتدای شعر دیده و حس شود.
در حوزه ی واژگانی در نثر دست نویسنده باز هست اما در شعر باید واژگان به گونه ای قرار بگیرند که علاوه بر انتقال پیام ارتباط زیادی با زبان شعر داشته باشند.
گزینش واژگان و زبان شعر نکته ی مهمی است که باید به آن توجه کرد زیرا تاثیر به سزایی در لفظ و معنا دارد.
به عنوان مثال حافظ از خواجو تقلید کرده است درست است که هر دو در یک وزن و قافیه شعر سروده اند اما به دلیل گزینش واژگانی و لفظ بهتر، اشعار حافظ از خواجو مورد پسندتر بوده است.
نکته ی مهم بعدی که باید به آن توجه کرد این است که،
در نثر رعایت قوانین دستوری بسیار مهم است اما در شعر با " شکستن این قوانین دستوری و فکری" محتوا را گسترش و تازگی می دهیم.
در شعر گاهی اوقات شاعر دستور زبان را بهم می ریزد تا تاثیر بهتری بگذارد و خواننده لذ*ت ببرد که به این موضوع "هنجارگریزی" گفته می شود.
هنجارگریزی: یعنی گریز از عادت و زبان معنا و معیار رایج.
هنجارگریزی در شعر فواید زیادی دارد که به دو نوع تقسیم می شود:
-آشنایی زدایی: یعنی از موضوعات معمولی فاصله بگیریم؛ در واقع از تدابیر و واژگان متداول استفاده نکنیم.
-غریب سازی: بهره گیری از اصطلاحات و واژگان جدید برای ارتقای سطح زبان شعری.
(هنجارگریزی دارای انواع است که در جلسه ی بعد توضیح خواهم داد)
بنده آمین صدر هستم مدرس کارگاه اصول شعر نویسی؛
این کارگاه نتیجهی تلاش و مدد بنده برای گردآوری این مطالب بوده و در نتیجه خواهشمند است به هیچ عنوان کپی نگردد و تمامی مطالب مختص انجمن کافه نویسندگان است.
(مطالب این کارگاه برای تمامی شاعران و منتقدان و همچنین کاربران علاقه مند مفید بوده و میتواند مورد استفاده گردد.)
این کارگاه هفته ای یک جلسه برگزار خواهد شد.
جلسه ی اول
اولین جلسه را با موارد ابتدایی شروع میکنیم که پیش نیاز و پایه های شعر نویسی هستند؛
یعنی در ابتدا لازم است شما با تعریف شعر و تفاوتی که میان شعر و نثر وجود دارد آشنا شوید.
تعریف شعر: تعریف کردن شعر مانند این است که از ما بخواهند سیب را تعریف کنیم؛
عموما ما نمیتوانیم تعریف کامل و جامعی ارائه کنیم اما همه میدانیم سیب چیست مانند آنکه همه میدانیم شعر چیست.
استاد شفیعی کدکنی میفرماید: شعر حادثهای است که در زبان روی میدهد یا طبق تعاریف برخی افراد شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل در زبان آهنگین است. اما در نهایت هیچ کدام از اینها تعاریف کامل و جامعی نیستند و اختلاف نظرهای زیادی برای تعریف شعر وجود دارد برخی مهم ترین عنصر شعر را وزن و قافیه میشمارند برخی خیال، یک عده بیان برتر، احساسات و یک عده هم زبان.
اما به عنوان اولین و مهم ترین مطلبی که باید هر شاعری با آن آشنایی داشته باشد این است که تفاوت میان کلام شعر و کلام نثر چیست؟
اول به شباهت این دو عنصر می پردازیم؛ به طور خلاصه و مفید هر دو از کلمه و حروف تشکیل شده اند.
اما تفاوت های زیادی میان این دو زبان وجود دارد:
**یک شعر مبتنی بر پایه ی شخصی است و مختص به شاعر و اصل شاعر است.
یک شعر به گونه ای است که وقتی شاعری آن را می سراید کس دیگری نمیتواند آن را ادامه دهد
چرا؟
هر شاعری لحن و زبان؛ تخیل و واژه و همینطور محتوای خاص خودش را دارد؛ پس شما نمیتوانید کسی را پیدا کنید که مانند شاعر موردنظر فکر کند به سراید و یک اندیشه را انتقال دهد؛ و در نهایت اگر این شعر ادامه هم پیدا کند در یک جایی لنگ میزند.
اما در نثر اینگونه نیست و میتوان به ادامه ی داستان توسط شخص دیگری پرداخته شود البته برخی اوقات در نثرهای داستانی ممکن است در رساندن مفهوم و ... تفاوت هایی دیده شود اما این موضوع در شعر فاحش و قابل لم*س تر است.
**رساندن پیام و محتوا
در نثر هدف نویسنده این است که محتوایی را بیان کند و منظور خودش را به خواننده برساند؛ اما در شعر علاوه بر مفهوم، تاثر و التزاز نیز مهم است در واقع علاوه بر رساندن مفهوم هدف این است که خواننده از شعر تاثیر بگیرد و لذ*ت ببرد.
نکته ی مهمی که در اینجا باید اشاره کنم این است که برخی از نثرها تاثیر برانگیزی و التزاز روحی را هم به همراه دارند و اینگونه نثرها دیگر نثر معمولی نیستند و به نثر ادبی یا شعرمنصور معروف هستند. حال می رسیم به عنصر خیال و تخیل؛
**شعر نیازمند تصویر سازی است و عنصر خیال و آرایه در این حیطه یک موضوع اساسی به شمار میروند شعر حتما باید با تخیل همراه باشد و این عنصر از همان ابتدای شعر دیده و حس شود.
در حوزه ی واژگانی در نثر دست نویسنده باز هست اما در شعر باید واژگان به گونه ای قرار بگیرند که علاوه بر انتقال پیام ارتباط زیادی با زبان شعر داشته باشند.
گزینش واژگان و زبان شعر نکته ی مهمی است که باید به آن توجه کرد زیرا تاثیر به سزایی در لفظ و معنا دارد.
به عنوان مثال حافظ از خواجو تقلید کرده است درست است که هر دو در یک وزن و قافیه شعر سروده اند اما به دلیل گزینش واژگانی و لفظ بهتر، اشعار حافظ از خواجو مورد پسندتر بوده است.
نکته ی مهم بعدی که باید به آن توجه کرد این است که،
در نثر رعایت قوانین دستوری بسیار مهم است اما در شعر با " شکستن این قوانین دستوری و فکری" محتوا را گسترش و تازگی می دهیم.
در شعر گاهی اوقات شاعر دستور زبان را بهم می ریزد تا تاثیر بهتری بگذارد و خواننده لذ*ت ببرد که به این موضوع "هنجارگریزی" گفته می شود.
هنجارگریزی: یعنی گریز از عادت و زبان معنا و معیار رایج.
هنجارگریزی در شعر فواید زیادی دارد که به دو نوع تقسیم می شود:
-آشنایی زدایی: یعنی از موضوعات معمولی فاصله بگیریم؛ در واقع از تدابیر و واژگان متداول استفاده نکنیم.
-غریب سازی: بهره گیری از اصطلاحات و واژگان جدید برای ارتقای سطح زبان شعری.
(هنجارگریزی دارای انواع است که در جلسه ی بعد توضیح خواهم داد)
آخرین ویرایش توسط مدیر: