تروپ با کلیشه مترادف نیست. در بسیاری از داستان های فانتزی مشهور شرورانی وجود دارند که به دنبال قدرت هستند. نحوه برخورد شما با مضامین آشنا تعیین می کند که آیا
رمان تخیلی (یا علمی تخیلی یا ادبی) شما در برگیرنده کلیشه است یا خیر. یک تروپ هر نوع پیرنگ، شخصیت، فضاسازی، یا الگویی است که ما آنرا تشخیص می دهیم. تروپ همه جا است، از طغیان بر علیه یک دولت دیکتاتوری گرفته تا یک مرشد خردمند تا صحنه تعقیب و گریزی که در آن اتومبیل در تقاطع تصادف می کند.
به عنوان مثال، برخی از کلیشه های موجود در پیرنگ فانتزی موارد زیر هستند:
- پسری یتیم تنها کسی است که می تواند یک ستمگر وحشتناک را شکست دهد.
- در یک دنیای جادویی، دوقلوهایی تحت تأثیرسرنوشت از هم جدا می شوند.
- گروهی از ماجراجویان در جستجوی یک طلسم یا حلقه جادویی هستند.
احتمالاً هم اکنون پیش خود می گویید که مگر "هری پاتر" اثر
جی. کی. رولیینگ مطابق کلیشه اول نیست؟ یا سری کتاب های "آواز شیر" از
تامورا پیرس با کلیشه دوم مطابقت ندارد و سومین کلیشه هم "ارباب حلقه ها" اثر
تولکین را برای ما تداعی می کند؟
آشنایی با این تروپ ها در
رمان های فانتزی، تا حدودی عاملی است که باعث می شود
رمان های جدیدی که از این نقاط پیرنگ استفاده می کنند، کلیشه ای بنظر برسند. خوانندگان ممکن است اینگونه استدلال كنند كه استفاده رولینگ از تروپ " قهرمان یتیم" كلیشه است. اگرچه رولینگ از چنین موضوع آشنایی استفاده می کند، اما در عین حال او
هری را با شخصیت های اصلی و فرعی بی شماری در داستان احاطه کرده است. در واقعیت، نه تنها
هری بلکه کل دنیای جادوگران با وظیفه مبارزه با
لُرد تاریکی روبروست و دیگر شخصیت ها نقش های مهمی را ایفا می کنند.