تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

آموزشی کلیشه‌نویسی: سمی برای داستان‌نویسی+ انواع کلیشه‌ها

نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
حتماً برای شما هم پیش آمده که با بخش هایی از پیرنگ، یک عبارت یا شخصیت در داستانی مواجه شوید که نه تنها در آن ابتکاری به چشم نمی خورد بلکه در آثار دیگر نیز بسیار تکرار شده اند. کلیشه های رایج در داستان، تأثیر دراماتیک و قدرت تخیلی یک داستان را تضعیف می کنند. در ادامه تعریف کلیشه، نمونه هایی از کلیشه ها در پیرنگ، شخصیت ها و همچنین کلیشه های توصیفی ارائه می شود و با شیوه اجتناب از بکارگیری این کلیشه ها در نوشتار خود آشنا خواهید شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18

کلیشه چیست؟​

کلمه کلیشه به معنای عبارت یا عقیده ای است که بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته است و فقدان تفکر بدیع و مبتکرانه را تداعی می کند. معنای وسیع تر و دیگری از آن، یک چیز یا شخص بسیار قابل پیش بینی است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18

نمونه های کلیشه و شیوه اجتناب از آن ها​


1. کلیشه های پیرنگ مربوط به یک ژانر خاص​

عناصر آشنای ژانرها به ما این امکان را می دهند که رمان ها را در ژانرهایی چون فانتزی، رازگونه، عاشقانه و غیره دسته بندی کنیم. هر ژانر دارای تروپ های (مجاز، trope) خاص خود است که این به معنی مضامین و موضوعاتی است که تکرار می شوند (واژه مجاز در دو معنی بکار می رود:
1. به‌کارگیری واژه و سخن در معنای دیگر و غیر واژگانی آن است
2. به مضامین و موضوعاتی اشاره می کند که تکرار می شوند.
برای تمایز بین این دو تعریف از مجاز، از معادل انگلیسی یعنی تروپ برای معنی دوم در این مقاله استفاده شده است).
به عنوان مثال، در رمان های فانتزی و تخیلی (از ارباب حلقه ها گرفته تا هری پاتر) اغلب شاهد ظهور یک "ارباب تاریکی" هستیم که به دنبال قدرت کامل است و شخصیتی انتخاب شده (chosen one) باید آنها را شکست دهد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
تروپ با کلیشه مترادف نیست. در بسیاری از داستان های فانتزی مشهور شرورانی وجود دارند که به دنبال قدرت هستند. نحوه برخورد شما با مضامین آشنا تعیین می کند که آیا رمان تخیلی (یا علمی تخیلی یا ادبی) شما در برگیرنده کلیشه است یا خیر. یک تروپ هر نوع پیرنگ، شخصیت، فضاسازی، یا الگویی است که ما آنرا تشخیص می دهیم. تروپ همه جا است، از طغیان بر علیه یک دولت دیکتاتوری گرفته تا یک مرشد خردمند تا صحنه تعقیب و گریزی که در آن اتومبیل در تقاطع تصادف می کند.

به عنوان مثال، برخی از کلیشه های موجود در پیرنگ فانتزی موارد زیر هستند:

  • پسری یتیم تنها کسی است که می تواند یک ستمگر وحشتناک را شکست دهد.
  • در یک دنیای جادویی، دوقلوهایی تحت تأثیرسرنوشت از هم جدا می شوند.
  • گروهی از ماجراجویان در جستجوی یک طلسم یا حلقه جادویی هستند.
احتمالاً هم اکنون پیش خود می گویید که مگر "هری پاتر" اثر جی. کی. رولیینگ مطابق کلیشه اول نیست؟ یا سری کتاب های "آواز شیر" از تامورا پیرس با کلیشه دوم مطابقت ندارد و سومین کلیشه هم "ارباب حلقه ها" اثر تولکین را برای ما تداعی می کند؟

آشنایی با این تروپ ها در رمان های فانتزی، تا حدودی عاملی است که باعث می شود رمان های جدیدی که از این نقاط پیرنگ استفاده می کنند، کلیشه ای بنظر برسند. خوانندگان ممکن است اینگونه استدلال كنند كه استفاده رولینگ از تروپ " قهرمان یتیم" كلیشه است. اگرچه رولینگ از چنین موضوع آشنایی استفاده می کند، اما در عین حال او هری را با شخصیت های اصلی و فرعی بی شماری در داستان احاطه کرده است. در واقعیت، نه تنها هری بلکه کل دنیای جادوگران با وظیفه مبارزه با لُرد تاریکی روبروست و دیگر شخصیت ها نقش های مهمی را ایفا می کنند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
به روش های بسیاری می توان آنچه به عنوان کلیشه در نظر گرفته می شود را تغییر داد. نکات زیر به شما کمک می کنند تا از بکار بردن کلیشه های مخصوص ژانر خود اجتناب کنید:

  1. لیستی از کلیشه های رایج تهیه کنید.
  2. طرح کلی و یا پیش نویس خود را بررسی کنید: آیا این کلیشه ها را شامل می شود؟
  3. به این فکر کنید که چطور می توانید در تروپ های خاصِ ژانر خود، تغییری بوجود آورید. مثلاً رولینگ کلیشه "پسر یتیمی که باید به تنهایی شخصیت شرور را شکست دهد" به داستانی تبدیل می کند که به اهمیت حمایت عاطفی و عملی دوستان و جامعه قهرمان می پردازد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18

2. کلیشه های شخصیتی: نمونه ها و پرهیز از شخصیت های تک بعدی​

خلق شخصیت های باورپذیر از جمله مهمترین عناصر در ایجاد داستانهای لذ*ت بخش هستند. شخصیت های کلیشه ای در رمان ها ما را مستأصل می کنند از آنجا که شخصیت هایشان ساختگی و جعلی بنظر می رسند.

نمونه هایی از شخصیت های کلیشه ای در ادامه آمده است:

  • فردی عجیب و غریب، خردمند و مسن، که گویا با سحر و جادو، کلید اصلی را برای رسیدن شخصیت اصلی به اهداف خود دارد.
  • فردی یاغی و غمگین بدون هیچ هدفی در زندگی
  • دختر ساده ای که با جادو در نیمه شب ( که خود کلیشه است) دگرگون می شود تا قلب قهرمان خوش سیمای داستان را از آنِ خود کند
  • دختر نوجوان طعنه زنی که با اکراه دنیا را نجات می دهد
دلایل مختلفی وجود دارد که باعث می شود استفاده از این کلیشه های شخصیتی برای خواننده جالب نباشد:

  • از آنجایی که چنین شخصیت هایی تهی از پیچیدگی های شخصیتی هستند، واقع گرا نیستند. مثلاً چرا پیرمرد خردمند هرگز مشکوک، بدخلق، خشمگین نیست و از کمک کردن سر باز نمی زند؟
  • به نظر می رسد این شخصیت ها فقط راه حل های آسانی برای پیشبرد پیرنگ داستان هستند: مثلاً یک اتفاق یک شبه باعث می شود دختر ساده بتواند توجه پسر داستان را به خود جلب کند و هیچ علت و معلول واقعی وجود ندارد، فقط یک رویداد واحد است که همه چیز را به طور معجزه آسایی تغییر می دهد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
برای اجتناب از کلیشه های شخصیتی:

  1. از رفتار های قالبی (stereotype) خودداری کنید: تضادهای درونی، نقاط قوت و ضعف هر یک از شخصیت ها چیست؟ آنها را لیست کنید.
  2. اطمینان حاصل کنید که هر شخصیت هدفی دارد. در جریان داستان خود، علت و معلول پشت این هدف را نشان دهید. هیچ کس بدون دلیل نمی خواهد بر جهان حکومت کند. باورپذیری نقطه مقابل کلیشه است.
  3. در توصیف شخصیت ها متمایز عمل کنید. از ژست، حرکت و زبان بدن استفاده کنید. آیا یک شخصیت زیاد حرکتی را انجام می دهد؟ لنگان لنگان راه می رود؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18

3. کلیشه در خلق دنیای داستان و فضاسازی​

دنیاهای خیالی و فضاسازی ها ویژگی ها و جزئیاتی را به ما ارائه می دهند. با این حال بطور معمول نویسندگان تازه کار از بدیهی ترین عناصر برای فضاسازی و ارائه دنیای ژانر خود استفاده می کنند. مثلاً در ژانر فانتزی شوالیه های شمشیر به دست و اِلف های (elf) کمان داری به تصویر کشیده می شوند.

کلیشه های فضاسازی شامل موارد زیر است:

  • تأکید بیش از حد بر وضعیت آب و هوا. وضعیت آب و هوایی می تواند به انتقال مؤثر حال و هوای یک صحنه کمک کند، اما تعادل شرط کار است. اگر شخصیت شما با یک وضعیت تهدیدآمیز روبرو است، لازم نیست با صاعقه و رعد و برق همراه باشد.
  • فضاهایی چون یک جزیره گرمسیری در کافه نویسندگان عاشقانه که بسیار قابل پیش بینی ترسیم شده اند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
به عنوان مثال اگر می خواهید یک دنیای خیالی خلق کنید، با فکر کردن به موارد زیر از نوشتن فضاسازی کلیشه ای بپرهیزید:

  • اصالت: در کتابهای "نغمه ای از یخ و آتش" اثر جورج آر. مارتین، حتی شخصیتهای اصلی مورد علاقه خوانندگان اغلب می میرند. و دلیل آن این است که دنیای شبه قرون وسطایی که شخصیت های داستان در آن زندگی می کنند، دنیایی از جاه طلبی، کشمکش های وحشیانه و بسیار خطرناک است. در نتیجه جهان باورپذیرتر و تاریخی تر شده است. امید به زندگی در چنین زمانی که پیش از مدرنیته است مسلماً باید کوتاه باشد.
  • هدف از هر عنصر در محیط یا دنیای داستانی شما: اگر در دنیای داستانی شما اژدها وجود دارد دلیل آن چیست؟ چگونه آنها از حمله انسان ها در امان مانده اند؟ آیا احتمالاً از این اژدهاها به گونه ای حفاظت می شود؟
فضاسازی در دنیای واقعی نیز می توانند کلیشه ای باشند. اگر در پاریس داستانی را فضاسازی می کنید، فقط برج ایفل را توصیف نکنید. چگونه آرایش شهری پاریس در معماری و جو متفاوت از سایر محیط هاست؟ هنگامی که مکانهای واقعی را توصیف می کنید، از نمای خیابانی گوگل برای یافتن چیزهای جالب تری برای توصیف نسبت به نمادهای واضح و روشن استفاده کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18

4: تشبیهات و استعاره های بیش از حد استفاده شده​

در سطح جمله بندی نیز کلیشه ها تأثیر نوشته های شما را تضعیف می کنند. کلیشه در تشبیه و استعاره به وفور یافت می شود. تشبیه، مانند کردن چیزی است به چیزی دیگر. استعاره یک روش در فن بیان است که به معنای بکاربردن یک واژه، عبارت، یا جمله بجای چیز دیگری براساس شباهت بین آنهاست.

چند نمونه از کلیشه های توصیفی:

  • عشق او مانند شکوفه گل رز بود.
  • دندان هایش مثل مروارید سفید بود.
مقایسه عشق به گلها یا سیاره ها (او عاشقش بود همچون عشق ماه به خورشید ) کلیشه ای و تکراریست زیرا شاعران بی شماری همین کار را کرده اند. استعاره یا تشبیهی شبیه به این همانند صفحه چاپگریست که تصویری را دوباره و دوباره چاپ می کند.

فصل یک
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا