تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

کودکان سرطانی

  • شروع کننده موضوع آناشید
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 150
  • پاسخ ها 2
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
3,244
9,329
193
اقیانوس بلاهت
وضعیت پروفایل
ما مثل دمینو بهم ضربه میزنیم تو به من من به اون اون به اون!
از اینکه ساعت ها به طور مداوم به چشمان با نمک کودک خود نگاه کنید، لذ*ت می برید؟ این کار را ادامه دهید. با این کار کمک شایانی به رشد مغز کودک خود می کنید.

کودکان هیچ گاه بدون کمک والدینشان نمی توانند نبوغ و قدرت فکری خود را بروز دهند. به همین دلیل، در این مطلب ۵ راه بسیار جالب و آسان برای پرورش کودکان عاقل تر و باهوش تر برایتان نام برده ایم.

• امنیت شالوده یادگیری است

مغز همیشه به دنبال امنیت است و اگر احساس امنیت نکند نمی تواند چیزی را یاد بگیرد. به همین دلیل، بسیار مهم است که به کودک خود احساس امنیت ببخشید.

تماس پوست با پوست می تواند به دریافت احساس امنیت در کودک کمک کند. همین طور نگاه چشم در چشم، ماساژ دادن کودک، حرف زدن با و پوشاندن لباس به تن او نیز همین نتیجه را در بر دارند.

هنگامی که کودک شما تازه متولد شده، شما با بی خوابی در جنگ هستید، از اجتماع دور افتاده اید و وظایف جدیدی روی شانه های شما سنگینی می کند، ایجاد احساس امنیت در کودک بیشتر از هر زمان دیگر اهمیت دارد. اما داشتن یک را*بطه قوی با شریک زندگی خود نیز یکی از بهترین راه ها برای دادن احساس امنیت به کودک است.

می توانید همه کارهای ریز و درشتی که باید در طول روز انجام شوند را روی کاغذ بنویسید و با همسر خود به توافق برسید که چگونه آنها را میان خود تقسیم و از یکدیگر حمایت کنید.

اگر در مقابل کودک خود با هم مشاجره کردید، خیلی نگران نباشید زیرا برای هر کسی ممکن است پیش بیاید. فقط سعی کنید آشتی خود را نیز در جلوی کودک انجام دهید تا دوباره احساس امنیت را به کودک خود بازگردانید. شاید نوزاد متوجه کلمات شما نشود اما به خوبی می تواند احساساتی که میان شما و همسرتان وجود دارد را درک کند.

• همه روز را با صدای بلند داستان بخوانید

کارشناسان تاکید دارند که در طول روز با کودک خود زیاد حرف بزنید. مغز، سیستمی است که همیشه به دنبال الگوها و نمونه‌محور است. بنابراین، هر چه نمونه های کلامی بیشتری را بشنود، بسیار سریع تر حرف زدن را خواهد آموخت. به همین دلیل، توصیه می شود تا می توانید در طول روز با کودک خود صحبت و برای او داستان بخوانید. اصولا ما همه افکار خود را به زبان نمی آوریم، اما با بیان آنها و تبدیل این اطلاعات به اصوات می توانید باعث افزایش قدرت مغز کودک خود شوید.

اگر کودک در سه سالگی بسیار روان و واضح صحبت کند، یعنی حدود یک و نیم برابر بهره هوشی بیشتری نسبت به کودکانی دارد که اینگونه نیستند. همچنین در مدرسه نیز بسیار بهتر از دیگران توان خواندن، هجی کردن و نوشتن خواهند داشت.

چگونه می توان تخم این استعداد کلامی را در مغز کودک خود کاشت؟ سه راه وجود دارد: استفاده از کلمات زیاد، به کاربردن کلمات پیچیده و متنوع و همچنین چگونگی بیان کلمات.

وقتی در تمام روز با صدای بلند برای کودکتان داستان بخوانید، ناخودآگاه از انواع مختلف کلمات و واژه ها استفاده می کنید. همچنین، با استفاده از عبارت های توصیفی همچون «ماشین قرمز» یا «چای کاملا تلخ» در واقع به کلماتی که به کودک خود می آموزید، رنگ و بوی جمله می بخشید.

لحن صدای شما نیز اهمیت بسیاری دارد. وقتی کلمات خود را می کشید و با لحن بچه گانه با کودک صحبت می کنید، به طور ناخودآگاه به مغز کودک خود کمک می کنید تا زبان را بهتر بیاموزد زیرا می تواند تفاوت بین صداها را تشخیص دهد. لحن بیان کلمات به کودکان کمک می کند تا صداها را از هم تفکیک کنند و تقلید صداهای تیز برای آنها آسان تر است.

برخی از والدین چون کودک آنها هیچ صدایی از خود در نمی آورد، بسیار کم با او صحبت می کنند. اما برای خاطر کودکتان هم که شده تا می توانید با او صحبت کنید.

• ارتباط چشمی برقرار کردن

از اینکه ساعت ها به طور مداوم به چشمان با نمک کودک خود نگاه کنید، لذ*ت می برید؟ این کار را ادامه دهید. با این کار کمک شایانی به رشد مغز کودک خود می کنید.

محققان ثابت کرده اند نوزادان از سه یا چهار ماهگی حالت های مختلف چهره والدین خود را تشخیص می دهند. البته در همین حد باقی نمی مانند. در ۵ ماهگی، می توانند احساسات موجود در چهره فرد غریبه را نیز درک کنند. در ۷ تا ۹ ماهگی می توانند حالت های صورت میمون یا سگ را نیز تشخیص دهند.

احساس، نخستین چیزی است که کودک به واسطه آن با دیگران ارتباط برقرار می کند. توانایی تشخیص حالت های مختلف چهره اطرافیان، شالوده مهارت های ارتباطی غیر کلامی است. این مهارت کودک را برای کارگروهی بهتر، کمتر مبارزه کردن و ایجاد ارتباطات طولانی تر همچون بزرگسالان پرورش می دهد.

• همیشه در «جعبه» بودن را کاهش دهید

کودکان بیشتر زمان خود را داخل «جعبه»های مختلف سپری می کنند. منظور از جعبه، کالسکه، صندلی ماشین و همه مواردی است که حرکات کودک را محدود می کنند.

بسیاری از کودکان بیشتر زمان وقت ها درون صندلی ماشین قرار دارند حتی اگر داخل اتومبیل نباشند. درست است که امنیت حرف اول را می زند، اما بهتر است تا حد امکان زمان محدود کردن حرکت کودک را کاهش دهید.

چرا؟ زیرا کودک باید بتواند به طور آزادانه به محرک های اطراف خود پاسخ دهد. برای این منظور نیز نیاز دارد تا آزادانه حرکت کند و جلو، پشت و اطراف آنها برود. آنها باید نشانه های مختلف در جلوی چشم و گوش خود و همچنین مواردی که باعث تحریک آنها شده است را دنبال کنند.

این نخستین مرحله از پرورش سیستم توجه و حواس جمعی کودک است. این کار، پایه گذار تمرکز و توجه کودک در دیگر مراحل زندگی است.

• اشاره با انگشتان

تحقیقات ثابت کرده اند، اشاره کردن به اشیا هنگام بیان نام آنها باعث رشد سریع تر مهارت های کلامی در کودکان می شود.

در ابتدا، هنگامی که شما به چیزی اشاره می کنید، ممکن است کودک به شما نگاه کند. وقتی کمی بزرگ تر شد، احتمالا به انگشت اشاره شما هم نگاه خواهند کرد. در حدود ۹ ماهگی، بیشتر کودکان می آموزند که باید به نقطه ای نگاه کنند که شما اشاره می کنید.

در سن ۹ یا ده ماهگی، کودکان وسایل و اشیا را برای شما می آورند. این همکاری و تعامل دوطرفه را «توجه متقابل» می نامند. به این معنا که کودک می آموزد تا خارج از محدود ارتباطی شما دو نفر، در مورد چیزی یا کسی با شما ارتباط برقرار کند.

والدین چگونه این مهارت را پرورش می دهند؟ سعی کنید به طور مداوم به اشیا مختلف اشاره کنید و در مورد آنها توضیح دهید. شاید کودک کلمات شما را درک نکند اما به تدریج، ارتباط شما با او مختلط تر خواهد شد. یعنی غیر شما دو نفر مسایل دیگری نیز در این ارتباط دخیل خواهند بود.

به طور مثال، می توانید به باغ وحش بروید یا از باغ وحش های اسباب بازی استفاده کنید، به حیوانات مختلف اشاره کنید و در مورد آنها توضیح دهید. با این کار، را*بطه اجتماعی کودک، قدرت تشخیص و درک او و مهارت های زبانی اش را پرورش خواهید داد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
3,244
9,329
193
اقیانوس بلاهت
وضعیت پروفایل
ما مثل دمینو بهم ضربه میزنیم تو به من من به اون اون به اون!

تغذیه مناسب برای کودکان سرطانی​


تغذیه مناسب برای کودکان سرطانی|سرطان در کودکان|کودکان سرطانی|انواع سرطان در کودکان|مشکلات تغذیه ای در دوره درمان سرطان|

تغذیه بخش مهمی از سلامتی همه کودکان است و اهمیت آن به‌خصوص در کودکان مبتلا به سرطان که تحت‌درمان هستند، بالاست. تغذیه خوب و کافی در طول درمان نقش مهمی در کیفیت زندگی، هزینه درمان، پاسخ به درمان، بهبودی سریعتر، خطر کمتر عفونت در طول درمان، توانایی و انرژی بالا، حفظ وزن و ذخایر بدن و خواب راحت‌تر می‌تواند داشته باشد.
سه شنبه 16 دی 1399 ساعت 0:36
اخبار تغذیه و سرطان
بسیاری از کودکان مبتلا به سرطان ممکن است مشکل تغذیه نداشته باشند اما مواردی نیز بسته به نوع سرطان و محل آن و یا نوع درمان، ممکن است کودک مبتلا به کاهش وزن شده و کاهش رشد پیدا کند. از طرف دیگر بعضی کودکان مبتلا به سرطان به علت کم تحرکی و یا مصرف داروهای ضد سرطان ممکن است چاق شوند. باید در نظر داشت این کودکان نیاز به کالری برای فعالیت هایی مانند تنفس، گردش خون و فعالیت فیزیکی دارد و از طرفی نیازمند کالری اضافی برای مبارزه با عفونت و بازسازی بافت های آسیب دیده دارند.

تغییر اشتها در کودکان​


1. در صورتی که کودک در زمان سرو غذا میل به خو*ردن غذا ندارد مواد غذایی مفید را در همه حال در دسترس او قرار دهید تا در زمانی که احساس گرسنگی می‌کند از آن‌ها تغذیه نماید. نمونه هایی از این مواد عبارتند از تخم مرغ آب‌پز، کره بادام زمینی، پنیر، بستنی، پودینگ، تخمه و مایعات پر انرژی.
2. سعی کنید زمان غذا خو*ردن برای او دلپذیر باشد و در مقابل اشتهای خوب به او جایزه بدهید. استفاده از ظروف رنگی، روشن کردن تلویزیون، پخش موسیقی مورد علاقه کودک، و خو*ردن غذا در جمع دوستان می‌تواند کمک کننده باشد.
3. وعده های غذایی کوچکتر و مکرر را پیشنهاد دهید. همچنین وعده های غذایی را روی یک بشقاب کوچکتر سرو کنید، زیرا یک بشقاب بزرگ غذا می تواند برای کسی که اشتهای کمتری دارد، زیاد به نظر برسد.
4. دهان کودک را تمیز نگه دارید و با آب و مسواک بشویید. از خشک شدن دهان کودک پیشگیری کنید.
5. به کودک خود اجازه دهید هر غذایی را که دوست دارد در هر زمانی که میل دارد مصرف کند. به عنوان مثال اگر دوست دارد مواد غذایی صبحانه را برای وعده ناهار میل کند مانع او نشوید.
6. به کودک خود اجازه دهید در خرید و تهیه مواد غذایی به شما کمک کند.
7. اگر کودک شما از خو*ردن غذا امتناع می‌کند از تنبیه او پرهیز کنید و مراتب را به پزشک او اطلاع دهید.
8. همیشه غذا را در دست داشته باشید. چه صبحانه باشد، چه نو*شی*دنی با مواد غذایی و یا میوه،در صورت گرسنگی فرزند شما از تنقلات مفید استفاده کنید.
9. دمای غذا را آزمایش کنید. بیشتر کودکانی که تحت درمان هستند، غذاها با دمای متعادل را به غذای گرم یا سرد ترجیح می دهند.
10. از غذاهای اسیدی خودداری کنید. اگر مشکل زخم های دهان دارند، از دادن غذا های اسیدی مانند آب پرتقال، لیموناد، گوجه فرنگی خودداری کنید.

مصرف آب در دوره درمان سرطان​


آب و مایعات برای سلامت بدن بسیار مهم هستند. تمام سلول‌‌های بدن برای عملکرد درست به آب نیاز دارند.اگر بدن کودک، چه سالم و چه بیمار، دچار خشکی شود، بدن تعادل خود را از دست داده و زندگی کودک به خطر می‌‌افتد.مقدار آب مورد نیاز کودک نیز بسته به جثه او و چقدر آب از دست داده است تعیین می‌‌شود.


مصرف مواد معدنی در دوره درمان سرطان​


بدن برای رشد طبیعی و عملکرد دستگاه‌‌های بدن، به ویتامین و مواد معدنی نیاز دارد. همچنین این مواد به بدن کمک می‌‌کنند تا از انرژی و کالری به دست آمده از غذا استفاده نمایند.بنابراین مراقب باشید تا کودک، از این مواد مغذی به اندازه کافی مصرف کند.داشتن تعادل غذایی برای یک کودک مبتلا به سرطان سخت است اما با کمک پزشک او و متخصص تغذیه می‌‌توانید تا حدی به فرزند دلبندتان کمک کنید.

مصرف ویتامین‌ها و مینرال‌ها​


بدن به مقدار کمی از ویتامین‌ها و مینرال‌ها جهت رشد، عملکرد و به ‌دست آوردن انرژی از غذا نیاز دارد. داروهایی که برای درمان سرطان استفاده می‌شود، می‌تواند سطح کلسیم و ویتامین D بدن را کاهش دهد، بنابراین بدن به مقدار اضافی از کلسیم و ویتامین D نیاز دارد. قبل از دادن ویتامین، مینرال یا هر نوعی مکمل به کودک با پزشک خود مشورت کنید زیرا ممکن است با داروهای درمان تداخل کنند.

مصرف ویتامین‌ها و مینرال‌ها

توصیه های غذایی مهم در روز شیمی درمانی​


در صبح روز شیمی درمانی از صبحانه معمولی در تغذیه بیماران سرطانی استفاده شود، ۱ لیوان نو*شی*دنی مانند عسل یا آبمیوه طبیعی در وعده صبحانه و یا به عنوان میان وعده استفاده شود. همچنین تا قبل از شروع شیمی درمانی به میزان کافی مایعات نوشیده شود تا بدن بیمار دچار کم آبی نگردد.۲ تا ۴ ساعت قبل و بعد از شیمی درمانی از مصرف غذاهای سنگین در تغذیه بیماران سرطانی پرهیز شود، بهتر است غذاهای چرب و گوشت قرمز مصرف نشود و حجم غذا متعادل باشد.
استفاده از یک وعده غذای خوب و مقوی چند ساعت قبل از شیمی درمانی و مصرف مایعات و غذاهای کم حجم در ۲ تا ۴ ساعت قبل از شیمی درمانی می تواند در کنترل حالت تهوع نقش مؤثری داشته باشد. در هر حال توصیه متخصصین تغذیه به بیماران سرطانی استفاده نکردن از غذاهای سنگین و پرچرب غیر متعارف است.

کودکان را تشویق کنید تا بیشتر غذا​


نیاز به پروتئین برای کودکان دارای سرطان بیشتر از کودکان سالم است.وی با تأکید بر اینکه به علت استرس‌های ناشی از بیماری نیاز به پروتئین برای کودکان دارای سرطان بیشتر از کودکان سالم است، گفت: چربی نیز یک درشت مغذی ضروری برای کودکان به شمار می‌رود. زمانی که چربی در بدن به عنوان یک منبع انرژی در دسترس باشد، بدن از این ترکیب برای تولید انرژی استفاده می‌کند.
همچنین چربی در جذب ویتامین‌های محلول در چربی شامل ویتامین‌های D، A، E و K نقش دارد و اسید‌های چرب ضروری را که بدن قادر به سنتز آن‌ها نمی‌باشد، فراهم می‌آورد.

مشکلات تغذیه ای در دوره درمان سرطان​


هر کسی در حین درمان سرطان دچار مشکلات تغذیه ای نمی شود هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم زودتر تشخیص دهیم که آیا شما مشکلات تغذیه ای خواهید داشت یا نه و اگر دارید چقدر می‌تواند آزاردهنده باشد ممکن است هیچ مشکلی نداشته باشید این امر بستگی به این دارد که نوع سرطان شما چیست در کجای بدن شما قرار دارد.
شما تحت چه نوع درمانی هستید درمان شما چقدر ادامه دارد دوز درمانی که شما دریافت می‌کنید چقدر است؟در طی درمان داروهای مفید بسیاری وجود دارد و روشهای هست که می‌تواند مشکلات تغذیه ای را کنترل کنید زمانی که درمان پایان یابد بسیاری از مشکلات تغذیه ای نیز از بین می روند.

مصرف دارو در کودکان مبتلا به سرطان​


اکثر کودکان مبتلا به سرطان داروهای حاوی کورتون استفاده می کنند که موجب افزایش وزن آن ها و احساس گرسنگی دائم می شوند. توصیه می شود در این موارد غذای کم نمک استفاده شده و برای حفظ طعم و مزه غذای از ادویه جات استفاده شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
3,244
9,329
193
اقیانوس بلاهت
وضعیت پروفایل
ما مثل دمینو بهم ضربه میزنیم تو به من من به اون اون به اون!

روایتی تکان‌دهنده از کودکان سرطانی​

می‌پرسم «می‌دانی این داروها برای چیست؟» می‌گوید: «بله، شیمی‌درمانی، همان که سلول‌های خوب و بد را کن فیکون می‌کنه، دیگر همه اینها را می‌دانند». با طعنه جواب می‌دهد. می‌گویم «می‌دانی سلول‌های بد چیست؟» جواب می‌دهد: «بله، سرطان.»
می‌پرسم «می‌دانی این داروها برای چیست؟» می‌گوید: «بله، شیمی‌درمانی، همان که سلول‌های خوب و بد را کن فیکون می‌کنه، دیگر همه اینها را می‌دانند». با طعنه جواب می‌دهد. می‌گویم «می‌دانی سلول‌های بد چیست؟» جواب می‌دهد: «بله، سرطان.»

به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند با انتشار گزارشی از یک روز در بیمارستان محک، نوشته است: پشت درهای بسته بخش‌ها، همه‌چیز آرام است. درِ طوسی رنگ بزرگ، از میانه که شکافته می‌شود، سالن سفیدرنگی نمایان می‌شود پُر از زنان سفیدپوش و کودکانی شکل هم. کودکانی که پایه‌های سِرُم، مثل سایه دنبالشان است؛ کودکانی شبیه هم، با سرهایی از ته تراشیده، صورت‌های رنگ‌پریده، بدون مژه، بدون ابرو. «نگار» یکی از آنهاست، سر سفیدش را زیر کلاه بافت قهوه‌ای‌رنگی پوشانده، دست مادرش را می‌کشد، اتاقش را می‌خواهد، مادر انگشت اشاره را روی بینی می‌گذارد: «هیس، بگیر بشین، الان دیگر اتاقمان پُر شده.»

او را می‌برد سمت ساک‌های بسته شده روی میز پذیرش. «نگار» اما اینها را نمی‌فهمد. باز هم اصرار می‌کند، صدای گریه‌های کودکی که می‌آید، آرام می‌گیرد. صدا از دومین اتاق است، از کودکی که چند نفر رویش خم شده‌اند و رگش را می‌گیرند: «این‌جا اتاق رگ‌گیری است.» اینها را مسئول بخش می‌گوید. صدای گریه، در ناله و جیغ گم می‌شود. برای کودکان آنکولوژی سه بیمارستان خیریه محک، اینها صداهای ترسناکی نیست، هر کدامشان، از آن اتاق سفید خاطره دارند، سرهای سفیدشان را از لای حفاظ تخت‌های فلزی بیرون آورده‌اند. یک به یک با بلوز و شلوارهای راه راه سفید و نارنجی، پیدایشان می‌شود، با همان پایه‌های دراز.

سامان 11 ساله: همه رگ‌هام می‌سوزد، درد دارم

«وایت شان» پایین نباشد، در راهروهای بخش می‌روند و می‌آیند و صدایشان را می‌شود از اتاق بازی شنید. وایت‌ها پایین باشد، باید در اتاق بمانند، با ماسک‌هایی روی صورت. اینها را «سامان» می‌گوید. کودک 11 ساله‌ای که لپ‌هایش آویزان است: «اگر وایتمان بالا باشه، می‌تونیم بریم اتاق بازی.» می‌پرسم حالا این وایت چیست؟ جواب می‌دهد: «همونی که وقتی پایینه، بی‌حال میشم، پا درد می‌گیرم، تب می‌کنم و بی‌حوصله می‌شم، دوست دارم فقط دراز بکشم.»

مددکار به کمک می‌آید: «وایت همان گلبول‌های سفید است، وقتی میزانش پایین می‌آید، به این معنی است که سیستم ایمنی کودک پایین آمده، آن وقت نباید خیلی درجمع باشد، چون برایش خوب نیست.» سامان حرف که می‌زند، ل*ب‌هایش می‌لرزد. تازه شیمی‌درمانی شده، روی تخت دراز کشیده و سوزن سرم را که محکم با چسب‌هایی روی دست راستش فرو رفته، نگاه می‌کند.

مادر با زور لقمه کتلت در دهانش می‌گذارد، دست مادرش را پس می‌زند. محبوبه، مادر سامان است: «بعد از این‌که دارو می‌گیرد، بی‌اشتها می‌شود. غذاهای این‌جا را دوست ندارد. مجبورم یا از خانه غذا بیاورم یا از آشپزخانه این‌جا غذا بگیرم.» سامان غذاهای آب‌پز دوست ندارد، اتاقش را هم دوست ندارد، ساعت‌های شیمی‌درمانی را هم نمی‌خواهد. یک‌سالی می‌شود، بیمارستان محک خانه دومش شده، این‌جا دوست، زیاد دارد: «با نیکان و احسان خیلی بازی می‌کنیم، گوشی‌بازی.»

نگاه‌های متعجب مددکار و پرستار را می‌بیند، می‌خندد: «با تلگرام.» او مدیر یکی از گروه‌های تلگرامی است، اتاقش را هم به خاطر«نت» داشتن، دوست دارد: «این‌جا راحت می‌شه، به نت وصل شد، اون طرف آنتن خوب نیست.» با دست به اتاق‌های پایین بیمارستان اشاره می‌کند. همان‌ها که شهر، منظره‌اش است. او با دست راست تندتر تایپ می‌کند، اما وقتی سرُم وصل است، چاره‌ای ندارد. با انگشتان دست چپ می‌نویسد. این شیطنت‌ها فقط برای ساعت‌هایی است که حالشان خوب است، وقتی بی‌حال می‌شوند، فقط روی تخت می‌مانند. سامان کلاس چهارم است، از پارسال که مبتلا به سرطان خون شد، فقط دوماه توانست مدرسه برود. امتحان‌ها را قرار است همین‌جا از او بگیرند.

مادرش می‌گوید: «قرار است بعد از عید برود مدرسه.» سامان اخم‌هایش توی هم می‌رود: «درسو دوست ندارم.» مددکار می‌گوید: «خیلی از بچه‌های محک، به خاطر دوره‌های طولانی درمان، نمی‌توانند مدرسه بروند، ما برایشان مدرسه مجازی راه‌اندازی کردیم، حتی اگر لازم باشد برایشان معلم خصوصی می‌گیریم.» همکلاسی‌هایش می‌دانند، وقتی غیبت می‌کند، کجا می‌رود: «دوستام می‌دانند می‌آیم محک، می‌دانند مریضم.» سرش را می‌اندازد پایین، هنوز لبخند دارد: «داروها را دوست ندارم، همه رگ‌هامو می‌سوزونه، دردم داره.»

می‌پرسم می‌دانی این داروها برای چیست؟ می‌گوید: «بله، شیمی‌درمانی، همان که سلول‌های خوب و بد را کن فیکون می‌کنه، دیگر همه اینها را می‌دانند». با طعنه جواب می‌دهد. می‌گویم می‌دانی سلول‌های بد چیست؟ جواب می‌دهد: «بله، سرطان.»

مادر کودک مبتلا به سرطان خون: خبر ابتلا را از معلم مدرسه شنیدم

«محبوبه» مادر سامان، 32 ‌سال بیشتر ندارد، از روزی که تنها پسرش مبتلا شده، کار را رها کرده و پا به پایش، دنبال درمان است: «مرتب از من می‌پرسید، مامان مگه من چه مشکلی دارم، مگر نگفتید، کم‌خونی دارم، اما همه جا نوشته کودک سرطانی. من سعی می‌کردم واقعیت را نگویم، چهار ماه از ابتلایش می‌گذشت که یک روز با هم درباره بیماریش حرف زدیم، قبلا هروقت می‌پرسید، می‌گفتم یک بیماری است مثل سرماخوردگی. هیچ وقت نتوانستم راستش را بگویم، اما آن روز، تصمیم گرفتم بگویم که مشکلش چیست. او هم راحت پذیرفت.»

محبوبه، به او گفته بود که اسم مریضی‌اش خوب نیست اما خودش زود خوب می‌شود: «بیرون از این‌جا مردم دید خوبی نسبت به این بیماری ندارند، فکر می‌کنند این بچه‌ها آینده‌ای ندارند، نگاه، ناامیدانه است.» آذرماه ‌سال قبل بود که سرطان خون در سامان، با درد پا شروع شد. دردی طاقت‌فرسا که بی‌تابش کرده بود: «وقتی رفتیم دکتر گفتند، پلاکتش 110 ‌هزار است، به ما گفتند می‌تواند زندگی طبیعی داشته باشد، برایش ویتامین دی تجویز کردند، اما هر روز حالش بدتر می‌شد، آخر سر او را به بیمارستان بردیم، آزمایش که داد، مشخص شد سرطان ‌ای‌ال‌ال دارد، نوعی از سرطان خون.»

معلم سامان، خبر ابتلا را به محبوبه داد، زمانی که کسی حاضر نمی‌شد، به مادر جوان، بگوید پسرش مبتلا به سرطان است: «خیلی برایم سخت بود، شوکه شدم، اصلا نمی‌دانستم نوع سرطانش چیست، همین شوک باعث شد تا قوی‌تر به نظر برسم، اصلا نمی‌دانستم باید چه کنم، هیچ‌وقت جلوی سامان گریه نمی‌کردم، می‌ترسیدم روحیه‌اش خر*اب شود، همان بیمارستان بود که پرستاران محک را به ما معرفی کردند، ما هم سامان را آوردیم اینجا.»

او از شرایط محک راضی است؛ از رسیدگی‌ها، از برخورد پزشکان و پرستاران. می‌گوید: «درهمین یک روز که این‌جا هستیم، دارویی به سامان تزریق شد که 10 ‌میلیون تومان است، ما اگر می‌خواستیم تمام زندگیمان را هم بفروشیم، نمی‌توانستیم هزینه درمان را بدهیم.» محبوبه حالا وقتی پسرش را روی تخت بیمارستان می‌بیند، وقتی دردش را موقع رگ‌گیری می‌بیند و ناله‌هایش را، دلش تنگ می‌شود، دلش برای شیطنت‌هایش تنگ می‌شود: «خیلی وقت‌ها پرستاران به داد من رسیده‌اند.» به این‌جا که می‌رسد، چشمانش خیس می‌شوند: «زندگی بعد از ابتلای سامان به سرطان، خیلی عوض شد، حالا سامان یک روز حالش خوب است، یک روز بد.»

می‌پرسم، وقتی کودکی اینجا به خاطر شدت بیماری جانش را از دست می‌دهد، واکنش سامان چیست؟ یاد خاطره‌ای می‌افتد، اشک امانش را می‌برد: «سامان یک دوستی داشت که مبتلا به تومور مغزی بود، روزی که فوت کرد، سامان برایش نامه‌ای نوشت و داخل کشویش گذاشت، در نامه نوشته بود که چرا رفتی، چرا مرا تنها گذاشتی؟ روی نامه را هم با براده‌های مداد، خاک کرده بود، وقتی فهمیدم و به رویش آوردم، یک دل سیر گریه کرد. کلا وقتی کسی می‌میرد، تا یک هفته، بالای تختش علامتی به نشانه عزاداری می‌زند.»

سامان برای موهایش هم عزاداری کرد. وقتی ریخت و سرش سفید شد. سامان حالا در دوره فشرده درمان است، هفته‌ای تا چهار روز هم برای گرفتن درمان می‌آید. این‌که تمام شود، شیمی‌درمانی‌اش ماهی یک‌بار می‌شود.

بیماری را شکست دادیم

«نگار» هنوز با مادرش جلوی پذیرش آنکلولوژی 3 نشسته، هنوز می‌خواهد به اتاق رگ‌گیری برود. می‌خواهد کنار دوستانش باشد. درست مانند آذین. دختر 11 ساله‌ای که کمی آن طرف‌تر از بخش، با پدرش آمده تا به دوستانش به پرستاران و پزشکان سر بزند: «چهار سال است که قطع درمان شدم، اینجارو خیلی دوست دارم، این‌جا که بودیم، مدام با دوستانم بازی می‌کردیم یا اتاق بازی بودیم یا تلویزیون نگاه می‌کردیم.»

آذین حالا کلاس پنجم است، قطع درمان شده، اما نمی‌داند دقیقا، مبتلا به چه بوده که حالا دیگر درمان نمی‌شود. پدرش از پشت اشاره می‌کند که چیزی درباره سرطان پرسیده نشود. واژه سرطان به زبان نیاید. آذین سه سال‌ و نیمه بود که درد استخوان گرفت، تب کرد و دهانش آفت زد. طول کشید تا پزشکان تشخیص سرطان دهند: «وقتی فهمیدم مبتلا به سرطان است، خودم را باختم، آن‌قدر برایم سخت بود که تا پنج ماه به همسرم نگفتم بیماری دخترمان چیست، هرچه می‌پرسید، می‌گفتم، کم‌خونی شدید دارد، روزی که او را به محک آوردیم، فهمید که مبتلا به سرطان است. نصف‌شب به من زنگ زد و گریه می‌کرد.» اینها را مهدی می‌گوید، پدر آذین. سرطان برای او معنی خوبی نداشت، هنوز هم ندارد: «نمی‌خواهم دخترم به این زودی‌ها متوجه بیماری‌اش شود، احساس می‌کنم هنوز زود است.»

مددکار اما ادامه حرف‌ها را می‌گیرد: «خیلی از کودکان مبتلا، می‌دانند سرطان دارند، اما به خاطر والدینشان سکوت می‌کنند. پدر و مادر تصور می‌کنند که کودک نمی‌داند مریضی‌اش چیست، درحالی‌ که قرار گرفتن در محیط، به کودکان همه چیز را یاد می‌دهد.»

پدر آذین در ادامه از شرایط سخت درمان می‌گوید، از روزهایی که دختر خردسالش، روی تخت اتاق رگ‌گیری جیغ می‌زد: «خیلی دوره سختی بود، آذین سن کمی داشت، مجبور بودیم به او بگوییم که همه کودکان در این سن بستری می‌شوند، همه کودکان باید موهایشان را کوتاه کنند، همه کودکان موهایشان می‌ریزد، برای او ولی تحمل این شرایط رنج‌آور بود، هیچ‌وقت یادم نمی‌رود که در اتاق رگ‌گیری، چقدر برای پیدا کردن رگش، درد می‌کشید و به من التماس می‌کرد که کی تمام می‌شود؟»

پدر آذین به اینجا که می‌رسد، اشک از گوشه چشمش سر می‌خورد روی صورت. همه این حرف‌ها برای او یادآور دوره سختی است که دخترش در بیمارستان داشت: «یک دوره‌ای بود که آذین نمی‌توانست راه برود و خودش را روی زمین می‌کشید، مادرش تحمل دیدن این شرایط را نداشت، متاسفانه در آن دوره چند کودکی با همین سرطان جانشان را از دست دادند و این روحیه ما را خیلی ضعیف کرد.»

آذین حالا آن‌قدر به محک وابسته شده که مدام از پدرش می‌خواهد او را برای دیدن دوستانش اینجا بیاورد. می‌پرسم فکر می‌کردید چنین روزی را ببینید؟ پدر جواب می‌دهد: «نه، اصلاً. فکر می‌کردیم دخترمان را از دست می‌دهیم. الان ولی احساس می‌کنیم بیماری را شکست دادیم.»

راهروهای محک، پُر از نقاشی کودکان است؛ نقاشی‌هایی که فضای زیادی از دیوار راهروها را گرفته. این نقاشی خودِ کودکان مبتلاست. کودکان محک از همان اول، با واژه سرطان اخت می‌شوند، از روزی که از زیر سر در بیمارستان می‌گذرند. برای آنها بیماری، درد و مرگ واژه مانوسی است، دنیای آنها در این بیمارستان، با همه جای شهر متفاوت است، خنده‌ها و گریه‌هایشان همین جاست، روی همین تخت‌های فلزی، کنار پایه‌های سرم، زیر میز بزرگ پذیرش، روی صندلی‌های اتاق بازی. آنها؛ کودکان محک، کودکان دردند، کودکان امید.

رئیس بیمارستان محک: موارد تشخیص سرطان زیاد شده است

عظیم مهور، رئیس بیمارستان محک هم درباره میزان شیوع سرطان در میان کودکان به «شهروند» می‌گوید: «اگر 30، 40 ‌سال پیش، کودکی مبتلا به سرطان می‌شد، خانواده‌اش اصلاً برای درمان هم مراجعه نمی‌کردند و خیلی وقت‌ها، کودک جانش را از دست می‌دهد، اما حالا در کنار درمان‌هایی که انجام می‌شود، درمان‌های حمایتی و مراقبت‌های پرستاری بسیار قوی شده و درمان‌ها به صورت هدفدار دنبال می‌شود.»

رئیس بیمارستان محک به استناد آمارها می‌گوید که تشخیص سرطان زیاد شده است: «زمانی که تشخیص سریع‌تر اتفاق بیفتد، آمار سرطان هم زیاد می‌شود، البته در این میان از آن‌جا که بیماران بیشتر نگهداری می‌شوند، امکان مقاومت دارویی هم در آنها زیاد می‌شود.» مهور به نکته دیگری اشاره می‌کند.

به گفته او، ژن سرطان در ایران با کشورهای دیگر فرق می‌کند، ما باید به سمت درمانی شرکت کنیم که با ژن ما مطابقت داشته باشد، همه اینها درحالی است که روش‌های درمانی بین‌المللی است اما ژن ما اینگونه نیست.

او به شایع‌ترین نوع سرطان کودکان که خون است، اشاره می‌کند: «میزان شیوع سرطان خون درکشور، سه تا چهار نفر در هر 100 ‌هزار نفر جمعیت است، بعد از سرطان خون، سرطان مغز با شیوع کمتر و بعد از آن سرطان لنف، بافت عضلات و استخوان‌ها قرار می‌گیرند.»

مهور میزان برگشت و مرگ ناشی از سرطان درمیان کودکان را مورد توجه قرار می‌دهد: «در 30 ‌درصد موارد، سرطان خون برگشت دارد یا منجر به مرگ می‌شود، نکته‌ای که وجود دارد، این است که احتمال ابتلا به سرطان ثانویه درکسانی که یک بار مبتلا شده و بهبود یافته‌اند، بیشتر از افراد عادی است، با این حال تعداد موارد آن کم است. البته این را هم باید گفت که یک زمانی ابتلا به سرطان مساوی با مرگ بود اما حالا این‌طور نیست.»

مهور این اطمینان را به بیماران مبتلا می‌دهد که تمام خدمات‌درمانی در این مؤسسه رایگان صورت می‌گیرد: «ما هیچ ارتباط مالی با بیمار نداریم؛ این‌که بیمار چه جنسی است و چه رنگی، برای ما فرقی نمی‌کند؛ فقط مهم این است که شرایط سنی را داشته باشد.»

مدیرعامل مؤسسه خیریه محک: سالانه 15 درصد به کودکان مبتلا به سرطان اضافه می‌شود

مؤسسه خیریه محک برای کودکان، برنامه زیاد دارد. حالا قرار است برای تشخیص زودهنگام این بیماری، پیش نشانه‌های چهار سرطان شایع در میان کودکان به مردم شناسانده شود، کاری که همزمان با 26 بهمن‌ماه، روز جهانی سرطان کودکان در شبکه‌های مجازی درحال انجام است.

آراسب احمدیان، مدیرعامل مؤسسه خیریه محک، این را اعلام می‌کند و می‌گوید: «قرار است درباره چهار سرطان شایع چشم، استخوان، مغز و خون، اطلاع‌رسانی شود تا بتوان موارد تشخیص زودهنگام را افزایش داد، این اقدام در قالب یک کمپین در اینستاگرام و سایت محک درحال انجام است.»

او به شرایط تشخیص سرطان درکودکان اشاره می‌کند و به «شهروند» می‌گوید: «متاسفانه بیشتر این سرطان‌ها هم در مراحل بالا تشخیص داده می‌شوند که درمان‌ها را سخت و پرهزینه می‌کند و درعین حال کم‌اثر است.»

از مدیرعامل مؤسسه محک درباره تعداد کودکان مبتلا به سرطان می‌پرسم که می‌گوید: «تا پایان ‌سال 93، 23 هزار و 222 پرونده برای کودکان تشکیل داده شد که چهار ‌هزار و 390 نفر از این کودکان، به بهبودی قطعی رسیده و 13 ‌هزار و 586 نفر هنوز در مرحله درمان قرار دارند.»

براساس اعلام احمدیان، در‌ سال 93، دو ‌هزار و 75 مورد ابتلای جدید به موسسه محک ارجاع شد که این عدد در‌ سال 92، دو‌ هزار و 15 نفر بود که نسبت به‌ سال قبل از آن نشان‌دهنده افزایش 3 ‌درصدی موارد جدید ابتلا به سرطان است: «به‌طورکلی در 10 ‌سال گذشته ما هر‌ سال شاهد رشد 15 ‌درصدی مراجعه کودکان مبتلا به سرطان هستیم؛ البته این میزان با سایر کشورها تفاوتی نمی‌کند، دلیل این رشد می‌تواند به دلیل تشخیص بیشتر باشد، البته همه اینها مربوط به آمار مؤسسه محک است.»

با این‌که مؤسسه محک تنها بخشی از کودکان مبتلا به سرطان را تحت پوشش قرار داده اما مدیرعامل آن تأکید می‌کند که 90 تا 95 درصد کودکان مبتلا به سرطان در کشور تحت پوشش مؤسسه محک هستند.

حالا مؤسسه محک با مجموعه اقداماتی که انجام می‌دهد، توانسته در هفتمین ممیزی استاندارد بین‌المللی NGO BENCHMARKETING رتبه چهارم را در بین 299 سازمان غیردولتی در جهان به دست آورد.

احمدیان در این‌باره می‌گوید: «مؤسسه محک توانست در این ممیزی، امتیاز 95.5 درصد را به ‌دست آورد، رتبه چهارم این مؤسسه حاکی از انطباق عملکرد مؤسسه محک به‌عنوان یک سازمان ایرانی با شیوه کاری تعریف‌شده درکلاس جهانی است.»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا