تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مصاحبه گفتگو با زهرا رضوانی ثانی [مترجم رمان دختر ربوده شده] و نویسنده

  • شروع کننده موضوع نازلــی
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 614
  • پاسخ ها 1
وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,463
12,544
219
هوالمحبوب
Negar_۲۰۲۲۰۱۱۴_۱۴۵۷۰۹.png

باسلام
بعد از مدت ها دست پر برگشتم خدمتتون
اینبار گپ می زنیم با @AftabGardoon عزیز
نویسنده ی انجمن و مترجم

به نام خدا
سلام می‌کنم خدمت شما، نینوش بانوی عزیز!
و همه‌ی افرادی که این مصاحبه رو خواهند خوند: )

_در ابتدا مختصری از خودتان بگویید ؟
زهرا رضوانی ثانی هستم!
24 سالمه، نوشهر زندگی میکنم!
و مهندس نرم افزارم!

_روحیاتتون رو چطور توصیف میکنید؟
فردی که خیلی به خودسازی اهمیت میده... خیلی به جزئیات دنیا توجه میکنه...
کنش ها و واکنش ها... به نتیجه ی هر عمل...
به راهی که آدم های بزرگ طی کردن!
شاید برونگرا به نظر برسه، ولی شدیدا درونگراست...

_چه طور نویسنده شدید؟
زیاد دوست ندارم حرف بزنم وقتی ناراحتم یا هرچی، یا نقاشی میکشم، یا کد میزنم یا مینویسم...
و خب برای مادرم می نویسم، یه دفتر دارم، یه سری متن نوشتم برای مادرم...
یه سری آدم خوندن، خوششون اومد...
ترجمه هم که برای اینه که زبان یادم نره...

_نظر خانواده تون درباره ی نوشتن و نویسندگی چی هست؟
خب پدر من خودش اهل قلم و کتابه... مادرمم همینطور...
من همیشه برای مادرم مینوشتم... همیشه برای خانوادم میخونم...
ایده های پدرم فوق العاده راهگشاست...

_تا کنون از شما کتاب هم چاپ شده ؟
"دختر ربوده شده" چاپ شده از بانو آپریل هنری
یک چاپ قطعی دیگر هم توی راهه...
و دوتای دیگه که قراره واقعا برای چاپش اقدام کنم...

_برای چه می نویسید؟
دلنوشته ها رو برای مادرم و برای ثبت این دنیا از چشم های خودم
رمان رو برای نشون دادن زندگی اجتماعی مردم...
ترجمه هم تفریحه فقط...

_شیوه کارتان به چه شکل است؟ هر روز می نویسید یا منتظر الهام می مانید؟
باید به آدم الهام شه...
حقیقتا چون نویسنده نیستم خودم رو مجبور به نوشتن هرروزه نمی کنم... شاید سه سال زمان بذارم برای یه رمان: )
رمان فعلی العان 5ساله جاری عه...
ترجمه رو تلاش میکنم هر روز باشه که دستم تند شه...

_آیا آثار خود را نقد می کنید؟شخصیت های داستان نتان را چطور؟
من همیشه درحال نقد خودم و علاقه مند به نقد شدن هستم! (البته نقد سازنده، نه نقد تند و کوبنده، لحن تند در نقد رو ابدا نمی‌پپذیرم... چون ربطی به سازنده بودنش نداره)
من رمانام همه اجتماعی و مستنده... همه ی شخصیت ها وجود دارن، باهاشون مصاحبه میشه و مینویسم و نقدی بر واقعیت نمیشه وارد کرد...

_نام داستان یا رمان را چه زمانی و چگونه انتخاب می کنید؟
این هم به همون الهامات برمیگرده!
اگر نشد، باید خیلی بگردم...

_آیا در داستان موقعیتی را تشریح کرده اید که تجربه درستی از آن نداشته باشید؟
هیچ وقت همچین کاری نمیکنم، خیلی وقته دارم روی یه داستان جنایی کار میکنم و به همین علت اصلا به فکر تموم کردنش نیستم...
_آیا نویسنده به الهام هم نیازمند است؟
آره، اما این همش نیست... یه بخشیشه!

_شیوه شما برای تبدیل یک شخصیت واقعی به یک شخصیت داستانی چگونه است؟
خب من قبلا هم گفتم، من مستند هستن رمان هام... فکر نکنم این سوال رو بتونم جواب بدم...
_در اشخاص داستان های شما، کدام شخصیت برگرفته ای شخصیت خودتان است؟
خودم هیچ وقت نیستم بینشون! اگرم باشم، یه شخصیت کم رنگ و دور...
_از کدام نویسنده ایرانی یا غیر ایرانی متاثر بوده اید؟
بزرگ علوی رو خیلی دوست دارم!
گیتا لاج، مارک گرینی...
البته بیشتر شعر میخونم...
سعدی، شمس، مولوی، حافظ، پروین، فاضل، قیصر امین پور...

_در حال حاضر چه می نویسید؟
یه ترجمه که توی فروم بود تا مدتی پیش...
یک مستند رمان (خودم این اسم رو براش گذاشتم، نمیدونم همچین اصطلاحی هست یا نه!)
و یک کار کودک

_حرفی برای نویسندگان تازه کار ندارید؟
خب، من خودم همیشه خودم رو تازه کار میدونم! اصلا درستش به نظرم همینه...
اما به آدمایی، مثل خودم هستن میگم، بنویسید، بخونینش برای بقیه...
از نقد نترسید، نقد صرفا یه نظره، نه بیشتر!
تایید بقیه خوبه، اما اگه خودتون دوسش دارین، برای دل خودتون بنویسین!
و یه کلیشه که واقعا حقیقته... کتاب بخونین!

 
آخرین ویرایش:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,463
12,544
219
همین اواخر خبر چاپ رمان دختر ربوده شده با مترجمی شما رو شنیدم، بسیار بهتون تبریک میگم و اگر مایل باشید چند سوال درخصوص کار ترجمه مطرح کنم.
_در مورد سوابق خود در زمینه ترجمه (به اشکال مختلف) توضیح دهید.

یکی از فعالیتهام، ترجمه ی تمام کتاب های زبانی بود که توی دانشگاه تدریس میشد اشاره کنم که روی پورتال دانشگاه قرار گرفت. و کمک به استادم تو تالیف یک کتاب دیگه در مورد آداب معاشرت در ایالات متحده...
_اگر در طول مدتی که در زمینه ترجمه فعالیت داشته‌اید، خاطره یا اتفاق جالبی برایتان افتاده است لطفا بفرمایید.
کتاب دومی که انشالله به زودی چاپ میشه، میتونم به اون اشاره کنم...
منم شاید مثل بقیه، در حین ترجمه، یه داستانی رو توی ذهنم مدیریت کردم و طبقش رفتم جلو... و هر آن هم داستانم کاملا داشت به تکامل می رسید...
اما در آخرهای کتاب من فهمیدم که کاملا اشتباه میکردم و اینکه این کتاب در مورد یکی از ویروس های مشهور بود، و در قلب کرونا ترجمه می شد و حال خیلی بود؛ چون اون ویروسه هم به دستگاه تنفس ربط داشت و بسیار مرگبار بود...

_با توجه به این که در بازار کار ترجمه، علاوه بر فارغ‌التحصیلان رشته زبان و ترجمه، سایر فارغ‌التحصیلان نیز مشغول به فعالیت هستند، و خود شما هم رشته ی تحصیلیتون زبان نیست، نظر و ارزیابی شما از این موضوع چیست؟ فواید و مضرات آن چیست؟
ببنید، ترجمه در سطوح بالا، واقعا کار هرکسی نیست... من خودم رو ابدا در اون سطح نمیبینم...
اگر کسی، مثلا می تونه، دانته رو ترجمه کنه و رشتش زبان نیست، یعنی سوادش خیلی زیاده و فقط مدرک رو نداره...
و اگر افرادی خارج از این رشته اقدام به ترجمه میکنن، یعنی سواد لازمه تو اون مقطع رو دارن...
در زمینه ی علمی، به نظرم، اصلا رشته ی طرف مترجمی نباشه حتی بهتره! چون تو رشته ی
خودم واقعا ترجمه های بسیار بدی داریم، از افراد غیرمتخصص...
در زمینه ی ترجمه ی رمان هم، خب اصولا اون افراد، زودتر جا می افتن!
کلا این همه حرف زدم بگم، سواد مهمه نه مدرک=)))
در آخرهم بگم، هیچ وقت پا تو کفش مترجمای عزیز نکردم و نخواهم کرد... من فقط صبح ها، چند صفه محض تفریح ترجمه میکنم و ورزش ذهن!

_چه پیشنهادی به مترجمان تازه کار و دانشجویان رشته مترجمی برای موفقیت بیشتر در حرفه ترجمه دارید؟
خیلی کتاب فارسی بخونن شاید خیلی از مترجم ها از فارسی بلد نبودن، بیشتر رنج می برن!: )
و اینکه اگر حس می کنین، می تونین ترجمه کنین، هرجایی که شما رو می خوان، برید، رزومه خودتونو نشون بدید، بجنگید و شغلتون رو بگیرید...
همیشه هم یه دور ترجمتونو بلند بخونین!=)


_بزرگترین تصور اشتباه رایج دربارۀ مترجمین چیست؟
بزرگترین...
راستش در حال حاضر چیزی جز این مورد مدنظرم نیست که بالا هم گفتم...
مترجم ها نباید فکر کنن، با فیلم دیدن، خوندن کتب زبان اصلی یا هرچی... زبانشون بهتر شد این آخر کاره...
باید خیلی از ادبیات کشورشون مطالعه کنن! رمان بخونن! شعر بخونن! متون ادبی بخونن! و بهتره که کمی در کنار مترجم، نویسنده هم باشند...

_آیا این مسئله که افراد در حال رفتن به سمت نرم‌افزارهای آنلاین ترجمه هستند، شما را به عنوان یک مترجم نگران کرده است؟
نه خیلی...
از اونجا که خودم تو کار نرم افزارم، نه خیلی نگران نیستم...
یک اینکه تا هوش مصنوعی اونقدر قوی بشه که احساسات یک کشور دیگه رو ایرانیزه (!) بکنه خیلی راهه...
دو اینکه در انتهای کار، بازهم نیازمند یه نیروی خبره برای چک کردن ربات خواهیم بود...
صنعت نرم افزار به دنبال کاهش شغل نیست... به دنبال حرفه ای تر شدن افراد نسبت به ربات ها، دگرگونی در تعریف شغل ها و تولید شغل های جدیده!: )

_در صورتی که پیشنهاد یا انتقادی در جهت
پیشرفت انجمن کافه نویسندگان دارید، به دیده ی منت میپذیریم.
شما بسیار کامل هستید!!!
من یه سری ایده، تقدیم کردم، بازهم به ذهنم رسید، تقدیم میکنم!


_و سخن پایانی:
از دلتون بنویسید...
به دل ها میشینه...
به همه ی دلها ننشست، به اون دلها که باید، میشینه...


بسیار ممنونم که وقتتون رو در اختیار من گذاشتید
به امید موفقیت شما نویسنده و مترجم عزیز

?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا