رفاقت جریانیست درون خون آدم که یکباره می جوشد
وقت هایی که بداند بودنش لازم است
همین به موقع بودن، چگونه بودن می شود اصالتِ یک رفاقت
آدم ها همدیگر را پیدا می کنند از فاصله های خیلی دور، از ته نسبت های نداشته
انگار جایی نوشته بود که این ها باید کنار هم باشند
می شوند همدم، می شوند دوست، می شوند رفیق، اصلا می شوند جان شیرین
درست می نشینند روی طاقچه دل هم، حرف هایشان یک جور خوبی دلنشین است، دل برای خنده هایشان ضعف می رود، اصلا بودنشان شیرین است
وقتی هم که نیستند هی همدیگر را مرور می کنند و مدام گوش به زنگ آمدن هم هستند
خدا این آدم ها را نگیرد از هم
وقت هایی که بداند بودنش لازم است
همین به موقع بودن، چگونه بودن می شود اصالتِ یک رفاقت
آدم ها همدیگر را پیدا می کنند از فاصله های خیلی دور، از ته نسبت های نداشته
انگار جایی نوشته بود که این ها باید کنار هم باشند
می شوند همدم، می شوند دوست، می شوند رفیق، اصلا می شوند جان شیرین
درست می نشینند روی طاقچه دل هم، حرف هایشان یک جور خوبی دلنشین است، دل برای خنده هایشان ضعف می رود، اصلا بودنشان شیرین است
وقتی هم که نیستند هی همدیگر را مرور می کنند و مدام گوش به زنگ آمدن هم هستند
خدا این آدم ها را نگیرد از هم
آخرین ویرایش توسط مدیر: