انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

متون و دلنوشته ♥ دلـنوشـتـــه هــای ميلاد تهـرانــی ♥

  • شروع کننده موضوع Diako
  • تاریخ شروع
نام عشق همواره مقدس است

چه خدايی باشد،

چه آسمانی،

چه زمينی،

چه زير زمينی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بـنـد کـفـش هـایـت را

هـمـیـشـه مـحـکـم بـبـنـد.

کـسـی چـه مـی دانـد؟!

شـایـد ایـنجـا کـه قـدم مـی زنـیـم

درسـت، لبـه ی دنیـا باشـد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقتی اعتبار و آینده ات را

در میان چهار گزینه

جست و جو می کنی

این نکته را فراموش نکن..

که برای ماندن در قلب اطرافیانت

نیازی به درصد های بالا نداری

دوست پشت کنکوری من
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نمی دانم چرا این گونه است؟

وقتی نگاه عاشق کسی به توست

می بینی اما,دلت بسته به مهر دیگری ست

بی اعتنا می گذری و

عاشقانه به کسی می نگری ....

که دلش پیش تو نیست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زندگی شیرینی لحظه هایمان را خورد

و ما همچنین بحث میکردیم

که نیمه خالی لیوان چای رو ببینیم

یا نیمه پُر آن را؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اگر به آیینه بنگری

برای افتخار کردن,

چیزهایی زیباتر از

غم هایت

خواهی یافت

دوست من
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قرارمان یک مانور کوچک بود

قرار بود

تیرهای نگاهت مشقی باشد

اما ببین

یک جای سالم بر قلبم نمانده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه به خودت,

تنها به خودت اطمینان داشته باش

و در هنگام مشکلات به آسمان نگاه کن

چرا که معمولا

اطرافت خالی از دوستانی می شود

که تا دیروز...

به پای رفاقت جان می دادند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آن گاه که به حکم عقلانیت,
دو نیمکره ی کوچک
دریایی از احساس را محدود می کنند
چیزی نمی توان گفت.
افسوس که در امپراتوری عظیم انسان....
قدرت در دست اقلیت است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نگران نباش عشق من
یارانه ام را به حسابم ریخته اند
ومن دیگر آنقدر ثروتمند شده ام
که می توانم تو را تا هر کجا که بخواهی برسانم.
راستی ...

هنوز هم اهل پیاده روی هستی ؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من تمام چاله های این پیاده رو را

با قدم های تو می شناختم!

ای وای از طرح های

نوسازی شهرداری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کـــاش می توانستــی درک کنی عزیــز من …

کـــاش می توانستی بفهمی که

مشکلات ذهـــن به هم ریخته من

بسیـــار جـــدی تر از : ” پــای کسی دیـگـر در میــان بودن ” است !!!

من به این چیـــزها حتــی فکـــر هم نمی کنم ،

امـــا تـــــو …

کــاش می توانستی بفهمـــی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در هفت آسمانم حتی...

هواپیمایی عبور نمی کند.

تا خود را به نور چراغ هایش

فریب دهم,

که من هم ستاره ای دارم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دروغ گفتم!
نصف زندگی ام واقعاً کم است!
حاضرم تمام زندگی ام را بدهم
تا برای همیشه
شادی و آرامش
میهمان نگاه معصوم تو باشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باور کن

"عین"، "شین" و "قاف"

جدا از هم که باشند

هیچ خاصیتی ندارند!

اما در کنار هم ، معجزه می آفرینند.

درست مثل من و تو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چجوری پا بذارم جاهایی که تو دوس داری
چجوری بخندم و عین خیالم نباشه
به خدا وقتی که نیستی شایدیا رو نمیخوام
میخوام هر چی خوشیه روی زمین با تو باشه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه به خودت, تنها به خودت اطمینان داشته باش
و در هنگام مشکلات به آسمان نگاه کن


چرا که معمولا
اطرافت خالی از دوستانی می شود
که تا دیروز…
به پای رفاقت جان می دادند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هـمـانـنـد سـربـازی کـه از جـنـگ بـازگـشـتـه،
مـحتـاج نـوازش دسـت هـایـت هـسـتـم.
بـاور کـن کـه دلـتـنـگـی...دلـتـنـگـی...
دلـتـنـگـی مـرگ تـدریـجـی سـت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عـشـق هـیـچـگـاه نـمـی مـیـرد !

تـنـهـا از لـبـخـنـد بـه اشـک،

از اشـک بـه خـاطـره ،

و از خـاطـره بـه لـبـخـنـد تـغـیـیـر مـاهـیـت مـیـدهـد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
این که عشق حد و مرز نمی شناسد
شعار شاعرهایی ست
که حتی یک بار هم
سیم خاردار میان دوکشور را
از نزدیک ندیده اند...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0) دیدن جزئیات

بالا