تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

همگانی ✿ ادبــیات جــهان ✿



جنگ پایان خواهد یافت
و رهبران با هم گرم خواهند گرفت
و باقى می‌ماند آن مادر پیرى که چشم به راه فرزند شهیدش است
و آن دختر جوانى که منتظر مع*شوق خویش است
و فرزندانى که به انتظار پدر قهرمان‌شان نشسته‌اند
نمی‌دانم چه کسى وطن را فروخت
اما دیدم چه کسى بهاى آن را پرداخت.


| محمود درویش |
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

تمام چیزهایی که دوست میدارم،
از آن من نیست‌.
دریا از آن من نیست
پاییز از آن من نیست
عشقت از آن من نیست
تنها زخمم،
از آنِ من است.



| غاده السمان |
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

هرگز به تو اعتماد نکرده ام
اگر با من دست داده ای
ترسیده ام که انگشتانم را بدزدی
و اگر به من نگاه کرده ای
دندان هایم را شمرده ام
با این همه
عاشقت بودم...



| غاده السمان |
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

به نقشه‌ها نگاه کردم
خانه‌ات در هیچ‌یک نبود
به دانش‌نامه‌ها نگاه کردم
عکس تو در هیچ‌یک نبود
به فرهنگ‌نامه‌ها نگاه کردم
نام تو در هیچ‌یک نبود
در آینه‌ها به خودم نگاه کردم
تو را دیدم
به غیر از من
تو جایی نداشتی!


| عزیز نسین / ترجمه: ابوالفضل پاشا |
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

می‌خواهم مثل تو باشم،
یعنی زندگی‌ام را بکنم و دورادور دوستت داشته باشم.
نمی‌خواهم عشقم به تو دست و پایم را ببندد...
مگر چه چیزی را از دست می‌دهم؟
یک مردِ بزدل را؟
و چی به دست می‌آوردم؟
لذ*ت گهگاه در آغو*ش تو بودن را !

| آنا گاوالدا |
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

بگذار
دوستت بدارم
تا از اندوه دور بمانم
تا از تاریکی بِرَهم
تا از زشتی دور شوم
بگذار دمی در کف دستان تو بخوابم
ای امن ترین مکان ها...


| نزار قبانی |
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا