تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مصاحبه ❁ مصاحبه‌ی اختصاصی با «آستاتیرا عزتیان» | نویسنده انجمن ❁

وضعیت
موضوع بسته شده است.
i26t_astatira.jpg


بسمه تعالی

ضمن عرض خسته نباشید خدمت تمام اعضای محترم انجمن کافه نویسندگان، در خدمت شما هستیم با مصاحبه‌ای از یکی از نویسندگان اختصاصی انجمن، خانم «آستاتیرا عزتیان» که غالبا در ژانر عاشقانه-اجتماعی مشغول نگارش مجازی هستند و امیدواریم به زودی شاهد آثار چاپ شده‌ی این هنرمند دغدغه‌مندمون باشیم.


آثار: «شر*اب و خون»، «کوررنگی»، «تکه‌هایم برنمی‌گردند»، «آتنا»، «اشتباه کردم»


1. به رسم دیرین یک بیوگرافی کوتاه از خودتون به ما بدید.
معرف حضورتون که هستم. هیجده سالمه. اهل شیراز هستم. فرزند اولم. دیپلم حسابداری دارم و رشته‌ی روانشناسی رو می‌خوام دنبال کنم.

2. چی شد که دست به قلم شدین؟ آغاز راه نویسندگی کجا بود؟
فکر می‌کنم ده یا یازده سالم بود که توی عالم بچگی، قصه‌های کودکانه می‌نوشتم، تا این‌که فهمیدم یه نیمچه استعدادی دارم و ادامه‌ش دادم.

3. در کدوم یکی از آثار کامل‌شده‌تون، خودتون رو موفق‌تر می‌بینید؟
بدون فکر می‌تونم بگم، رمان «تکه‌هایم برنمی‌گردند» یکی از کارهای جدی منه که خیلی واسه‌ش وقت گذاشتم و نزدیک به یک سال و نیم میشه که دارم روش کار می‌کنم.

4. در نوشتن به سلیقه‌ی مخاطب توجه دارید یا دغدغه‌ی ذهنی خودتون؟
می‌تونم بگم هر دو؛ خب من چون کارهام از زندگی‌های واقعی نشأت می‌گیره به نظرم همه‌شون عامه‌پسنده و خودم هم به این سبک بیشتر علاقه دارم.

5. آیا در نوشتن رمان، از نویسنده یا نویسندگانی الگوبرداری می‌کنید؟
نمی‌شه گفت الگو برداری؛ بیشتر سعی می‌کنم از آثاری که نویسنده‌ی مورد علاقه‌م نوشته ایده بگیرم. این‌که بخوام عینا کپی کنم نه، سعی می‌کنم خودم رو در حد نویسنده‌ای که به کارهاش علاقه دارم برسونم همین.

6. کودکی شما -عزیزترین سرمایه‌های ما- چه‌طور گذشت؟
خب من کودکی راحتی داشتم و خداروشکر به خوبی گذشت.

7. در آینده خودتون رو در چه جایگاهی می‌بینید؟
به نظرم می‌تونم نویسنده و روانشناس خوبی بشم.

8. در فاصله‌ی بین دو رمان شما، یعنی «تکه‌هایم برنمی‌گردند» و «شر*اب و خون»، تفاوت کیفیت زیادی دیده میشه؛ چه چیزی باعث این حجم از پیشرفت در نوشتن شده؟
«تکه‌هایم برنمی‌گردند» کاری بود که استارتش خیلی قبل‌تر از «شر*اب و خون» زده شد. کاری بود که من با هدف چاپ از همون اول شروع به نوشتنش کردم؛ اما شر*اب و خون رمانی هست که شاید چند ماهه که شروع به نوشتنش کردم و در خیلی از موارد با «تکه‌هایم بر‌نمی‌گردند» تفاوت داره و هر کدوم برای سلیقه‌های متفاوت نوشته شده.

9. چی شد که با انجمن کافه نویسندگان آشنا شدید و عضو شدید؟
من دنبال یک انجمن نویسندگی بودم که صرفا آموزش نویسندگی ببینم و خیلی اتفاقی فراخوان آموزش نویسندگی شما رو در اینستاگرام دیدم و با نگارجان آشنا شدم و استارت کار من در این انجمن از اون‌جا شروع شد.

10. کتاب یا کتاب‌هایی رو که فکر می‌کنید برای مطالعه بهتر هستند رو معرفی کنید.
کتاب: قلعه حیوانات(جورج اورول)، بوف کور(صادق هدایت)، سگ ولگرد(صادق هدایت)، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد(پائلو کائیلو)، بیگانه(آلبر کامو)
من این کتاب‌ها رو خیلی پیشنهاد می‌کنم.

11. آیا زن‌هایی مثل «سهیلا»، در جامعه‌ی ما زیادند؟ مقصر این آمار کیه؟
مقصر اصلی جامعه‌ای هست که به مردها از زمان بچگی یاد داده که مرد می‌تونه هر کاری کنه چون مرده و ایرادی بهش وارد نیست اما زن نه نه نه!
مقصر بعدی زنی هست که اجازه میده یک مرد از عشق و احساسش سوءاستفاده کنه و به هر طریقی آزارش بده و چون عاشق اون مرده، دم نزنه!
«مقصر بعدی، خیا*نت همجنس‌های خودمون و امثال شیرین‌هاست که قداست زن رو لکه‌دار می‌کنند.»
به قول محمدرضا گلزار: «وقتی شما زن‌ها به خودتون احترام نمی‌ذارید، انتظار دارید ما مردها به شما احترام بذاریم؟!»

12. اهل موسیقی هستید؟ بیشتر چه سبکی؟
به شدت! به سبک‌های مختلفی گوش می‌کنم و علاقه دارم ولی بیشتر موسیقی پاپ.

13. عنوان «دختر ستایشگر» نام هنری شماست؛ راجع بهش توضیح بدید. چی شد که این اسم رو انتخاب کردید؟
معنای اسم بنده، دختر ستایشگر هستش و به نظرم عنوان مناسبی اومد.

14. آیا شخصیت‌های داستان‌هاتون برگرفته از اشخاص خاصی هستند یا خودتون خالق اون‌هایید؟
گاهی از دنیای واقعی، گاهی ساخته‌ی ذهن خودم؛ اما بیشتر شخصیت‌هام، ساخته‌ی ذهن خودم هستند.

15. بزرگ‌ترین ناکامی برای یک نویسنده کجاست؟
بزرگ‌ترین ناکامی برای یک نویسنده، زمانی هست که یک اثر نو قلم و خام، از اون نویسنده خونده بشه و مخاطب‌ها، دیگه هیچ اثری از اون نویسنده رو نخونند چون فکر می‌کنند همه‌ی کارهای اون نویسنده همان گونه هستند.

16. نقطه‌ی اوج از نگاه هر صاحب اثری تفاوت داره؛ شما این نقطه‌ی اوج رو برای خودتون کجا می‌بینید؟
به نظرم تمام هنرمندان در هر حیطه‌ای، نقطه اوجشون اون‌جاست که مخاطب‌های کارهاشون زیاد میشه و آثارشون دیده میشه.
من غیر از این موضوع، نقطه‌ی اوج خودم رو در چاپ آثارم می‌بینم.

17. تصور کنید دختری هفده ساله هستید که دنبال «یه رمان خوب» می‌گرده. کدوم یکی از رمان‌های خودتون رو به اون خانم هفده ساله پیشنهاد می‌کنید؟
از ضعیف‌ترین اثر من، به نام «اشتباه کردم» تا قوی‌ترینشون که «تکه‌هایم برنمی‌گردند» هست، تمامی آثار من در جهت آگاهی هم‌جنس‌هام نوشته شده در تمامی سنین و به نظرم هر کدوم پیام خاص خودش رو داره.

18. توصیه‌ی شما به نوکاران عرصه‌ی نویسندگی؟
البته من خودم رو خیلی قدیمی‌کار نمی‌دونم، اما به عنوان کسی که یه کوچولو تجربه داره پیشنهاد می‌کنم مطالعه‌شون رو بالا ببرن تا دایره لغاتشون گسترده بشه و نکته مهم اینه که نویسندگی این نیست که چهارتا رمان بچگانه و خام بخونی و بیای عین همون‌ها رو روی کاغذ بیاری؛ اگر کسی می‌خواد آثارش ماندگار بشه، باید سبک خودش رو خلق کنه و یه چیز جدید و خاص رو کنه.

19. انتقاد شما از تیم مدیریت کافه نویسندگان؟
خوشبختانه انتقادی نیست و هر چه که هست تشکره.

20. سخن آخر ...
به هیچ‌کس اعتماد نکنید، حتی شکر هم دقیقا شبیه نمکه...


? با تشکری ویژه از سرکار خانم عزتیان جهت مدت زمانی که در اختیار ما گذاشتند ?

مصاحبه‌کننده: پرنده‌سار
ثبت به مورخ تیرماه 1399
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا