با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
به دفتر تمرین منتقد @ترمـه خوش آمدید. منتقد ارجمند زین پس تمرینات مرتبط با کارگاه آموزش نقدنویسی را در این تاپیک ارسال کنید؛ تا توسط مدیر تالار نقد بررسی شود. از ارسال هرگونه اسپم و پست نامربوطه بپرهیزید!
?بررسی خلاصه? "رمان رهایش"
رهایش روایت زندگی آدمهاییست که در پسِ بحران آدمیت با واژه زندان و حصار خو گرفتهاند. رها میان اتفاقاتی که تاریکی دوران را برایش تدارک دیده دچار میشود. به درد، به یغمازدگی یک احساس سرد و یک شب نخنمای آلوده که بوی خون میدهد.
واژهها میمیرند. کلمات جنون گرفته و قیامت میشود همان رهایی که میان زندانی خواسته دیگران بودن، رهایِش میشود… رهای او…
______
بررسی خلاصه و میزان ابهام
خلاصه، خلاصهی خوبی بود ولی كمی گنگ بود. نويسنده مقداری از وقايع هربخش از داستان را به گونهی مرموزی نوشته شده بود كه براي خواننده كنجكاو كننده بود اما ابهامات بيش از مفهومات بودند و كفه های ترازو را نستباً نامتعادل ساخته بودند؛ از سویی دیگر هم سوالاتی همچون:
چه اتفاقاتی برای رها رخ میدهد؟ منظور از رهایش میشود... رهای او، چیست؟ را برای خواننده به وجود آورده بود.
"رمان این عشق مرد میخواهد"
در ژرفای پستیها و بلندیهای سرنوشت؛ قاصدکی بیپناه میان هجمهای از تقصیر و گناههای ناکرده متهم میشود به گناه… به خطایی که دیگران کردند و به پای او نوشته شد. رویاهای دخترانهاش میان باد به پرواز در میآید و شاید عشق… مدعای سنگینی از احساس او به مردی شود که سالها زخم خورده از کینهای قدیمیست. علی در پستوهای پر هیاهوی زندگی گریبانگیر اتفاقاتی میشود که ناگریز زخم به جانش زده و او را پر میکند… از خشم و کینه و احساساتی که تنها جبران میخواهد و بس… جدالی صورت میگیرد بین عقل و احساس… و این عشق تنها یک مرد میخواهد!
_______
بررسی خلاصه و میزان ابهام:
خلاصه، يك خلاصه تقريبا ايده آل بود. کمی از اتفاقات داستان را به تصوير كشيده و در پایان ابهامی را در ذهن خواننده ايجاد كرده بود. مفهومات و ابهاماتی که در آن استفاده شده بود، تقريباً يك تعادل را ايجاد كرده بودند كه همينموضوع يک خلاصه خوب و قوی را خلق كرده. ***
بررسی شد
تمرین تقریبا بینقص انجام شده بود.
فقط مورد زیر رو بررسی نکردید؛
۱. اندازه خلاصه
?بررسی مقدمه?
مقدمه ۱:
نه!
همیشه برای عاشق شدن،
بهدنبال باران و بهار و بابونه نباش!
گاهی، در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچهای میرسی، که ماه را بر لبانت مینشاند.
_____
۱. همخوانی با محتوا:
در نگاه اول با دیدن کلمهی عاشق شدن، و ما را بر لبانت مینشاند، میتوان به ژانر عاشقانهی این داستان پی برد.
۲. اندازه مقدمه:
اندازه مقدمه نسبتاً کوتاه است، اما مهم جذابیت مقدمه هست نه طولانی بودن آن!
۳. میزان جذب مخاطب:
جذابیت این مقدمه چندان کافی نیست که بتواند مخاطب را به وجد بیاورد و باعث شود که برای خواندن ادامه مشتاق شود.
مقدمه ۲:
بر فرو رفتگیهای این سنگ
دست بکش... .
و قرنها،
عبور رودخانه را حس کن!
سنگها سخت عاشق میشوند؛
اما فراموش نمیکنند.
《گروس عبدالملکیان》
_____
۱. همخوانی با محتوا:
این مقدمه هم مانند مورد قبلی به ژانر عاشقانه میپردازد و میتوان فهمید که محتوای داستان به ان مورد میپردازد اما با این تفاوت که متعلق به خود نویسنده نیست.
۲. اندازه مقدمه:
اندازه مقدمه نه خیلی طولانی و نه خیلی کوتاه هست و یا به زبانی دیگر اندازهی آن متناسب است... .
۳. میزان جذب مخاطب:
این مورد کشش بیشتری را به همراه خود دارد و میتواند خواننده را کمی جذب کند، بهتر هستمقدمهای دیگر جایگزین شود.
*** بررسی شد
بینقص بود!
?بررسی زمان روایت?
با مطالعهی رمان در نظر گرفته شده متوجه میشویم که زمان روایت به کار برده شده در رمان بیشتر زمان حال هست؛ در زیر تعدادی از جملاتی که از آن میتوان فهمید که زمان روایت حال است، میپردازیم:
توی دلم تحسینش میکنم و میپرسم، دستهاش رو لابهلای موهای پرپشتش میکشه و میگه، نگاه گیجم رو به مرد خستهی روبهرم میدوزم و... .
جملات بالا روایتگر بسیاری از تتفاقاتهایی هستند که در زمان حال رخ میدهند.
ولیکن جملاتی هم دیده میشوند که زمان اینده یا گذشته باشند و یا به زبانی دیگر نشاندهندهی اتفاقاتی هستند که در گذشته اتفاق افتاده یا در آینده اتفاق میافتند؛ مثال:
آینده: من با اولین پرواز راه میافتم.
گذشته: راستش پدر بابا حاج فتاح یه ماه پیش سکته کرده بود.
*** بررسی شد
بینقص بود!
?بررسی عنوان?
عروس نسیان:
این عنوان ترکیبیست و از دو واژهی نامربوط به هم تشکیل شده است؛ مخاطب در همان ابتدا پی میبرد که ممکن است با رمانی با ژانر تراژدی آشنا شود.
برای بررسی میزاک جذابیت عنوان هم میتوان گفت، این عنوان به دلیل ترکیبی بودنش دارای جذابیت بالا و به دور از کلیشه است... .
سیانور:
سیانور عنوانی تک واژهای است. سیانور نامِ سمی مهلک است؛ در نگاه اول خواننده حدس میزند که با رمانی اجتماعی و جنایی رو به رو است.
عنوان انتخابی اادای جذابیت کمی هست، بنابراین میبایست عنوان تغییر یابد و یا با کلماتی دیگر ترکیب شود تا جذابیت آن افزایش یابد. از طرفی دیگر هم باید گفت ممکن است کسانی که به ژانر جنایی علاقه مند هستند این اسم به گونهای به مذاقشان خوش آید و به سمت آن جذب شوند!
قم*ار اطلس:
این عنوان هم مانند قبلی ترکیبی و دو واژهای است و همین انتخاب نویسنده باعث شده است که میزان جذابیت و جذب شدن مخاطب نسبت به آن افزایش یابد؛ زیرا کلمهی اول آن کلیشهای میباشد اما کلمهی دوم (اطلس) این مورد را خنثی کرده است.
در همان اول هم فردِ خواننده آگاه میشود که با رمانی جنایی و رازآلود رو به روست.
*** بررسی شد توضیحات: ۱. ریشه فرهنگی و اصلاحی عنوان در مورد ۱ و ۳ بررسی شود.
?بررسی زاویه دید?
با مطالعهی رمان مربوطه متوجه خواهیم شد که نسبتاً از زوایه دید سوم شخص عینیِ نامحدود استفاده شده است البته، فقط در چند پارت اول از سوم شخص عینی استفاده شده بود و حالات شخصیتها را نشان میداد اما این مورد پایداریِ خیلی زیادی نداشت!
در پارتهای بعدی هم از سوم شخص عینیِ محدود استفاده شده بود و گاهی هم از احساسات درونی خود کاراکتر استفاده میشد.
*** بررسی شد
توضیحات:
۱. صدای روایت، زاویه دید نیست! بلکه وسیلهایست که به کمک زاویه دیو، داستان روایت میشود.
۲. زاویه دید اصلی داستان را بررسی کنید.
۳. چرخش زاویه دید و منسجم بودن آن را بررسی کنید.