دیالوگ دیالوگ‌های ماندگار سریال مانکن

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

افسون (شبنم‌قلی‌خانی): بشین شطرنج بازی کنیم
کاوه: من بلد نیستم!
افسون (شبنم‌قلی‌خانی): نترس! با من بازی کنی ممکنه ببازی اما بردن رو هم یاد میگیری!

? مانکن


​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

اخگر: مهره‌ها تا آخر بازی باید چیزی برای از دست دادن داشته باشن.

? مانکن

​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

کتی (مریلا زارعی) : گفتم که بهت، احمقا فرار میکنن ، باهوشا جلوی چشمت قایم میشن...

? مانکن​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

- ما که قرارداد رو نوشتیم سفته هام که پیش ایشونه مشکلش چیه دیگه؟

+ آدمیزاده دیگه...

? مانکن
​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

همتا : تو زن داری؟!
کاوه : من زن ندارم ، اون زن منو داره...!

? مانکن
​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

من برای اینکه زندگی خانوادمو بخرم، خودمو فروختم... به پول فروختم‌...

? مانکن

​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

کتایون: من از چیزی که خریدم راضی ام پسشم نمیدم!

? مانکن
​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

+ میدونی تو این شهر چقدر دختر هست که آرزوشونه جای تو باشن؟
- من آرزوهام با بقیه دخترا فرق میکنه...!

? مانکن​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

+ همتا: من برم واسه جفتمون بهتره
- کاوه: برو ! اگه تصمیمت اینه برو !
فقط بگو اینو از ته دلت میگی؟
- همتا: از ترسم میگم !
نمیخوام آرامش زندگیت به هم بخوره...
+ کاوه: اگه بگم قبل تو هم آرامشی نداشتم چی؟!

? مانکن
​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

+ کتی: بابای تو معنی جون کندن یه دختر تنهارو نمی فهمه! نه اون می فهمه نه تو!
- کاوه: ولی اینو خوب می فهمم، کاری کردم که یه دختر تنها بمونه...!

? مانکن

​