این نقد یه فردیه که آخر مطلب ذکر کردم:
خوب قبل هر چیز بگم ممنونم از اونایی که پایه نقدهام هستم و الان اینجا هم هستند. اینکه قصد دارم با این سریال یکم کلیتر از تحلیل کاراکترها بپردازم؛ هرچند که به اونا هم صدالبته میرسم و اینکه شاید یکم بحث فراتر از موضوع داستان و آدماش بره. امیدوارم صبوری کنید چون این مقدمهها برای تحلیل اصلی به نظر من لازمه، و اما در مورد سریال:
سوال اساسی از همون عنوان سریال مطرح میشه: آیا تو هم انسانی؟!
راستش بار اول که اسمش رو دیدم، اصلا نتونستم ژانرش رو حدس بزنم تا بعد که بیشتر در موردش خوندم؛ اما مسالهی اصلی این است؛ یعنی یک تضاد عجیب فلسفی بین بودن یا نبودن:
رباتی که از هر انسانی، انسانتر و احساساتیتر است و همزادش یعنی انسانی که از هر رباتی سردتر و بیاحساستره! [مگه میشه؟ مگه داریم؟!] یک دلیل تخیلی بودن سریال همینه.
و اینکه چه فرقی هست واقعا بین انسان از گوشت و خون، و رباتی انساننما از سایر مواد ومتریالها که همه چیزش جز همون ترکیبات فیزیکی وشیمیاییش، با همدیگه یکسانه و مو نمیزنه؟
اول بگم که به هرحال ژانر این سریال علمی-تخیلی است و اما چرا میگم تخیلی؟ البته من اطلاعات خیلی بروزی درباره هوش مصنوعی ندارم؛ چون نه کامپیوتر و علوم رباتیک خوندم، نه تحقیق آنچنانی داشتم. پس هرچی اینجا میگم براساس تحلیلهای ذهنی و تجربهی خودم و چند مقاله و تحقیق جسته گریخته در ویکیپدیا و... است. وگرنه هیچ ادعایی ندارم. هرکی هم که چیزی میدونه اگه بیاد بهم بگه خوشحال میشم.
اما بد نیست خودم و دوستای عزیزم یکم دربارهی مقوله هوش مصنوعی دقیقتر بشیم :Artificial Intelligence
(هوش مصنوعی علم و مهندسی ایجاد ماشینهایی هوشمند با بهکارگیری از کامپیوتر و الگوگیری از درک هوش انسانی یا حیوانی و نهایتاً دستیابی به مکانیزم هوش مصنوعی در سطح هوش انسانی است. در مقایسهٔ هوش مصنوعی با هوش انسانی میتوان گفت که انسان قادر به مشاهده و تجزیه و تحلیل مسائل در جهت قضاوت و اخذ تصمیم است در حالی که هوش مصنوعی مبتنی بر قوانین و رویههایی از قبل تعبیه شده بر روی کامپیوتر است. در نتیجه علیرغم وجود کامپیوترهای بسیار کارا و قوی در عصر حاضر ما هنوز قادر به پیاده کردن هوشی نزدیک به هوش انسان در ایجاد هوشهای مصنوعی نبودهایم.)
این مقاله رو از صفحه اصلی ویکیپیدیا برداشتم. پس با تکیه بر اون میشه گفت ژانر سریال هنوز علمی-تخیله و واقعیت نداره؛ هرچندکرهایها به عنوان یکی از مدعیان تکنولوژی دنیا دارن این چیزها رو در آیندهی بشر پیشبینی میکنند.
یکی از رویاهای بشر که طی سالهای اخیر بارها به اون در فیلمها و سریالها پرداخته شده، وجود ابرانسان است که بر محدودیتهای بشری غلبه کرده باشه ولی در عین حال شبیه انسانها با همون ویژگیها باشه؛ پس منظورم سوپرمن واسپایدرمن و موجوداتی اینگونه نیست.
اولین و بهترین فیلمی که من میشناسم در آستانه سال 2000 به موضوع رابطه احساسی انسان و ربات پرداخت، فیلم "هوش مصنوعی" ساخته استیون اسپیلبرگ، کارگردان معروف آمریکایی بود که به نظرمن سازنده این سریال یا از اون الهام گرفته یا به هرحال تاثیر عمیقی روش گذاشته. در اون فیلم شاهد روابط یک کودک ربات که دقیقا شبیه انسانهاست با یک زن که به فرزندی قبولش میکنه و مادر خطابش میکنه، هستیم و اینکه در اون فیلم اون کودک روابط احساسی عمیقی با مادرش برقرار میکنه و میتونه عشق بورزه اما از طرفی اطرافیان به دلیل حسودی و دلایل دیگه، همش ضربه میخوره و باعث خرابکاری میشه؛ طوریکه در نهایت مادر این پسربچه که اسمش دیویده رو در جنگل تنها رها میکنه؛ فقط به خاطرحفظ خانواده اصلی خودش اما کودک تا آخر دنبال راهی برای حقیقی شدن و رسیدن به معشوقه یا همون مادرش هست. فیلم جالبیه و نسبتا فضای سنگین فلسفی داره... .
در اون فیلم رباتها در تعداد بسیار زیادی هستند که گونه بشر از اونها به عنوان برده بیشتر استفاده میکنه و نگاهی محترمانه نداره. تا همین امروز هم فیلمهایی در رابطه با رابطه جن*سی انسان و ربات ساخته شده و بعضا شاید واقعی هم باشه، من این رو خبر ندارم؛ اما سوالی در اوایل فیلم مطرح میشه که مهمه و اون اینکه آیا انسانها با وجود همه خودخواهیهای خودشون قادر به پذیرفتن چنین موجوداتی در کنار خودشون و نه با نگاه تحقیرآمیز هستند؟ و آیا اگر بر فرض رباتی پیدا شد که بتونه عشق بورزه، آیا انسانی هم پیدا میشه که بتونه این رباتها رو دوست داشته باشه؟
خوب تو اون فیلم ظاهرا هیچ انسانی - حتی مادر یک پسربچه - رباتش رو به اندازه کافی دوست نداره و رهاش میکنه؛ اما در سریال "تو هم انسانی" مادری رو داریم که خالق پسربچهای به نام شینه که همه اصول و قوانین و ارزشهای تربیت یک بچه واقعی رو به اون ربات آموزش میده و از نظر این، مادر، داشتن شباهت ظاهری و اخلاقی برای دوست داشتن و عشق ورزیدن به ربات کافیه؛ طوریکه برای مدت 20 سال باهاش بیهیچ مشکلی زندگی میکنه.
اما داستان از جایی آغاز میشه که نام شین واقعی سر و کلهش پیدا میشه و تصادف میکنه و مادر رو باشر نام شین تصمیم میگیرن جای این دوتا پسر واقعی و ربات رو عوض کنند تا اینکه بتونن از حق و حقوق نام شین دفاع کنند؛ پس ربات آموزش میبینه که چطور شبیه نام شین انسان رفتار کنه و در جمع ظاهر بشه تا پدربزرگ و اون آقای بدجنس (پدرخوانده) یا جونگ ایل بهش مشکوک نشن اما این وسط به طور غیرمنتظرانهای پای دختر جسور و زبل و نترسی به نام کانگ سوبونگ به ماجرا باز میشه که از ماهیت ربات اولش خبر نداره و فکر میکنه همون نام شین عوضیه که با نامردی بهش سیلی زده بود و بهش حقه زده بود که جنجال به پا کنه و به این بهانه فرار کنه (از همین جا میفهمیم که شخصیت نام شین انسان، آدم زیرکی هست که البته سنگدل وبیاحساسه و برای زیردستاش ارزشی قائل نیست.)
طی ماجراهایی در یک سانحه، دختر اجزای بدن و سیم و پیچ و مهرههای نام شین 3 رو میبینه و همونجا از تعجب هنگ میکنه اما به دلایلی دهنش رو بسته نگه میداره و همون که اول جاسوس جونگ ایل بوده، حالا میره طرف مباشر و مادر نام شین 3 و این راز روحفظ میکنه اما رفته رفته ماهیت نام شین 3 برای اطرافیان لو میره و در نهایت میفهمیم که خود بابابزرگ نهتنها همه چیز رو میدونسته، که اسپانسر پروژه ساخت این ربات هم بوده!
مشکل اصلی زمانیه که نام شین انسان از کما بیرون میاد و ربات شکل خودش رو میبینه و حسادت و خودبرتربینی و بقیه کمبوداش دست به دست هم میده که نقشهی سرنگونی و خلاص شدن از شر این ربات بختبرگشته رو بکشه؛ چون وجود اون رو از هر نظر برای خودش خطرناک احساس میکنه و حس میکنه جایگاه و آدمهای اون رو دزدیده؛ پس به هر طریقی سعی در خراب کردن و اذیت و آزار ربات بیچاره میکنه و حتی کنترل اون رو به حالت قابل تنظیم درمیاره و مجبورش میکنه کارهای بدی رو انجام بده اما... .
فرق اساسی این سریال با اون فیلم و شاید خیلی ساختههای دیگه تو این ژانر اینه که اینجا آدمهایی پیدا میشن که عاشق ربات میشن (کانگ سوبون) وآدمهایی که روی این ربات بیشتر از انسان حساب میکنند و حتی حاضر میشن تمام داروندارشون رو به پاش بذارن (بابابزرگه) وآدمهایی که به خاطر ربات فداکاری میکنند و حتی کشته میشن (مادره) و اونایی که باهاش دوست میشن واعتماد میکنند (مباشر نام شین)
-اینجا یک ربات نازنازی و جذاب و باارزش داریم که آدمها رو با کاراش شگفت زده و خوشحال میکنه و آدمها دیگه ازش نمیترسن و قبولش دارن و برای نجاتش هرکاری میکنند... انگار کرهایها دارن شروع به تبلیغ این جریان ذهنی میکنند برای روزی که این رویا به واقعیت بپیونده و اون روز بشر پذیرای این پدیده باشه. هرچند من اصلا در جایی نیستم که بگم اونها یا بقیه کشورهای پیشرفته تو این زمینه چه کارهایی کردن یا دارن میکنند و اینکه کی ممکنه شاهد ورود پدیده انسان مکانیکی هوشمند دربین خودمون باشیم و اینکه در نهایت این به نفع ماست یا به ضرر؛ ولی من که به شخصه بدم هم نمیاد (یک موقعهایی که آدمها دلمون رو میزنن، زود میریم سراغ درد و دل و عشق و عاشقی با رباتها. کسی چه میدونه؟! شاید جای شوهر یا زن هم قابل قبول باشن و... خخخ!)
مدتها بود که از سبک سریالهای کرهای که اکثرا کلیشهای بود خسته شده بودیم که بار اول من ربات نیستم و بعد مدتی این سریال اومد که به نظر من سریال "تو هم انسانی" در بسیاری موارد ساختارشکن و متفاوت از اون چه که به نام کرهای مد نظر داریم بود؛ سریالی چند بعدی که جای بحث فراوان داره، موضوعش در عین حال فانتزی و تخیلی بودن، ماجراجویی، معمایی و عاشقانه است و همه این موضوعات با هم به ذوق آدم نمیزنن و خیلی خوب بررسی شدن. کلیشههای رایج سر خوردن و تو ب*غل هم افتادن و م**س.ت کردن و کول کردن پسره و عشق مثلثی و اینجور چیزام نداریم خداروشکر که نویسنده و کارگردان برای باارزش شدن کارشون از این چیزها پرهیز کردن و در عوض جلوههای ویژه و افکتهای تصویری و فیلمبرداری زیبا با بازیهای خیلی خوبی داریم که به نظر من یک نکته مثبت استفاده از بازیگرای جوان کمتر شناخته شده ولی با چهرهای جذاب و معصوم هست. شاید اگه جای سئوکانگ جون یکی دیگه بود - مثلا لی جونک سوک - اونم به همون خوبی بازی میکرد اما اون تاثیر عمیق رو روی بیننده نداشت چون همه بازیگرای تثبیت شده معروف نمیتونندبع عنوان یک ربات در ذهن مخاطب قابلباورباشند.
سئو کانگ جون واقعا در نقش هر دو شخصیت قوی و عالی ظاهر شد و تونست نشون بده یک چهرهی یکسان در آن واحد چقدر میتونه فقط با حالات و رفتارهای فرشتهگونه و یا شیطانصفت در نظر ما بیاد! و چه خوب که این پدیده به ما هم معرفی شد. من به شخصه از شین آدم متنفر نبودم. به نظرم شخصیتش خاکستری بود و کاملا سیاه هم نبود و بهش به خاطر کمبوداش حق میدادم اون کارا رو انجام بده؛ چون انگار مثل خیلی ماها که گاهی درماندهی ماشین و تکنولوژی میشیم و از پسش برنمیایم، اونم این حس رو هزار برابر بیشتر داشت و از بیرحمی دنیا و زمین و زمان و خانواده شکایت داشت؛ اما خوب نمیتونستم دوسش هم داشته باشم هر چند شین آدم هم شدیدا جذاب و قابلباور بود [به خصوص وقتی میزد یک چیزی رو میشکست!] امابه هرحال ربات نازنازی نام شین 3 با شیرینکاریاش دل همه رو برده بود و منم به همچنین.
و شخصیت دختر داستان که اسم اصلیش رو نمیدونم هم خیلی خوب و قوی ظاهر شد و کاراکتر مستقل و کمی لوتیای داشت که خیلی احساساتی هم بود ولی زیر بار زور نمیرفت و سعی میکرد از هر اون چه که بهش تعلق داره، حمایت و حفاظت کنه و من نمیدونم چرا اولش بدم میاومد ولی آخراش خیلی دوسش داشتم و دلم براش میسوخت؛ خیلی ستم کشید طفلکم از دست دوتا شینها.
مادر یا دکتر اوه به نظرم خیلی خوب بود؛ اما شخصیتش کمی منفعل بود و خیلی ضربهپذیر بود اما در عین حال اونم قابلباور بود چون به خاطر جنگ پسراش با هم خیلی عذاب میکشید و با خودش هم دائم در حال جدال بود که چه کاری درسته و چه کاری نه و آیا طرف بچهای که دنیا آورده رو بگیره یا اونی که با تموم وجودش ساخته و در نهایت نتونست هیچکدوم رو به اون یکی ترجیح بده؛ چون هر دو پسرش رو تموم وجود و عشق خودش میدونست؛ چه اون که طبیعی زاییده، چه اون که ساخته. در واقع روح و جسم خودش رو به هر دو دمیده بود پس چطور میتونست بینشون فرق بذاره و چقدر صحنه تصادف و مرگ مادر تأثربرانگیز و پراحساس بود برام! بماند من که یک سکته ناقصی زدم سر اون صحنه... .
و کلا همه عالی بودند؛ مثلا بابابزرگه خیلی قشنگ حالت آلزالیمریها رو بازی میکرد و حالت چهرهاش وقتی عصبانی و حالت تنفر داشت، خیلی خوب بود و بازی روانی داشت.
منشی شین خیلی باوجدان و شریف بود و سعی میکرد طرف عدالت باشه. فقط من نقش اون بابای نامزد شین جونگ ایل رودوست نداشتم؛ چون چهرهش زیادی شیطانی بود و تکراری؛ چون قبلا هم همونطوری بازی کرده بود و میشد برای این هم یک آدم جدید میذاشتن اما اشکال چندانی هم نمی،شه گرفت!
در آخر میخوام بگم سریال واقعا جذاب و تکان دهنده و پر از هیجان بود؛ طوری که من بعضی وقتها موهای بدنم به کل سیخ میشد و کاملا واضح بود که سریال پرهزینه و زمانبر و پرکاری بود و حتی به نظرم از گابلین و دبلیو و خیلی سریالهای ژانر تخیلی بهتر بود و شاید بگم اولین سریال کرهایایه که به نظرم قسمت اضافه و وقت تلفکنی نداشت.
درکل دیدنش بر همگان واجبه؛ چه کره لاورا، چه غیرکره لاورا… .
واقعا رودهی درازی شد اما باور کنید این سریال قابل حتی تحلیل بیشتر از اینم داره .
مرسی که این صبوری کردید برای خوندن این نقدطولانی من دوستان عزیزم