**اوتاکــولنــد**

مشاهده فایل‌پیوست 46299
خب هلو گایز
این تاپیک داستانش این هست که اوتاکو ها یا همون انیمه دوست ها میان و یه انیمه رو معرفی میکنن و از شدت علاقشون به انیمه هه میگن و حتی میتونن باهام راجع به یه انیمه حرف بزنن فقط جوری که اسپم نباشه**)
خب دیگه کل داستان تاپیک انیمه های خوشگل مشگلی هست که دوست دارید و میخواید به بقیه پیشنهاد بکنید**))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دیلام!
خب برای کسی که تازه اوتاکو شده پیشنهادِ من، باراکامون هستش یا همونbarakamon .
داستانش راجبِ یه مردِ خطاطی هستش که انتقاد پذیر نیست و تو حیطه‌ی کاریش، کارش رد میشه و تهش به یکی از استادای سرشناس اون محلِ کارش یه مشت میزنه و فکر میکنم اخراج یا معلق میشه.. بعد پدرِ این خطاط، این بشر رو به یه روستایی تنبیه می‌کنه و می‌فرسته و تو اون‌جا این خطاطِ داستانمون، یه اتفاقایی براش میفته که دیدنیه اصن!??
ژانرش طنزه و 12 قسمته / خودمم اولین انیمم که شروعش کردم این بوده..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خب انیمه دوم هم، انیمه‌ی خاطرات آینده یا mirai nikki هستش.
ببینین نمیخوام اسپویل کنم ولی نیگاه به قسمت اولش نکنین و نگید ترسناکه و چیزه؛ این خداست!
تضمین میکنم عاشقش می‌شید!
داستان راجبِ یه پسری هستش که گوشه گیره و تمام خاطرات و فکراشو و خلاصه کاراشو تو گوشیش ثبت میکنه، همون دفترخاطرات خودمون ولی این تو گوشیش ثبت میکنه..
این پسر 2 تا دوستِ خیالی هم داره یکی خدای جهانه و یکی دیگش هم دستیارش هستش(اگه اشتباه نکنم) خب این پسر فکر میکنه اینا در حد خیال هستن و واقعاً خدای جهان و اینا وجود خارجی نداره اما از یه روزی به بعد..
همه چیز، فرق می‌کنه! اوضاع بهم می‌خوره، تخیلات واقعی میشن!! یه روز پسرِ داستان از خواب بیدار میشه و می‌بینه یه اتفاقاتی افتاده.. خدای جهان، گوشیش و خودش و... .
12 نفر، یه بازی، در نهایت کی می‌مونه و حکم‌رانی می‌کنه؟! همه چیز از وقتی شروع میشه که پسره از خواب بیدار میشه.. استارتِ خاطراتِ آینده همون‌لحظه هستش!
خب، امیدوارم لذت ببرید از این انیمه&-&
پ.ن: به هیچ‌وجه ترسناک نیست و الکی خودتون رو بخاطر اینکه فکر می‌کنین ترسناکه ازش محروم نکنین! این یه چیز دیگس؛ این نصبحت من به شماست و اها یه چیز دیگه.. زود قضاوتش نکنین^-^
یادم رفتا؛ 24 یا 25 قسمته..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 49989

خب، زمانی که من «دروغ تو در آوریل» رو دیدم، با توجه به تاریخِ کامپیوترم برمی‌گرده به اواسطِ سالِ 2017. این انیمه‌ی درامِ عاشقانه‌ی کیوت، 22 قسمته و درباره‌ی آریماست؛ پسری که پیانو می‌زنه و مادرِ سختگیری داشته که در اثرِ بیماری، دو سالِ پیش فوت کرده. در این بین، نوازنده‌ی ویلونی به اسمِ کائوری واردِ زندگیش میشه T_T
خب، انیمه به شدت کامله و طوری نیست که پایانش باز بمونه یا حرفِ ناگفته‌ای داشته باشه. به همه چیز، همه چیز، همه چیز خیلی درست پرداختن و می‌تونم تضمین کنم بعد از دیدنش عاشق موسیقی و هنرِ نواختن می‌شید.
پ.ن: هولی شـــتتتت خیلی خوبهههه باید باید ببینیدش نمشنمستیعلص (اگه این‌طوری علاقه‌م رو ابراز نمی‌کردم می‌مُردم)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 49995

اُواری نو سِراف یا «اسرافیل پایانی» یا «پایانی جهان» یا «سِراف آف دی اِند»؛ ده بار هم بپرسی بهترین انیمه‌ی عمرت کدومه، هر یازده بارش رو میگم این.
یادمه کلاس پنجم بودم می‌دیدمش. و خب اون‌موقع چون والدین نظارتِ خیلی شدیدی روی محتوایی که می‌دیدم داشتن، بابام برام هفته‌ای دو قسمت دانلود می‌کرد، می‌ذاشتیم تو تلویزیون با کیفیتِ 1080 می‌دیدم و کِیـــــــفِ دنیا رو می‌بُردم TT هنوزم دارمشون و هنـــوز بعدِ شیش سالِ آزگار، بازم با تپش قلب نگاهشون می‌کنم T-T
مشاهده فایل‌پیوست 49991
ببین، داستان، گرافیک، موضوع، پرداخت، شخصیت‌پردازی، موسیقی، صحنه‌های عاطفی، صحنه‌های اکشن، سیریسلی گــاد. همه بی‌نظیر. به جرات می‌تونم بگم استودیوی این انیمه در دو فصلش بدونِ هیچ ضعفی سنگِ تموم گذاشت. شخصیت‌های فرعیش هم می‌تونن شما رو به وجد بیارن، اصلی‌ها بماند. کاملاً درگیرِ داستان می‌شید و حرص می‌خورید. از یه سری کارکترها با تموم وجودتون متنفر می‌شید و کلی توطئه میاد وسط و لعنتی چرا این‌قدر خوب بود. اُپنینگش، عالی بود [در یک صحنه از فصلِ دوم هم از این موزیک استفاده شد که به قدری قشنگ بود که اون قسمت رو کات کردم و روزی صد بار می‌بینمش] و اِندینگش فراعالیِ جهش‌یافته‌ی راکِ گرافیکِ 2000000 پیکسلِ اصلا ... کلمه کم آوردم T_T
داستان درباره‌ی ویروسیه که ناگهان واردِ کره‌ی زمین میشه و تمامِ آدم‌های بالای 13 سال رو در آنِ واحد می‌کُشه. خون‌آشام‌ها این فرصت رو غنیمت می‌شمرن برای به گروگان گرفتنِ انسان‌هایی که همگی زیرِ 13 سال هستند، و در این بین «میکا» و «یو» رو به همراه دوستانشون که در یتیم‌خونه‌ای زندگی می‌کردن، به همراه کلی انسانِ دیگه گروگان می‌گیرن و از اون‌ها استفاده می‌کنن. این بچه‌ها 4 سال در مقرِ خون‌آشام‌ها زندگی می‌کنن که در نهایت میکا تصمیم می‌گیره از اونجا فرار کنن؛ و ... چه فرار کردنی؟ =) بیشتر از این نمیگم چون تمامِ این‌هایی که تعریف کردم فقط تو قسمتِ اول رخ میدن و فصلِ اول، 12 قسمته. هر قسمت پره از اتفاقات غیرمنتظره.
ژانرهای اصلیش تخیلی، اکشن، و فانتزی دارک هست؛ فانتزیِ دارک، ژانرِ فراطبیعیِ سینما و ادبیاته که در عینِ تخیلی بودنش به ژانرِ وحشت یا تراژدی هم تکیه داره؛ که درباره‌ی این انیمه بیشتر روی قسمت تراژدیش میشه تکیه کرد.
خیلی جاها گریه می‌کنید باهاش. خیلی داستانِ غمگین و لعنتیِ جدیدی داره و خیلی عاشق کارکترهاش می‌شید!
و خب، میگم که ببینیدش. ببینیدش ببینیدش و ببینیدش T_T [البته اگه به پایانِ داستان خیلی توجه دارید، پستِ بعدی هم مطالعه بفرمایید*-]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 49997

خب، این کاور مربوط به مانگا هست؛ ولی خب داستانِ فصلِ دوم هم پوشش داده به نوعی. «اسرافیل پایانی: حمله به ناگویا»، فصلِ دوم پستِ قبلیه. مثلِ فصلِ اولش، 12 قسمت اصلی داره و داستان رو خیلی بیشتر و در ابعادِ گسترده‌تری بسط میده.
داستان و ماجراها همچنان کیفیت بالای خودشون رو حفظ کردن و شما در فصلِ دوم، مجبورید دیدتون رو به بعضی کارکترها تغییر بدید. در قسمتِ اولِ فصل دوم مشتِ محکمی می‌خوره توی صورتتون و به کلی شما رو با یک فضا و داستانِ جدید روبه‌رو می‌کنه. چیزی از داستانِ فصل دو نمی‌شه گفت، چون به اسپویلِ فصلِ یک منتهی میشه؛ همین اندازه بگم که فوکوسِ فصلِ یک بیشتر روی ارتشِ انسان‌ها بود و اطلاعاتِ اندکی درباره‌ی ارتشِ خون‌آشام‌ها و اوضاعشون داشتیم، که در فصلِ دوم این مسئله جبران شد و هر دو ارتش رو در یک راستا جلو می‌رفتن. فصلِ دوم درباره‌ی توطئه‌هاست. طمع‌ها، افکار‌، حرصِ شدیدی که آدمیزاد نسبت به داشتن و به دست آوردنِ همه چیز به هر قیمتی داره. در فصلِ اول با یک مفهومِ کاملاً تئوری از «دوستی» و «خانواده» روبه‌رو بودیم. صرفاً در این حد که مثلاً میکا می‌گفت «ما یه خانواده‌ایم پس باید به همدیگه کمک کنیم». در قسمت‌های آخر، یکم مفهوم رو عملی کردن ولی کافی نبود. توی فصلِ دوم اما دیگه کسی شعار نمی‌داد؛ همه چیز عملی بود. من واقعاً نمی‌خوام اسپویل کنم ولی تو قسمتِ یازده یه اتفاقاتی افتاد که شما به اصلِ مفهومِ دوستی می‌رسیدی.
همون‌طور که از اسمش پیداست، محورِ کُلیِ این 12 قسمت، حمله به ناگویا هست؛ گورن زمانی که داشت ارتش رو آماده می‌کرد، گفت «ما زنده برنمی‌گردیم؛ ما پیروز می‌شیم و برمی‌گردیم»؛ و من ... در حالِ کور شدن از شدّتِ اشک ریختن ... Y_Y
امّا پایانی که گفتم؛ واقعیتش پایانِ فصل دوم هم ادامه‌داره و داستان تمام نمیشه. سالِ 2015 هر دو فصل رو ساختن، و حرفش بود که سالِ 2021 فصلِ سوم شروع به پخش می‌کنه؛ ولی خب واقعیتش الان در بهارِ 2021 هستیم :| یعنی دو فصلِ دیگه هم بگذره وارد 2022 می‌شیم و حقیقتاً نمی‌دونم استودیوی محترمشون داره چه غلطی می‌کنه :| واقعیتش بر خلافِ گفته‌ها، گویا استودیو هیچ تائیدی مبنی بر ساخت فصلِ سوم نداده بوده و خودِ نویسنده، بیشتر از 40 چپتر از ادامه‌ی داستان رو نوشته(هر چپتر از مانگاها حدود 80 تا عکسه :|). و خب، محتوای ساختِ فصلِ سوم هست، اما تضمینش نه.
با این‌حال من به شخصه معتقدم جذابیتِ انیمه به قدری زیاد هست که سوای از پایانش، باز هم به تماشا بشینید؛ ولی این رو تذکر دادم که اگر روی پایانِ سریال و فیلم و داستان حساسید، خودتون رو براش اذیت نکنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 50022

اسمِ این انیمه «Another» یا «دیـگری»، در ژانرِ اصلیِ ترسناک و معمایی، با 12 قسمتِ اصلی هست که فکر می‌کنم چندتا قسمت فرعی هم داشته باشه. ندیدمشون به هر حال. و خب، 10 سالم بود دیدمش :| اولین انیمه‌ایه که دیدم و خب طبیعتاً هیچ‌وقت فراموشش نخواهم کرد TT
داستان درباره‌ی دانش‌آموزِ ورودیِ مدرسه‌ست. پسری به نام ساکاکیبارا کوئیچی که بیماریِ قلبی داره و خیلی کراشه. کوئیچی به مرور متوجهِ دختری در کلاسشون میشه که چشم‌بند می‌زنه. میزش از همه کثیف‌تر و قدیمی‌تره و همه نادیده‌ش می‌گیرن. نسبت بهش کنجکاو میشه. گاهی دنبالش می‌کنه و خب قطعاً لحظاتِ پراسترسی رو می‌گذرونید برای شناختِ «میساکی مِی». امّا ماجرای اصلی از چه قراره؟
اســـپویــــل*
بیست و شش سال پیش، توی همین مدرسه، دختری به اسم میساکی که محبوب‌ترین فرد مدرسه بوده، جون خودش رو از دست میده. تمام معلم‌ها و دانش‌آموزها از این اتفاق افسرده شده بودن که یه روز یکی از دانش‌آموزها میگه که میساکی نمُرده و الان تو جای همیشگی خودش نشسته! تمام افراد مدرسه از این نظر خوشحال شدن و بقیه‌ی سال تحصیلی رو، با وانمود کردن به زنده بودن میساکی، ادامه دادن و حتی تو جشن فارغ‌التحصیلی براش صندلی گذاشتن.
ولی همه‌ی اینا وانمود کردن بود! پس چرا میساکی تو عکسِ فارغ‌التحصیلیِ بچه‌های کلاسِ نهم، حضور داشت؟!
به شخصه ترجیح میدم واسه شروعِ یه انیمه، یه نفر فقط بهم معرفیش کنه و بدونِ خوندنِ خلاصه می‌بینمش؛ ولی دیگری حقیقتاً میخکوب‌کننده‌ست. داستان هیچ درزی نداره و همه چیـــز مرتبه! تو این انیمه، از قسمتِ یک، باید با دقتِ 100% تمامِ صحنه‌ها و دیالوگ‌ها و حرکات رو ببلعید! چون نصفِ داستان تو قسمتِ اول خوابیده!
اگر خون‌ریزی بدتون میاد، نبینید؛ ولی برام خیلی جذاب بود. با وجود وحشت کردنم بعدِ دیدنِ هر قسمت، باز هم به نظرم می‌ارزید به دیدنش.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 50026

«هنر شمشیرزنی آنلاین» یا «Sword Art Online» یک انیمه‌ی علمی-تخیلیِ عاشقانه‌ست که در 25 قسمت گنجونده شده و کَما تمامِ انیمه‌ها، تکلیفِ فصل‌های بعدیش مشخص نیست به طور دقیق. و خب، ببین، به شخصه احساس می‌کنم یکی از انیمه‌هایی بود که داستانِ قوی و شروعِ فوق‌العاده‌ای داشت و در ادامه کم‌کم ضعیف شد.
داستان درباره‌ی یک بازیه. بازیِ واقعیت مجازیِ هنر شمشیرزنی آنلاین که به صورتِ آزمایشی و محدود، در توکیو عرضه میشه. بازی‌های واقعیت مجازی، یه محیطی جلوی چشمت قرار می‌گیره (اغلب با عینک یا کلاه) و تو باید بازی رو با بدنت انجام بدی. «کیریتو» یکی از کسایی بود که این بازی رو خرید، کلاه رو زد به برق و روی تخت خوابید تا واردِ فضای بازی بشه. فضای گِیم این‌طوریه که شما جون داری (اگه تموم بشه می‌بازی). و شمشیر داری که هیولاهای هر لِوِل رو بُکشی. و سطحِ خودت رو بالا ببری و ... خب، همه داشتن بازیشون رو می‌کردن که یکی از کارکترها خواست از بازی خارج بشه تا پیتزا بخوره؛ منو رو باز کرد و دکمه‌ی خروج رو ندید! در واقع هیچ‌کس دکمه‌ی خروج نداشت!
سازنده‌ی بازی به همه اعلام می‌کنه 100 طبقه در بازی وجود داره؛ باید بازیکن‌ها بتونن تا طبقه‌ی آخر برسن و هیولای هر طبقه رو شکست بدن، تا بتونن از بازی خارج بشن.
اگر خانواده‌ی بازیکُن، کلاه رو از سرِ بازیکن برداره، باعث میشه فرد مغزش کباب بشه! و اگر جونِ بازیکن (همون اِکس پی) تمام بشه، فرد در دنیای واقعی هم می‌میره!
به نظرِ خودم ارزشِ دیدن داره چون واقعاً ایده‌ی جدیدی بود برای پرداخت. البته ضعف‌هایی هم هست که نمیشه نادیده‌شون گرفت، با این‌حال، اوکیه :::
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها]: Neko
مشاهده فایل‌پیوست 53067

ایساشیبوریـــ Y-Y
بیشتر از هر چیزی دلم واسه اینجا تنگ شده بود.
خب، انیمه‌ای که می‌خوام معرفی کنم، شارلوت یا «Charlotte» هست؛ الان مل میاد میگه چارلوت درسته : )) بای د وِی، این انیمه در 13 قسمتِ تک‌فصل در ژانرِ ماوراءالطبیعیه که رگه‌هایی از کمدیِ قشنگی هم توی خودش داره. یه قسمت اُوا هم فکر می‌کنم داشته باشه. زمانی که این انیمه در حال پخش بود من می‌دیدمش، بعد نمی‌دونم چی رخ داد که دیگه ندیدم =| ولی خب پیداش کردم و گاد ._.
به نظرم واسه دیدنش اصلاً احتیاجی نداریم که داستانش رو بدونیم؛ قسمتِ اول به قدری پُر هست که نیازی به هیچ خلاصه‌ای نداشته باشیم، اما داستان ... در مورد یک سری قدرت‌ها (توانایی‌ها)ییه که در سنین نوجوانی سراغِ برخی دانش‌آموزها میاد. این قدرت‌ها که تنوع زیادی هم دارن، فقط تو سن بلوغ به شکلِ یک بیماری دیده میشه و پس از سنِ معینی، از بین میره. «اوتوساکا یو» یه پسرِ فوقِ کراشـه که تواناییِ خاصی داره. همین دیگه. بقیه‌ش رو باید ببینید :دی
گرافیک، فوق محشر. طرزِ طراحیِ چشمِ کارکترها واقعاً به دلم نشست به خصوص طراحیِ قشنگِ کارکترِ «توموری». شخصیت‌پردازیِ خوبی داشت. و، ببینید شما به حتم تا حدودِ سه چهارمِ انیمه، میخکوبِ داستان می‌شید و شرط می‌بندم تا ثانیه‌ی آخرش نمی‌تونید حتی یک درصد حدس بزنید چی میشه! موسیقیــــــــــ. وای من عاشق موسیقی متنِ غم‌انگیزِ انیمه شدم. بینِ داستان، صحنه‌ای هست که به کنسرت یه خواننده میرن و شاید باورتون نشه ولی حتی آهنگ‌های راکی که توی اون کنسرت می‌خوندن هم فوق‌العاده قشنگن، در این حد که من رفتم یکیشون رو دانلود کردم T-T
خلاصه که همه‌جوره خوراکم بود. من اواسطِ امتحاناتم دیدمش و شبانگاه از تهِ قلبم گریستم براش. دیدنش خیلی حسِ محشری بود. قطعاً ضعف‌هایی هم داشت ها، ولی خب نسبت به انیمه‌های شبیهش، کامل‌تر و البته جدیدتر بود. به نظرم انیمه‌ایه که آدم باید داشته باشدش تا هرازگاهی ببینه و کیف کنه.
نمره؟ 90 از 100 :| میزانِ رضایتم غیرقابل وصفه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 53068

اسم «سواران بهار جوانی» یا Ao Haru Ride شاید به گوشِ خیلی‌ها آشنا باشه. یک انیمه‌ی کیوتِ عاشقانه با تِمِ اجتماعی و طنز. 12 قسمتِ تک‌فصل هست، که خب بازم از اُواها خبر ندارم Y-Y
داستان درباره‌ی دختر و پسریه که دورانِ راهنمایی همدیگه رو دوست داشتن و به دلایلی، نشد که حتی این علاقه رو به همدیگه اعتراف کنن. الآن اون‌ها دبیرستانی هستن و دوباره همدیگه رو دیدن. زنده شدنِ اون عشقِ قدیمی می‌تونه قشنگ باشه، نه؟ شرط می‌بندم روی «مابوچی» کـراش خواهید زد.
من دوستش داشتم؛ چون انیمه‌ی عاشقانه زیاد دیدم و تعدادِ کمیشون، درست و حسابی ارزش دیدن داشتن. البته تو رده‌ی عاشقانه، من «دروغ آوریل» صدر جدولمه ولی خب این هم دوست‌داشتنیه. فقط زیاد از جیغ‌جیغ‌های دختره خوشم نیومد -.- ولـی واقعاً قشنگه. و مزایای دیگه‌ش هم اون بُعدِ «اجتماعی» داستان هست که قویه و خوشم اومد ازش. همچنین اُپنینگ و اندینگِ خیلی خفنی داره و اگر بخوام اسپویل کنم باید بگم تو نیمه‌ی دوم داستان یه اتفاقاتی می‌افته که قلبتون می‌خواد از سیـنه بزنه بیرون. خیلی انیمه‌ی شاد و خوبیه واسه زنگ تفریح.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین