- Mar
- 818
- 86
- 119
- وضعیت پروفایل
- ما بد نیستیم ولیکن، دوران با ما بدی کرد.
هیچکس از من نپرسید؛
از زمانی که
چشمهایم دنبال دنیا دوید،
آوارگی،
بر دوشم لانه کرد.
هرگز نشنیدم نغمهی آزادی پرواز را
وقتی، نان و آبمان را غارت کردند
هرگز در خانهی دوستی را نزدم
وقتی گوشهایمان،
ترسان از صدای آژیر حرف نمیزدند
هیچ کس از من نپرسید؛
در و پنجرههایمان بسته ماندند
و هرگز
انگشتانم بر هیچ قلبی،
اثری بر جای نگذاشت...
از زمانی که
چشمهایم دنبال دنیا دوید،
آوارگی،
بر دوشم لانه کرد.
هرگز نشنیدم نغمهی آزادی پرواز را
وقتی، نان و آبمان را غارت کردند
هرگز در خانهی دوستی را نزدم
وقتی گوشهایمان،
ترسان از صدای آژیر حرف نمیزدند
هیچ کس از من نپرسید؛
در و پنجرههایمان بسته ماندند
و هرگز
انگشتانم بر هیچ قلبی،
اثری بر جای نگذاشت...
آخرین ویرایش توسط مدیر: