?در ابتدا نگاهی گذرا بر قالب شعری مستزاد، مثنوی، دوبیتی و شعر نو میاندازیم:
منظور از قالب یک شعر، شکل آرایش مصرع ها و نظام قافیه آرایی آن است.
مستزاد قالب شعریست که در آخر مصراعهای یک رباعی و یا غزل و یا قطعه، جملات کوتاهی از نثر مسجع و آهنگینی اضافه میشود که از لحاظ معنی به آن مصراع مربوط بوده ولیکن با وزن اصلی شعر هیچگونه هماهنگیای برقرار نمیشود. برای مثال به شعر زیر نگاهی میاندازیم:
گر حاجت خود بری به درگاه خدا
باصدق و صفا
حاجات تو را کند خداوند روا
بیچون و چرا
زنهار مبر حاجت خود در بر خلق
با جامهی دلق
کز خلق نیاید کرم وجود و عطا
بیشرک و ریا
موضوع مثنوی معمولا بر محور حماسی، اخلاقی و تعلیمی، عاشقانه و یا عارفانه بوده. در قالب شعری مثنوی هر بیت قافیه ای جداگانه دارد. برای مثال:
رفیقان قدر یکدیگر بدانید?️
چو معلوم است شرح از بر مخوانید?️
مقالات نصیحت گو همین است?
که سنگانداز هجران در کمین است?
دوبیتی نیز قالب شعری است که از دو بیت با قافیههایی که در مصراعهای اول و دوم و چهارم یکیست، درست شده است. وزن دوبیتی نیز معمولاً مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل است و با رباعی فرق دارد!
ز دست دیده و دل هر دو فریاد?️
هر آنچه دیده بیند دل کند یاد?️
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد?️
شعر نو نیز انواع و قالبهای متفاوتی را به همراه دارد. برای مثال شعر نیمایی وزن عروضی دارد، اما جای قافیهها مشخص نیست؛ همانند اشعار سهراب سپهری. بهتر بود شاعر قالب مورد نظر خود را از انواع شعر نو نام ببرد.
?دربارهی زبان:
اشعار به صورت ادبی سروده شدهاند و شاعر توانسته در این زمینه به خوبی عمل کند. و اما ایرادی که در این باره دیده میشود، وسیع نبودن و سطحی بودن کلمات به کار برده شده، بوده. سادگی گاه امری زیبا در شعر تلقی میشود اما سادگی و کلمات استفاده شده توسط شاعر گاه نتوانسته زیبایی و عواطف شعر را به خوبی به خواننده منتقل کند.
?دربارهی استعارهها، تشبیهات، کنایات و تعابیر و... شاعر:
تشبیهات به همراه استعارههای کمی در شعر به چشم میخورد و گاه از مبالغه نیز بهره گرفته شده بود. اما از شاعر انتظار میرود برای زیبا جلوه دادن شعر از تشبیهات و یا استعارههای بیشتری استفاده کند. نکته قابل توجه این میباشد که آرایههای به کار رفته گاهاً عواطف و احساسی به شعر نبخشیده؛ برای مثال:
عشق یعنی
بانوی اردیبهشت،
پرواز در کوچه های سرنوشت
عشق یعنی
نغمهی گنجشکان آسمان
که آوایشان میرود تا کهکشان
عشق یعنی
هستی بانوی اردیبهشت
که میدانم بهترین اشعار را خواهد نوشت!...
?درباره پیام و مضمون فکری شعر:
بیشتر اشعار به تحسین بانوی اردیبهشت و ماه اردیبهشت درآمده که گاه در قالب انگیزشی به چشم میخورد؛ اما مفهوم در برخی از ابیات به درستی بیان نمیشد و یا شعر موضوعی جدید برای انتقال به مخاطب، در خود نداشت. برای مثال:
اردیبهشت که از راه میرسد،
عطر گلهای رُز و کاملیا به مشامم میرسد
نور مهتاب که در آسمان نمایان میشود،
آوای گنجشکان در دلم جا میشود
شور و شوقی برای بانوی اردیبهشت
در لالهزار بر پا میشود
?درباره شکل و نمای شعر:
برخی اشعار فاقد وزن بودند و شاعر میبایست با تقطیع شعر و نامگذاری وزنها متوجه این مورد شود.
من هستم بانوی اردیبهشت
آن نوازندهی ساز سرنوشت
من هستم ملکه فصل بهار
آن نگین درخشان لالهزار
ای زادهی خاک بهشت
بیا در ماه اردیبهشت
تا مردمان باور کنند
نیست هیچ نوروزی
بی بانوی اردیبهشت
اردیبهشت که از راه میرسد،
عطر گلهای رُز و کاملیا به مشامم میرسد
نور مهتاب که در آسمان نمایان میشود،
آوای گنجشکان در دلم جا میشود
شور و شوقی برای بانوی اردیبهشت
در لالهزار بر پا میشود
و همچنین کلمات استفاده شده گاه بیش از حد ساده بودند و این سادگی هیچ زیباییای به شعر نبخشیده بود؛ و علاوه بر اینها هنگامی که کلماتی مثل کاملیا در یکی از اشعار به کار میرود و در شعری دیگر کلمه مَلِک، کمی نمای اشعار را بر هم میزند و احساسات درون کلمات شعر را به خوبی انتقال نمیدهد.
?درباره روش ترکیب و تالیف شعر:
اشعار با شخصی به نام بانوی اردیبهشت سر و کار دارد که در ادیبهشت ماه چشم به جهان گشوده؛ و از این رو این ماه مورد ستایش واقع میشود که اکثرا مفهوم قابل قبولی را در خود جای نداده.
?دربارهی نوع شعر:
قالب اشعار نسبتاً به درستی انتخاب شده و شاعر تمام سعی خود را در رعایت قافیه کرده، اما قالب شعری مستزاد در هیچکدام از اشعار به چشم نمیخورد!
و علاوه بر اینها شاعر میبایست در وزن و قافیه اشعار نو بکوشد تا بتواند مفهوم اشعار خود را به درستی به مخاطب انتقال دهد.
?سایر نکات:
1_ اشعار شما هیچکدام در ژانر اجتماعی سروده نشدهاند؛ لطفا ژانر را تغییر دهید.
2_ اگر از علائم نگارشی بهره میگیرید، در به کارگیری آنها دقت لازم را به خرج دهید.
3_ مقدمه خود را وسیعتر کنید و بیشتر به عواطف و احساسات آن بپردازید.