غرق گریم؛ مث یه قایق شکسته روی آبم…
نمیتونم وقتی میدونم تو داغونی؛ راحت بخوابم…
بسه دیگه تموم کن این بازیو!
نده انقد عذابم؛ من خیلی خرابم… خب من خیلی خرابم!
بسه دیگه!
آخه تا کی میخوای چیزیو به روت نیاری؟!
من مغرور مث سایه دنبالتم؛ تو فکرِ فراری!
خیلی وقته ما دوتا زیر یه سقفیم و نسبت نداریم… بیا پای قسمت نذاریم…
خیرم به دیوار بیمار دائم بیدار…
من اینه حالم تو در چه حالی بعد از این؟
بی تو دستام یخ کرده و دیگه نمونده صحبتی!
پیش مردم خندون؛ داغون از تو!
عوض شدی که نمیشناسمت این آخرا…
بسه گریه بسه دعوا!
من را خبر کن هرجا که دیدی گریه هست...
روزی اگر قلبت شکست من را خبر کن...
در لحظه دلواپسی، در عمق حس بیکسی من را خبر کن... من را خبر کن.
بغضت اگر که گریه شد..یا شانهات بی تکیه شد..
تنها رفیقت سایه شد من را خبر کن..
عشق تو را با غیر قسمت کردم و کفران نعمت کردم و ماندم چه تنها..