مجموعه اشعار این خاک سرد نیست| به قلم obscure.H

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع +unknown
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
این خاک سرد نیست!
Obscure.H
تراژدی


مادرم...
چشم‌هایت را به روی زندگیم نبند،
بار دیگر
آغوشت را باز کن
و مرا به گرمای آغو*ش سردت جان بده...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 57510
ن و القلم و ما یسطرون


ضمن تشکر از شما جهت انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای نشر آثارتان، به منظور حفظ نظم، قوانین را مطالعه کرده و آن را رعایت فرمایید.


بعد از ارسال ده پست میتوانید درخواست جلد بدهید.




همچنین پس از ده پست برای نقد و تعیین سطح اثر و دریافت تگ به تاپیک های زیر مراجعه کنید.



و اگر هرگونه مشکلی برایتان پیش آمد به تاپیک زیر مراجعه نموده و با مطرح کردن سوالتان ما تا سر حد امکان در کنار شما خواهیم بود.


آرزوی موفقیت و سربلندی
?مدیریت تالار شعرکده?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در مخل آسایش نمی‌گنجد
ترک ما کنی...
رهی خانه تنگ‌وتاریک، هم آغو*ش خاک شوی...
ای چلچراغ دل
از چه تو این‌گونه خاموش شدی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چشم بستی ز ما و بی دردشدی...
ما چاره چه‌کنیم زفراغ، پر درد شدیم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بی‌قراری‌هایم را به تحفه‌ آورده‌ام
بپذیر از من،
کمی آغوشت را به رویم باز کن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نالان و اشک ریزانم، برگرد
بی تو
سر به دیوار بی‌کسی نهادم، برگرد
ای عزیزجان مادر
جان زتنم رفت بیا و برگرد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حرام کن خواب را به دیدگان خود
که من خراب خرمان چشمان توام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

+unknown

کاربر اخراج شده
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
72
پسندها
پسندها
273
امتیازها
امتیازها
53
سکه
0
خدایا
می‌بری
جان زتن من
یا نور خانه را...
عشق پدر
یا نفس خانه را...
مونس خواهرم ز ما چشم بسته است،
شور این خانه دگر رفت است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین