•[?]• خلق یک تهدید
آن چیست که از هراسها و وحشت مخاطب از ناشناختهها استفاده میکند؟ مثلا در فیلم بیگانه، این تهدید همان هیولای نابودنشدنی بیگانه است.
•[?]• یک کاراکتر کارشناس در اثر
مخاطب باید از بعد علمی داستان سر دربیاورد، بنابراین کسی را در فیلمنامه وارد کنید که بتواند آن را توضیح دهد. در فیلم بیگانه، این فرد همان دانشمند سفینه است که معلوم میشود یک آدمماشینیِ پیچیده است: اَش.
•[?]• خلق موقعیت پرمخاطرهی عاطفی
باید انسانیت را به داستان بیاورید. بیشتر مواقع رابطهای عاطفی بین قهرمان و ضدقهرمان در خرده پیرنگ به وجود میآید. در فیلم بیگانه، این همان رابطهی بین ریپلی و دالاس است.
•[?]• ارائهی نوعی نمایش عملی
باید خطر امر ناشناخته برای انسانها را کاملا واضح طوری بیان کنید که مخاطب با آن احساس نزدیکی کند. در فیلم بیگانه، وقتی نوزاد بیگانه شکم نخستین قربانی را میدرد و بیرون میآید نشانهی آشکاری است مبنی بر اینکه این گونهها قصد دارند از بدن انسان به عنوان ماشین جوجهکشی استفاده کنند.
•[?]• ارائهی گونهای پیام
درون مایهی جهان داستان چیست؟ اغلب مواقع به نقاط ضعف بشر پرداخته میشود. در فیلم بیگانه، استفاده از اَش به عنوان یک آدمماشینی نوعی اخطار آشکار است: شرکتها میتوانند برای دلارهای خود به کارمندانشان خیانت کنند. در پایان ریپلی بر بیگانه پیروز میشود تا اثبات کند در نهایت انسانها اشرف کائناتاند. از آنجا که قهرمان و بیگانه هردو مونثاند، گونهای پیام اضافی و ژرفتر ارائه میشود: زنان برای محافظت از فرزندانشان دست به هر کاری میزنند.
•[

]• #تمرین
این پنج سازمایه را در فیلمهای دیگر مانند جنگ ستارگان پیدا کنید.