توصیف؛ طریقه به‌کارگیری صفت‌ها

TELMATELMA عضو تأیید شده است.

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
9,051
پسندها
پسندها
7,014
امتیازها
امتیازها
503
سکه
66
?|• یکی از دلایل بد شدن توصیف اینه که چند صفت مشابه، پشت سر هم می‌آن.
مثال: «او شخصی ساکت، گوشه‌گیر و خجالتی بود.»❌

?|• استفاده از یک خوشه صفت باعث می‌شه تاثیرشون از بین بره. انگاری همشون رو لیست کردید پشت سر هم.

?|• هر صفت رو در حکم اسکناسی صد دلاری بدونید و عاقلانه هزینه‌اش کنید.

?|• بهتره کلا از این‌جور جمله‌ها نداشته باشید و با «نشون دادن» شخصیت رو توصیف کنید.

?|• مثلا به‌جای این‌که بنویسید «فلانی دختر شلخته‌ای بود» می‌تونید اتاق شلوغ و به هم ریخته‌ش رو توصیف کنید.

?|• مثل این قسمت از کتاب آواز ماه، که نویسنده تفاوت شخصیت دو کاراکتر رو توصیف کرده.
الینا نگاه او را را دنبال کرد. تخت بانی آشفته‌بازاری بود، توده‌ای از حیوانات پارچه‌ای، لباس‌های در آورده‌شده و خرت‌پرت‌های دالکرست روی تخت ریخته بود. ولی تخت مردیت شدیدا تمیز بود، کتاب‌ها بر اساس حروف الفبا روی میزش مرتب شده بودند... کمد لباس و دیواری‌اش بسته بودند‌، اما الینا می‌دانست توی کمد هم لباس‌های مردیت بر اساس نوع، رنگ و فصل مرتب شده‌اند...

?|• هیچوقت فکر نکنید خواننده همین‌جوریشم می‌دونه شخصیت چه‌جور آدمیه.

?|• ممکنه چون خودتون همه‌چیز رو درباره شخصیت اصلی می‌دونید، فکر کنید که خواننده هم می‌دونه، اما این‌طور نیست.

?|• پس لیستی از ویژگی‌های شخصیت‌اصلی درست کنید: شجاعت، آسیب‌پذیری، بی‌ادبی و...

?|• بعد به جای این‌که بنویسید «او شجاع بود» اون رو توی موقعیتی بذارید که نشون بده شجاعه؛ مثلا توی رودخونه بپره که یه سگ رو نجات بده.

مثال‌:
?|• توی کتاب هری پاتر، نویسنده ننوشت «هری بخشنده بود» ولی وقتی هری دشمنش رو نجات داد، نشون داد که هری چقدر بخشنده‌ست.
?|• تو کتاب قصر افسون شده جمله‌ی «جیمی آدم رکی بود» رو نمی‌بینید، اما تو همون صفحه‌ی اول با توجه به حرفایی که می‌زنه با شخصیت اون آشنا می‌شید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین