?|× برای درک بهتر این اصطلاح بهتر است که نخست توضیح مختصری درباره مکتب رئالیسم داده شود.
?|× بعد از انقلاب سال 1848 در فرانسه، هنرمندان به منظور ارائه ی دقیق و بدون غلو واقعیت، «رمانتیزه کردن» زندگی را کنار گذاشتند. فقرا دیگر در نقاشی ها لباس های تمیز به تن نداشتند و اگر میوه ی درون سبد مقابل نقاش، خراب و فاسد شده بود، روی بوم هم به همان شکل خراب و فاسد کشیده می شد.
?|× تلاش کردند تا زندگی ها را واقعاً همان طور که هستند، توصیف کنند. مثلا کتاب میدل مارچ اثر جورج الیوت؛ به شخصیتهای این رمان به زبان بومی و محلی آن دوره صحبت می کنند و الیوت، جزئیاتی از همه ی کارهای آن ها، حتی کارهای پیش پا افتاده، را ارائه داده است.
?|× هنرمند رئالیست بدون دخالت سلیقه و قضاوتهای شخصی، آیینهای از اجتماع خود را در برابر دید مخاطب قرار میدهد. در این مکتب، تخیل جایی ندارد و تمام سعی نویسنده بر آن است که اثری کاملاً واقعی ارائه نماید.
?|× رئالیسم جادویی چیست؟
همان طور که رئالیسم، واکنشی در برابر رمانتیسیسم در نظر گرفته می شود، رئالیسم جادویی نیز واکنشی بود بر جنبش رئالیسم.
?|× رئالیسم جادویی یکی از شاخههای رئالیسم در مکاتب ادبی است که در آن از یکسو با بیان واقعیتهای جامعه با مکتب رئالیسم پیوند دارد و از سوی دیگر با بهکارگیری برخی عناصر، به قصهها و داستانهای عامیانه و اسطورهای نزدیک میشود.
?|× ساختارهای واقعیت دگرگون میشوند و دنیایی واقعی اما با روابط علت و معلولی خاص خود آفریده میشود. رئالیسم جادویی، ترکیبی از واقعیت، افسانه و تاریخ است.
?|× در چنین داستانهایی همه چیز عادی است اما یک عنصر جادویی و غیرطبیعی در آنها وجود دارد.
?|× رئالیسم جادویی، حالتی وهم آلود دارد. این وهم زدگی رئالیسم جادویی، بعضا آن را به سوررئالیسم نزدیک می کند.
?|× در رئالیسم جادویی، ساختار کلاسیک مبتنی بر فهم متعارف از "علت- معلول" و "زمان - مکان" و شخصیت پردازی رایج داستانی فرو می ریزد.
?|× رئالیسم جادویی وجهی مایوس دارد و تنهایی و بیگانگی و از خود بیگانگی بشر مردن بر آن رنگی از یاس و تلخی زده اند.
?|× البته حضور مایه های اسطوره ای ماقبل مدرن برگرفته از میراث مردمان آمریکای لاتین، تا حدودی و از جهاتی به این آثار، حال و هوایی در آمیخته با شوخی بخشیده و رگه هایی از سرزندگی در این داستانها جاری کرده که یکی از دلایل علاقه برخی مخاطبان به این آثار است.
?|× رئالیسم جادویی معنا گریز و آرمان ستیز است. این سبک ادبی، جوهری غیر اخلاقی و زبانی اروتیک دارد.
?|× این مکتب ادبی، مرز بین داستان واقع گرایانه و فانتزی را از بین می برد؛ مانند حضور شخصیت های مُرده در کتاب «دلبند» اثر تونی موریسون، سیال بودن زمان در «صد سال تنهایی» نوشته ی گابریل گارسیا مارکز، و تلپاتی در «همسر ببر» اثر تئا آب رت.
?|× برخلاف رمان های فانتزی، نویسندگان رئالیسم جادویی به صورت آگاهانه، اطلاعاتی درباره ی عناصر ماورایی و جادویی جهان داستان شان به مخاطب نمی دهند تا رویدادهای جادویی را به عنوان اتفاقاتی معمول به تصویر بکشند و غیرممکن ها را در قالب زندگی عادی و روزمره ارائه کنند.
?|× نویسنده رمان رئالیسم جادویی عنصر شگفتآور را آنقدر طبیعی و عادی در اثر خود جای میدهد که نیازی به شرح و تفسیر آن نمیبیند. از نظر او باید مخاطب این عناصر غیر واقعی را مثل سایر عناصر داستان درک کند و مشکلی در فهم آن نداشته باشد.
?|× تکیه اصلی رئالیسم جادویی بر تخیل است، اسطورهها، رمز و رازها و خرافات مردم بومی، قلمرو مناسبی برای فعالیت تخیل است.
?|× عنصر غلو و مبالغه هم یکی از عناصر غیرواقعی رئالیسم جادویی است که البته نوشتن مطلب غلوآمیزی که درعینحال قابل باور هم باشد به مهارت زیادی نیاز دارد.
?|× نویسنده می تواند، یک رویداد یا عوامل غیر واقعی را با استفاده از شیوههای علمی به شکل دقیق و جزئی توضیح میدهد؛ بهگونهای که گاهی مخاطب فراموش میکند که این رویداد غیرواقعی است.
?|× نویسندگانی که رئالیسم جادویی را توسعه دادند:
میکل آنخل آستوریاس، کارلوس فوئنتس، خورخه ماریا آرگوئهداس، و مشهورتر از همه گابریل گارسیامارکز نویسنده رمان «صد سال تنهایی»
?|× نمونههای فارسی رمانهای رئالیسم جادویی:
«عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی
«اهل غرق» نوشته منیرو روانیپور
«روزگار سپری شد، مردم سالخورده» نوشته محمود دولتآبادی
?|× رئالیسم و رئالیسم جادویی ژانر نیستند. مکتب ادبی اند.
?|× بعد از انقلاب سال 1848 در فرانسه، هنرمندان به منظور ارائه ی دقیق و بدون غلو واقعیت، «رمانتیزه کردن» زندگی را کنار گذاشتند. فقرا دیگر در نقاشی ها لباس های تمیز به تن نداشتند و اگر میوه ی درون سبد مقابل نقاش، خراب و فاسد شده بود، روی بوم هم به همان شکل خراب و فاسد کشیده می شد.
?|× تلاش کردند تا زندگی ها را واقعاً همان طور که هستند، توصیف کنند. مثلا کتاب میدل مارچ اثر جورج الیوت؛ به شخصیتهای این رمان به زبان بومی و محلی آن دوره صحبت می کنند و الیوت، جزئیاتی از همه ی کارهای آن ها، حتی کارهای پیش پا افتاده، را ارائه داده است.
?|× هنرمند رئالیست بدون دخالت سلیقه و قضاوتهای شخصی، آیینهای از اجتماع خود را در برابر دید مخاطب قرار میدهد. در این مکتب، تخیل جایی ندارد و تمام سعی نویسنده بر آن است که اثری کاملاً واقعی ارائه نماید.
?|× رئالیسم جادویی چیست؟
همان طور که رئالیسم، واکنشی در برابر رمانتیسیسم در نظر گرفته می شود، رئالیسم جادویی نیز واکنشی بود بر جنبش رئالیسم.
?|× رئالیسم جادویی یکی از شاخههای رئالیسم در مکاتب ادبی است که در آن از یکسو با بیان واقعیتهای جامعه با مکتب رئالیسم پیوند دارد و از سوی دیگر با بهکارگیری برخی عناصر، به قصهها و داستانهای عامیانه و اسطورهای نزدیک میشود.
?|× ساختارهای واقعیت دگرگون میشوند و دنیایی واقعی اما با روابط علت و معلولی خاص خود آفریده میشود. رئالیسم جادویی، ترکیبی از واقعیت، افسانه و تاریخ است.
?|× در چنین داستانهایی همه چیز عادی است اما یک عنصر جادویی و غیرطبیعی در آنها وجود دارد.
?|× رئالیسم جادویی، حالتی وهم آلود دارد. این وهم زدگی رئالیسم جادویی، بعضا آن را به سوررئالیسم نزدیک می کند.
?|× در رئالیسم جادویی، ساختار کلاسیک مبتنی بر فهم متعارف از "علت- معلول" و "زمان - مکان" و شخصیت پردازی رایج داستانی فرو می ریزد.
?|× رئالیسم جادویی وجهی مایوس دارد و تنهایی و بیگانگی و از خود بیگانگی بشر مردن بر آن رنگی از یاس و تلخی زده اند.
?|× البته حضور مایه های اسطوره ای ماقبل مدرن برگرفته از میراث مردمان آمریکای لاتین، تا حدودی و از جهاتی به این آثار، حال و هوایی در آمیخته با شوخی بخشیده و رگه هایی از سرزندگی در این داستانها جاری کرده که یکی از دلایل علاقه برخی مخاطبان به این آثار است.
?|× رئالیسم جادویی معنا گریز و آرمان ستیز است. این سبک ادبی، جوهری غیر اخلاقی و زبانی اروتیک دارد.
?|× این مکتب ادبی، مرز بین داستان واقع گرایانه و فانتزی را از بین می برد؛ مانند حضور شخصیت های مُرده در کتاب «دلبند» اثر تونی موریسون، سیال بودن زمان در «صد سال تنهایی» نوشته ی گابریل گارسیا مارکز، و تلپاتی در «همسر ببر» اثر تئا آب رت.
?|× برخلاف رمان های فانتزی، نویسندگان رئالیسم جادویی به صورت آگاهانه، اطلاعاتی درباره ی عناصر ماورایی و جادویی جهان داستان شان به مخاطب نمی دهند تا رویدادهای جادویی را به عنوان اتفاقاتی معمول به تصویر بکشند و غیرممکن ها را در قالب زندگی عادی و روزمره ارائه کنند.
?|× نویسنده رمان رئالیسم جادویی عنصر شگفتآور را آنقدر طبیعی و عادی در اثر خود جای میدهد که نیازی به شرح و تفسیر آن نمیبیند. از نظر او باید مخاطب این عناصر غیر واقعی را مثل سایر عناصر داستان درک کند و مشکلی در فهم آن نداشته باشد.
?|× تکیه اصلی رئالیسم جادویی بر تخیل است، اسطورهها، رمز و رازها و خرافات مردم بومی، قلمرو مناسبی برای فعالیت تخیل است.
?|× عنصر غلو و مبالغه هم یکی از عناصر غیرواقعی رئالیسم جادویی است که البته نوشتن مطلب غلوآمیزی که درعینحال قابل باور هم باشد به مهارت زیادی نیاز دارد.
?|× نویسنده می تواند، یک رویداد یا عوامل غیر واقعی را با استفاده از شیوههای علمی به شکل دقیق و جزئی توضیح میدهد؛ بهگونهای که گاهی مخاطب فراموش میکند که این رویداد غیرواقعی است.
?|× نویسندگانی که رئالیسم جادویی را توسعه دادند:
میکل آنخل آستوریاس، کارلوس فوئنتس، خورخه ماریا آرگوئهداس، و مشهورتر از همه گابریل گارسیامارکز نویسنده رمان «صد سال تنهایی»
?|× نمونههای فارسی رمانهای رئالیسم جادویی:
«عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی
«اهل غرق» نوشته منیرو روانیپور
«روزگار سپری شد، مردم سالخورده» نوشته محمود دولتآبادی
?|× رئالیسم و رئالیسم جادویی ژانر نیستند. مکتب ادبی اند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: