پیچش داستانی

[TELMATELMA عضو تأیید شده است.]

?|× پیچش داستانی تکنیکیه که به کمکش می‌شه تغییری بنیادین در مسیر یا نتیجه‌ی مورد انتظار داستان درست کرد. شکل داستانی می‌تونه هر چیزی باشه: رمان، فیلم، سریال تلویزیونی، کمیک، بازی کامپیوتری و...

?|× اگه پیچش داستانی در پایان داستان باشه، به عنوان پایان غافلگیرکننده شناخته می‌شه، مخصوصاً اگه دیدگاه مخاطبان رو درباره‌ی حوادث قبلی داستان عوض کنه.

?|× برای پیچش داستانی می‌شه از قبل آماده‌سازی کرد، که مخاطب‌ها آماده‌ی پذیرفتنش بشن.

?|× چطور پیچش داستانی خوبی بنویسیم؟

1 ایده‌های قابل پیش‌بینی رو دور بریزید. فکرهای بکر بنویسید!
2 گمراه کنید. مثل شعبده‌بازها، توجه مخاطب رو روی دست راست‌تون نگه دارید در حالی که جادو در دست چپ اتفاق می‌افته!
3 آماده‌سازی کنید. لازمه سرنخ‌هایی توی مسیر باشه که پیچش داستانی باورکردنی جلوه کنه.
4 تقلب و دوز و کلک ممنوع.

 

[TELMATELMA عضو تأیید شده است.]

1- به شخصیت(های) اصلی گفته می‌شه چیزی که دنبالش می‌گرده (شخص، مفهوم، شئ، مکان) وجود نداره.
2- معلوم می‌شه شئ‌ای که خیلی سطحی بهش اشاره شده ولی برای شخصیت مهمه، پیامی توی خودش پنهان کرده.
3- گذشته‌ی تاریک یه شخصیت مهم آشکار می‌شه.
4- معلوم می‌شه شخص مهمی در طول داستان شخصیت واقعیش رو پنهان کرده.
5- معلوم می‌شه شرور داستان، شرور اصلی نیست.
6- موقعیتی پیش می‌آد که قهرمان چاره‌ای جز همکاری با آدم بد فرعی نداره.
7- قهرمان بالاخره فرصتی برای انتقام به دست می‌آره، اما هزینه‌ای داره.
8- ضدقهرمان به طرزی غیرقابل پیش‌بینی، به قهرمان کمک می‌کنه. انگیزه‌ی حقیقیش چیه؟
9- معلوم می‌شه شخصیتی چیزی رو می‌دونه که قرار نبوده بدونه.
10- گذشته‌ی تاریک شخصیتی بالاخره بهش می‌رسه.
11- قهرمان داستان می‌میره—وایسا، اون از اول هم قهرمان اصلی نبوده!
12- معلوم می‌شه کسانی که تصور می‌شد مردن، در واقع زنده‌ان.
13- معلوم می‌شه آشنای نزدیکی در تمام مدت خیانت‌کار و دشمن بوده.
14- معلوم می‌شه حق با کسیه که تمام مدت کسی باورش نمی‌کرد.
15- هیچ‌کدوم از اتفاقات حقیقی نبوده باشه.
16- شخصیت‌ها نارو می‌خورند.
17- چیزی که شخصیت‌ها کل مدت باهاش درگیر بودن، فقط حواس‌پرتیه.
18- معلوم بشه شخصیتی کار بدی کرده و گردن یکی دیگه انداخته.