اشعار فدریکو گارسیا لورکا

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع DEL'ᵃʳᵃᵐ
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
[ به نام او ]
{ گل ها از عشق میمیرند }​
بر کناره‌های رود
شب را بنگرید که در آب غوطه می‌خورد.
و بر پستان‌های لولیتا
دسته‌ گل‌ها از عشق می‌میرند.
دسته گل‌ها از عشق می‌میرند.
بر فراز پل‌های اسفندماه
شب عریان به آوازی بم خواناست.
تن می‌شوید لولیتا
در آبِ شور و سنبلِ رومی.


دسته گل‌ها از عشق می‌میرند.
شبِ انیسون و نقره
بر بام‌های شهر می‌درخشد.
نقره‌ی آب‌های آینه‌وار و
انیسونِ ران‌های سپید تو.

دسته گل‌ها از عشق می‌میرند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DEL'ᵃʳᵃᵐ

کاربر خودمانی
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
454
پسندها
پسندها
2,007
امتیازها
امتیازها
203
سکه
6
[ به نام او ]
{ نغمه‌ی خواب‌گرد }

سبز، تویی که سبز می‌خواهم،
سبز ِ باد و سبز ِ شاخه‌ها
اسب در کوه‌پایه و
زورق بر دریا.

سراپا در سایه، دخترک خواب می‌بیند
بر نرده‌ی مهتابی ِ خویش خمیده
سبز روی و سبز موی
با مردمکانی از فلز سرد.
(سبز، تویی که سبزت می‌خواهم)
و زیر ماه ِ کولی
همه چیزی به تماشا نشسته است
دختری را که نمی‌تواندشان دید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین