- Jun
- 1,610
- 3,556
- 133
«شزم» یا همان «کاپیتان مارول»، سلطان بیرقیبِ کمیکهای ابرقهرمانی در عصر طلایی بود که به لطف نبوغ نویسندگی و طراحیهای بینظیرش، توانسته بود بیشترین محبوبیت را نزد هواداران کمیکبوک که در آن زمان اکثریت آنها کودکان بودند، بهدست آورد. این شخصیت منحصربهفرد، در سال ۱۹۳۹، توسط «بیل پارکر» و «سی. سی. بک» خلق شد و به مقام مهمترین ابرقهرمان انتشارات فاست (Fawcett Comics) ارتقا پیدا کرد. رفتهرفته بر گستردگی دنیا و شخصیتهای فرعی کاپیتان مارول افزوده شد و موفقیتهای بیحد و اندازهاش کار را به جایی رساند که چندین سریِ فرعی (Spin-Off) از دل داستانهای آن بیرون آمد. با اینحال، کاهش محبوبیت کمیکهای ابرقهرمانی در دههی پنجاه از یک سو، و جدال و دعوای حقوقی انتشارات فاست با دی سی از سوی دیگر، این ابرقهرمان را از عرش به پایین کشاند و به سلطنت چندسالهی او پایان داد. در کمال تعجب، انتشارات دی سی که کاپیتان مارول را تقلیدی از قهرمان شمارهی یک خود، یعنی «سوپرمن»، میدانست، چندین دهه بعد، حق استفاده از این شخصیت را خریداری و آن را وارد دنیای داستانیاش کرد. از آن پس، نویسندگان دی سی همواره در تلاش بودند تا با بازتعریفِ خاستگاه و شخصیت او، این ابرقهرمان کلاسیک را برای نسل جدیدی از طرفداران کمیک، جذاب جلوه دهند. آنها موفقیتهایی را نیز در این زمینه کسب کردند، اما این پادشاهِ عصر طلایی، هیچگاه نتوانست به دوران اوج خود برگردد. در این مقاله، به بهترین و مهمترین داستانهای تاریخ شزم نگاهی میاندازیم.
مورد قابل ذکر اول | Whiz Comics #2, 1940
شزم (جادوگر): من در تمام طول عمرم با ظلم و بیعدالتی مبارزه کردم. ولی الان پیر شدم. زندگیِ من داره به پایان میرسه. فقط با صدا زدن اسمم، به جانشینِ من و قویترین و مقتدرترین انسان روی زمین تبدیل خواهی شد.
کاپیتان مارول!
تث آدام (Teth Adam) اولین فردی است که شزم قدرتهایش را به آن اعطا کرده بود تا به یک قهرمان تبدیل شود. تث که در زمان مصر باستان زندگی میکرد، از این قدرتها برای اعمال خبیثانه استفاده میکند و تصمیم میگیرد که بر مصر و همچنین جهان حکومت کند. اما جادوگر جلوی او را میگیرد و به دلیل سوءاستفاده از قدرتهایش، تث آدام را به ستارههای دوردست تبعید میکند.
۵۰۰۰ سال گذشته است و تث آدام بار دیگر به زمین برگشته تا از جادوگر انتقام بگیرد. خانوادهی مارول باید در مقابل کسی بایستند که از خودشان قویتر است، بنابراین زمانی که قدرتهایشان راه به جایی نمیبرند، یکی از اعضای خانواده به اسم عمو مارول (Uncle Marvel)، بلک آدام را فریب داده تا با گفتن کلمهی شزم، قدرتهایش را از دست بدهد. از آنجایی که بلک آدام، چند هزار سال از سنش میگذشت، پس از تبدیل شدن به یک انسان فانی، به سرعت کشته میشود (عکس).
بلک آدام در مقایسه با دو دشمن اصلی شزم، یعنی دکتر سیوانا و «مستر مایند»، از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار نبود؛ اما چه کسی در آن زمان فکرش را میکرد که چندین دهه بعد، با گسترش ایدههای موجود در همین داستان ساده، یکی از بزرگترین ضدقهرمانهای دنیای کمیک خلق شود؟
مورد قابل ذکر اول | Whiz Comics #2, 1940
شزم (جادوگر): من در تمام طول عمرم با ظلم و بیعدالتی مبارزه کردم. ولی الان پیر شدم. زندگیِ من داره به پایان میرسه. فقط با صدا زدن اسمم، به جانشینِ من و قویترین و مقتدرترین انسان روی زمین تبدیل خواهی شد.
کاپیتان مارول!
اهمیتِ کمیکی که اوریجین یا خاستگاه یک ابرقهرمان را تعریف میکند، بر طرفداران کمیکبوک پوشیده نیست. شکی نمیباشد که بهترین ابرقهرمانهای دنیای کمیک، از بهترین اوریجینها نیز برخوردارند. پس میتوان به راحتی حدس زد که محبوبترین ابرقهرمان دوران طلایی نیز، از این قاعده مستثنی نباشد. شمارهی دوم از مجموعهی Whiz Comics مهمترین کمیک تاریخ شزم است که خاستگاه او نخستین بار در این شماره شرح داده میشود. داستانی که تجلی رویاها و آرزوهای کودکانه میباشد و نوآوریِ بیحد و مرزش، آن را به یکی از بهترین اوریجینهای تاریخ کمیکبوک تبدیل کرده است.
بیلی بتسون، یک کودک یتیم ده ساله است که ارث بهجا مانده از والدینش، توسط عمویش چپاول شده بود و او ناچار است در خیابانها بخوابد. زمانی که بیلی درحال روزنامهفروشی بود، مرد مرموزی او را سوار مترو کرده و در یک ایستگاه زیرزمینیِ ناشناخته پیاده میکند. در آنجا با جادوگری به اسم شزم آشنا میشود که بیلی را به دلیل روح پاکش، به جانشینی خود انتخاب میکند تا به مبارزه با ظلم و ستم بپردازد. بیلی تنها با صدا زدن اسم جادوگر (Shazam)، به قدرتهای فراانسانی دست پیدا کرده و به ابرقهرمانی به اسم کاپیتان مارول تبدیل میشود (عکس). البته لازم به ذکر است که کاپیتان مارول و بیلی بتسون، دو هویت جدا از هم بودند و این تفکیک شخصیتی تا دههها بعد، در داستانهای شزم وجود داشت. کاپیتان مارول در نخستین ماجراجوییاش ، نقشهی یک دانشمند دیوانه به اسم «دکتر سیوانا» که سیستم رادیویی کشور را مختل کرده بود، خنثی میکند و در پایانِ داستان نیز موفق میشود شغلی به عنوان مجریِ رادیو برای خود دست و پا کند.
همچنین بد نیست بدانید که SHAZAM یک سرواژه بوده (صورت کوتاه شدهی یک عبارت) و از کنار هم قرار گرفتن حرف اول اسامی خدایان باستان به وجود آمده است و بیلی بستون با گفتن این سرواژه به قدرتهای این خدایان دست پیدا میکند.
مورد قابل ذکر دوم | Marvel Family Comics #1, 1945
شزم (جادوگر): متاسفانه من بلک آدام رو خلق کردم و در ابتدا اون رو «آدامِ مقتدر» صدا میزدم. ولی زمانی که به یک شرور تبدیل شد، اسمش رو به بلک آدام (آدامِ سیاه) تغییر دادم.
انتشارات فاست که موفقیت زیادی از خلق کاپیتان مارول بهدست آورده بود، رفتهرفته، دنیای این شخصیت محبوب را گسترش داد و ابرقهرمانهای جدیدی به آن اضافه کرد. در نهایت، از گردهمایی این ابرقهرمانها، خانوادهی مارول (Marvel Family) خلق شد و چند سال پس از آن، در سال ۱۹۴۵، اولین کمیکهای اختصاصی آن نیز منتشر شد. در اولین شماره از سری کمیکهای Marvel Family، شخصیت شروری خلق شد که بعدها به یکی از بهترین ضدقهرمانهای تاریخ دی سی تبدیل میشود: «بلک آدام»!تث آدام (Teth Adam) اولین فردی است که شزم قدرتهایش را به آن اعطا کرده بود تا به یک قهرمان تبدیل شود. تث که در زمان مصر باستان زندگی میکرد، از این قدرتها برای اعمال خبیثانه استفاده میکند و تصمیم میگیرد که بر مصر و همچنین جهان حکومت کند. اما جادوگر جلوی او را میگیرد و به دلیل سوءاستفاده از قدرتهایش، تث آدام را به ستارههای دوردست تبعید میکند.
۵۰۰۰ سال گذشته است و تث آدام بار دیگر به زمین برگشته تا از جادوگر انتقام بگیرد. خانوادهی مارول باید در مقابل کسی بایستند که از خودشان قویتر است، بنابراین زمانی که قدرتهایشان راه به جایی نمیبرند، یکی از اعضای خانواده به اسم عمو مارول (Uncle Marvel)، بلک آدام را فریب داده تا با گفتن کلمهی شزم، قدرتهایش را از دست بدهد. از آنجایی که بلک آدام، چند هزار سال از سنش میگذشت، پس از تبدیل شدن به یک انسان فانی، به سرعت کشته میشود (عکس).
بلک آدام در مقایسه با دو دشمن اصلی شزم، یعنی دکتر سیوانا و «مستر مایند»، از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار نبود؛ اما چه کسی در آن زمان فکرش را میکرد که چندین دهه بعد، با گسترش ایدههای موجود در همین داستان ساده، یکی از بزرگترین ضدقهرمانهای دنیای کمیک خلق شود؟
آخرین ویرایش توسط مدیر: