سلام عزیزدل من«تمرین اول»نور خورشید نم نم، خونه رو روشن کرده بود و اون خسته از خوشگذرونیهای شبانش دفترِ زهرآگین خواب رو باز کرد.
مثل همیشه... کت و شلوار سورمهای که به راه راههای سفید مزین شده، کفشهای نیمبوت مشکی، موهای مجعد خاکستری با رگههای سفید و ته ریش مردونه؛ اگر نمیشناختمش بیشک در ذهنم ازش یک مرد خیلی متشخص و گردن کلفت میساختم ولی حیف، صد حیف که با کتکها و صدای مجذوب کنندش که روز و شب صرف تحقیر کردن میشد بزرگ شده بودم.
سگرمههای در هم پیچیدش حتی توی خواب هم وهم انگیز بود... و ما حیوانهای انسان نمایی بودیم برایِ بردهی او شدن!
نم نم منظورت چیه؟ این توصیف نستقیم نیست و برداشت هرکس یه جوره«تمرین اول»نور خورشید نم نم،
خوش گذرونی هاش توی چهرهاش مگه پیداست؟ به ذهن و اتفاقات گذشته شخصیت رجوع نکن برای توصیف عینیخونه رو روشن کرده بود و اون خسته از خوشگذرونیهای
اینجا خودت رو دخیل کردی با کلمه مثل همیشهشبانش دفترِ زهرآگین خواب رو باز کرد.
مثل همیشه...
بازم خودت رو دخیل کردیت و شلوار سورمهای که به راه راههای سفید مزین شده، کفشهای نیمبوت مشکی، موهای مجعد خاکستری با رگههای سفید و ته ریش مردونه؛ اگر نمیشناختمش
این نوع سوم توصیف بود، هم اکسپرسیونیستی و هم عینیبیشک در ذهنم ازش یک مرد خیلی متشخص و گردن کلفت میساختم ولی حیف، صد حیف که با کتکها و صدای مجذوب کنندش که روز و شب صرف تحقیر کردن میشد بزرگ شده بودم.
سگرمههای در هم پیچیدش حتی توی خواب هم وهم انگیز بود... و ما حیوانهای انسان نمایی بودیم برایِ بردهی او شدن!