شعر [اشـعـار: پـل الــوار]

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع مَـهـوا
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
مشاهده فایل‌پیوست 74352
در این تایپک اشعار:
پـل الــوار؛ شاعر فرانسوی
قرار میگیرد...


از گذاشتن هر گونه پست اسپم خوداری فرمایید?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

شعر نخست:

تو را نگاه می کنم

خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!

بیدار شو ،

با قلب و سر رنگین خود

بد‌شگونی شب را بگیر .

تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود

زورق ها در آب های کم عمق اند …

خلاصه کنم: دریا بی عشق سرد است!

جهان این گونه آغاز می شود:

موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند

تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی

و خواب را فرا می خوانی .

بیدار شو تا از پی ات روان شوم

تنم بی تاب تعقیب توست !

می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم

از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب

می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شعر دوم:

چشم ‏اندازى عریان

که دیرى در آن خواهم زیست

چمنزارانى گسترده دارد

که حرارت تو در آن آرام گیرد ،

چشمه‏ هایى که پستان‏هایت

روز را در آن به درخشش وا می‏دارد ،

راه‏هایى که دهانت از آن

به دهانى دیگر لبخند می‏ زند ،

بیشه‏ هایى که پرندگانش

پلک‏هاى تو را می گشایند

زیر آسمانى

که از پیشانى بى ابر تو باز تابیده

جهان یگانه‏ ى من

کوک شده‏ ى سبُک من

به ضرب‏آهنگ طبیعت

گوشت عریان تو پایدار خواهد ماند.

“ترجمه:احمد شاملو”
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین