تکرار اندر تکرار در قالب جذابیت

[Endless]

?تاحالا شده ناظر یا مشاور نویسنده و دبیرتون داد سرتون زده:
ایـــــــن ایـــــدت تکــــراریـــه! تا نزدمت درستش کن؟:deal::elboinas:
با من همراه باشید تا بگم چه غلطی کنین تا غلطتتون خوشگل شه :sisigay:

 

[Endless]

اول بیاید رایج ترین تکرار و کلیشه هارو (در عناصر نویسندگی) مرور کنیم.

#دختر بدبخت بیچاره و پسر خوشبخت مغرور
?تو هشتاد درصد رمانای نوقلم همین شخصیتا هستن:SimpHomer:

#اول رمانا با از خواب پا شدن الارم گوشی شروع می‌شه

:roto2palm::stick:


#یه سبکی هم هست بدون توصیفات می‌نویسن: مریم.خوابید. مریم ازدواج کرد. مریم خارج رفت. مریم...
??‍

 

[Endless]

خب حالا ما کاری با اون نوقلما نداریم
اگه فکر میکنین متوسط به بالایید این پست و بخونید
نه که بعدا سوال پیچم نکنین?


این اصلا مهم نیست که ما یه سوژه تکراری و کلیشه داریم
مثل سکانس اول رمانی که با از خواب بیدار شدن شروع میشه

خب ما باید به همین ایده بدیم
اینکه چطوری از خواب پاشه
قابل ذکره که همچین عملی موجب نمادگرایی خستگی و تنبلی شخصیتتون هست

بخصوص در سکانس اول=!


پس ما بهش ایده میدیم همین تکرار رو جور دیگه مینویسیم.
مثلا بیدار شدن از یک خواب یا کابوس
ما این کلیشرو ایده میدیم به خوابی که دیده یاچطور پاشده
دیگه ایدش دست بوص خودتونه

 

[Endless]

هممون میدونیم ایده استاد دانشجویی چقدر استفاده شده و رفته کلیشه های فلک زده

خب ما اینم پرورشش میکنیم و بهش ایده میدیم

حتمی که استاد دانشجوئه نباید باهم ازدواج کنن. یک دوست اجتماعی ممکنه باشن که تو زندگی هاشون حتی بعد ازدواج بهم دیگه کمک کنن.

این ایده ای که به ذهن من رسید اگر بخوام استاد دانشجویی تکراری بنویسم
تکرارم و خوشگل و خاص میکنم.

چون اگه همینطوری عرصه نویسندگی تخته گاز بره جلو و نویسنده ها به قولی از هم اسکی برن... این مجمع کلیشه طور میشه=/

و ما راه خودم و فرمان خودمون و میریم
چه ایرادی داره یه ایده تکراری رو جدیدش کنیم؟ اینطوری همشون تکراری میشن که. پس ایده میدیم گسترش میکنیم