متن ترانه متن آهنگ سراب از داریوش

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع آناشید
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

آناشید

تدوینگر آزمایشی
نویسنده رسمی ادبیات
مقام‌دار آزمایشی
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,255
پسندها
پسندها
6,776
امتیازها
امتیازها
338
سکه
174
داریوش
سراب
گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابی؟
خواب و سرابی...
گفتی که منم با تو ، ولیکن تو نقابی
اما تو نقابی
فریاد کشیدم تو کجایی؟تو کجایی؟
گفتی که طلب کن تو مرا ، تا که بیابی
چون همسفر عشق شدی،مرد سفر باش
مرد سفر باش
هم منتظر حادثه،هم فِکر خطر باش
فِکر خطر باش...
هر منزل این راه بیابان هلاک ست
هر چشمه سرابی ست که بر سینه ی خاک ست
در سایه هر سنگ،اگر گُل به زمین ست
نقش تن ماری ست که در خواب کمین ست
در هر قدمت خار،هر شاخه سَرِ دار
در هر نفس،آزار،هر ثانیه،صدبار!!
چون همسفر عشق شدی،مرد سفر باش
مرد سفر باش
هم منتظر حادثه،هم فِکر خطر باش
فِکر خطر باش...
گفتم که عطش می کُشدم در تب صحرا
گفتی که مجوی آب و عطش باش سراپا!!
گفتم که نشانم بده گر چشمه ای آنجاست
گفتی چو شدی تشنه ترین،قلب تو دریاست!!
گفتم که در این راه کو نقطه ی آغاز؟
گفتی که تویی،تو خودپاسُخ این راز...
چون همسفر عشق شدی،مرد سفر باش
مرد سفر باش
هم منتظر حادثه،هم فِکر خطر باش
فِکر خطر باش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین