"مارولـی طـور"

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع ربـکــا
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
خوب ی تیکه شعر یا دلنوشته مربوط به مارول بنویسید و ارسال کنید.??
بماند که هیچکی هیچی نگه خودم منفجر میکنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دوست دارم ی بشکن بزنم کله ریخت و پاشی اتاقم بره.
حاضرم دست به دامان دکتر استرنج بشم تا سنگشو بده به آیرون من که قدرت تحملشو داره برام ی بشکن بزنه.
یا شاید دوست دارم ثور و ببینم با شکمی چاق در لباس دامادی?
یا شایدم گروت بتونه حرف بزنه.
شایدم کاپیتان مارول رفیق و همدمم بشه.
یادش بخیر...
چقدر خاطره و آرزو پشت فیلمای مارول خوابیده!..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باید دل بزرگی داشته باشی که مثل ناتاشا جونتو پای نجات شهر معامله کنی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
جالب ترین دیالوگ گروت این بود: ما گروت هستیم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق و معنی آروم شدن با عشق رو از هالک یاد گرفتم: خورشید داره غروب میکنه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو میتونی ثور چاق باشی و گوگولی باشی
ولی اینو بدون ثور وقتی لاغره ابهتش بیشتره!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یکیو احتیاج دارم که 3000 تا دوستم داشته باشه!
اونقدر که از رفتنم ناراحت نشه
بگرده دنبالم و خوشحال باشه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اونجرز نشون دادن حتی اگه احتمال اتفاقی یک در چهارده میلیون و خورده ای باشه
هنوزم میتونی امید داشته باشی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو نمیتونی
هم یه ابرقهرمان باشی
هم یه نابغه باشی
هم شرکت خودتو داشته باشی
هم پدر خوبی باشی
هم کلی اتفاق نظیر (گروگان گرفته شدن، شدیدا مجروح شدن، مورد خیانت قرار گرفتن و...) رو تحمل کنی

تو نمیتونی تونی باشی?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تانوس در مقابل قدرت عشق و همبستگی یک چیز محو و ریزی بیش نبود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین