دفتر تمرین نویسندگی Nazanin.Raminiya | کاربر انجمن کافه نویسندگان

[فَــرحنآزفَــرحنآز عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 90767
بسم الرحمن

نویسنده‌ی محترم @Nazanin.Raminiya
در این تاپیک،
تمرینات محول شده از سمت کارگاه آموزش نویسندگی را قرار دهید.
امید است که روند کار مورد رضایت شما قرار گیرد.

? از ارسالِ پست اسپم خودداری نمایید.

|مدیریت تالار نویسندگان|​

 

[Nazanin.Raminiya]

نگاهم را از آسمان تیره پایین آوردم، نم نم باران روی سر و شانه‌های رهگذرها فرود می‌آمد!
تعدادی لبخند به ل*ب داشتند، تعدادی مشغول حرف زدن بودند، تعدادی خنثی بودند و تعدادی مانند من، سکوت کرده بودند.
درخت‌ها خالی از برگ بودند، یلدا امشب به یغما می‌رفت. نگاهم میخکوب جعبه کادویی، مشکی و با سری قرمز رنگ افتاد. چندین برگ بر روی او نشسته بود؛ کنجکاو بلند شدم و قدمی به سمت او برداشتم.
چه کسی هدیه‌اش را زیر این تک درخت بی‌لباس، رها کرده بود؟! اصلاً مگر هدیه را پس میزنند؟! بر روی زانوهایم نشستم، برگ‌ها را کنار زدم با کمی مکث و ابهام در جعبه را برداشتم. تکه کاغذ کوچکی درون او بود:
- کاش می‌شد به عقب برگشت...

 

[TELMATELMA عضو تأیید شده است.]

نگاهم را از آسمان تیره پایین آوردم، نم نم باران روی سر و شانه‌های رهگذرها فرود می‌آمد!
تعدادی لبخند به ل*ب داشتند، تعدادی مشغول حرف زدن بودند، تعدادی خنثی بودند و تعدادی مانند من، سکوت کرده بودند.
درخت‌ها خالی از برگ بودند، یلدا امشب به یغما می‌رفت. نگاهم میخکوب جعبه کادویی، مشکی و با سری قرمز رنگ افتاد. چندین برگ بر روی او نشسته بود؛ کنجکاو بلند شدم و قدمی به سمت او برداشتم.
چه کسی هدیه‌اش را زیر این تک درخت بی‌لباس، رها کرده بود؟! اصلاً مگر هدیه را پس میزنند؟! بر روی زانوهایم نشستم، برگ‌ها را کنار زدم با کمی مکث و ابهام در جعبه را برداشتم. تکه کاغذ کوچکی درون او بود:
- کاش می‌شد به عقب برگشت...

سلام عزیزم
ممنون که تمرین رو انجام دادی??
لطفا گپ گفتگو رو ببین من یه توضیح برای توصیفات اکسپرسیونیستی و عینی دادم? بعد سعی کنیم این توصیفات رو شبیه گزارش بنویسیم و خودمون رو دخیل نکنیم، یعنی همون سوم شخص فعلا